قابلیت تغییر نوع قلم
قابلیت تغییر سایز قلم
امکان تهیه لیست علاقه مندی ها
امکان جستجو در فهرست عناوین هر بخش
تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ
فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ
وَتَبَارَکَ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا
قُلِ انظُرُوا مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِی الْآیَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ یونس: ١٠١
بگو: با تأمل بنگرید که در آسمان ها و زمین [از شگفتی های آفرینش و عجایب خلقت] چه چیزها هست؟ ولی نشانه ها و هشدارها به حال گروهی که ایمان نمی آورند، سودی نمی دهد. (۱۰: ۱۰۱)
در نماز که می ایستیم و می گوییم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ یاد عظمت خدای عالمیان می افتیم و باخشوع هرچه تمام تر او را حمد می کنیم .
تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ
فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ
وَتَبَارَکَ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا
قُلِ انظُرُوا مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِی الْآیَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ یونس: ١٠١
بگو: با تأمل بنگرید که در آسمان ها و زمین [از شگفتی های آفرینش و عجایب خلقت] چه چیزها هست؟ ولی نشانه ها و هشدارها به حال گروهی که ایمان نمی آورند، سودی نمی دهد. (۱۰: ۱۰۱)
در نماز که می ایستیم و می گوییم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ یاد عظمت خدای عالمیان می افتیم و باخشوع هرچه تمام تر او را حمد می کنیم .
و کافران گروه گروه به دوزخ رانده می
شوند، چون به دوزخ رسند درهایش گشوده شود و نگهبانانش به آنان گویند: آیا پیامبرانی
از جنس خودتان به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را
به دیدار این روزتان بیم دهند؟ گویند: آری، [آمدند] ولی فرمان عذاب بر کافران محقق
و ثابت شدهاست. [حسین انصاریان]
|
٧١ |
[به آنان] گویند: از درهای دوزخ درآیید
در حالی که در آن جاودانه اید؛ پس جایگاه متکبران چه بد جایگاهی است؛ [حسین انصاریان]
|
٧٢ |
و کسانی که از پروردگارشان پروا کردند
گروه گروه به بهشت رانده می شوند، چون به آن رسند در حالی که درهایش از پیش گشوده
شده است، نگهبانانش به آنان گویند: سلام بر شما، پاکیزه و نیکو شدید، پس وارد آن
شوید که [در آن] جاودانه اید. [حسین انصاریان]
|
٧٣ |
می گویند: همه ستایش ها ویژه خداست که
درباره ما به وعده اش وفا کرد، و زمین [بهشت] را به ما میراث داد که هر جای از بهشت
را بخواهیم، جای خود قرار می دهیم. چه نیت پاداش عمل کنندگان
|
تفسیر :
درهـاى جـهـنـم چنانکه قبلا هم اشاره کرده ایم ممکن است به معنى درهائى باشد که بر حسب اعـمـال انـسـانـهـا تـنـظـیـم شـده اسـت و هـر گـروهـى را بـه تـنـاسـب عـمـل خود به دوزخ مى برند، همانگونه که درهاى بهشت نیز چنین است و لذا یکى از درهاى آن (بـاب المـجـاهـدیـن ) نام دارد، و در کلام امیر مؤ منان على (علیه السلام ) نیز آمده ان الجهاد باب من ابواب الجنة : (جهاد درى از درهاى بهشت است ).
جالب اینکه فرشتگان عذاب از میان تمام اوصاف رذیله انسان که او را به دوزخ مى برد روى مساءله تکبر تکیه مى کنند، اشاره به اینکه سرچشمه
اصلى کفر و انحراف و گناه بیش از همه کبر و غرور و عدم تسلیم در برابر حق است
آرى کـبـر است که پرده هاى ضخیم بر چشم انسان مى افکند و او را از دیدن چهره تابناک مـحـروم مى سازد، و به همین دلیل در روایتى از امام صادق و امام باقر (علیه السلام ) مى خـوانـیـم : لا یدخل الجنة من فى قلبه مثقال ذرة من کبر: کسى که به مقدار ذره اى از کبر در قلبش وجود داشته باشد داخل بهشت نمى شود!
(از) اینجا سخن از چـگـونـگـى ورود مـؤ مـنـان پـرهـیـزگـار در بـهـشـت اسـت ، تـا بـه قـریـنـه مـقـابـله مسائل روشنتر و آشکارتر گردد.
نـخـسـت مى گوید: ( کسانى که تقواى الهى پیشه کردند گروه گروه به سوى بهشت برده مى شوند) (و سیق الذین اتقوا ربهم الى الجنة زمرا).
تـعـبـیـر بـه (سـیـق ) (از مـاده سـوق بـر وزن شـوق بـه مـعـنـى رانـدن ) در اینجا سؤ ال انـگـیـز است ، و توجه بسیارى از مفسران را به سوى خود جلب کرده ، زیرا این تعبیر در مـواردى اسـت کـه کارى بدون شوق و تمایل درونى انجام مى گیرد، این تعبیر درباره دوزخیان صحیح است اما درباره بهشتیان که مشتاقا به سوى بهشت مى روند چرا؟
بـعـضـى ایـن تـعـبـیـر را بـه خـاطـر آن دانـسـتـه انـد کـه بـسـیارى از بهشتیان در انتظار دوستانشانند.
و بـعـضـى بـه خـاطـر ایـن مـى دانـند که شوق لقاى پروردگار آنچنان پرهیزگاران را مجذوب خود ساخته که به غیر او - حتى بهشت - نمى پردازند.
بعضى نیز گفته اند مرکبهاى آنها را به سرعت به سوى بهشت مى رانند.
در عین اینکه این تفاسیر خوب است و منافاتى با هم ندارد نکته دیگرى نیز در اینجا وجود دارد کـه مـمـکـن اسـت سـر اصـلى این تعبیر باشد و آن اینکه هر اندازه پرهیزگاران عاشق بهشتند بهشت و فرشتگان رحمت براى آمدن آنها به بهشت شائق ترند همانگونه که گاه میزبان آنقدر به دیدار میهمانش شائق
اسـت کـه او را بـا سـرعـتى بیش از آنچه خودش مى آید به سوى خویش ببرد، فرشتگان رحمت نیز آنها را به سوى بهشت مى برند.
به هر حال در اینجا نیز (زمر) که به معنى گروه کوچک است نشان مى دهد که بهشتیان در گـروهـهـاى مـخـتلف که نشانگر سلسله مراتب مقامات معنوى آنهاست به سوى بهشت مى روند.
(تـا ایـنـکـه آنـهـا بـه بـهـشـت مـى رسـنـد در حـالى کـه درهـاى آن از قـبـل براى آنها گشوده شده است ، و در این هنگام خان و نگهبانان بهشت ، آن فرشتگان رحـمـت بـه آنـهـا مـى گـویـنـد: سـلام بـر شـمـا! گـوارا بـاد ایـن نـعـمـتـهـا بـرایـتـان ، داخـل بـهـشـت شـویـد و جـاودانـه بـمـانـیـد)! (حـتـى اذا جـاؤ هـا و فـتـحـت ابـوابـهـا و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین )
جـالب اینکه در مورد دوزخیان مى گوید هنگامى که به دوزخ مى رسند درهایش گشوده مى شـود، ولى در مـورد بـهـشـتـیـان مـى گـویـد درهـایـش از قبل گشوده شده ، و این اشاره به احترام و اکرام خاصى است که براى آنها قائلند، درست همانند میزبان علاقمندى که درهاى منزل خود را پیش از ورود میهمان مى گشاید و در کنار در بـه انـتـظـار او مـى ایـسـتـد، فـرشـتـگـان رحـمـت الهـى نـیـز هـمـیـن حال را دارند.
در آیـات گـذشـتـه در مـورد دوزخـیـان خـوانـدیـم کـه نخستین سخن فرشتگان عذاب ملامت و سرزنش سخت به آنها است که با داشتن اسباب هدایت چرا به این روز افتاده اند؟!
ولى در مـورد بـهـشتیان نخستین سخن (سلام و درود و احترام و اکرام است ) و سپس دعوت ورود به بهشت جاویدان !.
جمله (طبتم ) از ماده (طیب ) (بر وزن صید) به معنى پاکیزگى است ، و چون بعد از سلام و درود قرار گرفته مناسب این است که مفهوم (انشائى ) داشته باشد، یعنى پاک و پـاکـیـزه بـاشید و خوش و خرم بمانید و یا به تعبیر دیگر (گوارا باد بر شما این نعمتهاى پاک اى پاک سرشتان پاکدل ).
ولى بسیارى از مفسران این جمله را به معنى خبرى تفسیر کرده اند و گفته اند فرشتگان بـه آنـهـا مـى گـویـنـد: شـمـا از هـر آلودگـى و پـلیـدى پـاک شـده ایـد، و بـا ایـمـان و عـمـل صـالح قـلب و روح شـما پاک گردیده ، و از گناهان و معاصى نیز پاک شده اید، و حـتـى بـعـضـى روایـتـى نـقـل کـرده انـد کـه بـر در بـهـشـت درخـتـى اسـت کـه دو چشمه آب زلال از پـاى آن مـى جوشد، مؤ منان از یک چشمه مى نوشند و باطن آنها پاک مى شود، و در چـشـمـه دیـگـرى خـود را شـستشو مى دهند و ظاهر آنها پاک مى شود، و اینجاست که خان بهشت به آنها مى گویند (سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین ).
قـابـل تـوجـه ایـن کـه هـم در مـورد دوزخیان تعبیر به خلود و جاودانگى شده و هم در مورد بـهـشـتـیـان ، تـا گروه اول بدانند هیچ راه نجاتى وجود ندارد، و گروه دوم نیز هیچگونه نگرانى از زوال نعمت الهى به خود راه ندهند.
در آیـه بـعـد چـهـار جـمـله کـوتـاه و پـر مـعنى که حاکى از نهایت خشنودى و رضایت خاطر بـهـشتیان است از آنها نقل مى کند: (آنها مى گویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد) (و قالوا الحمد لله الذى صدقنا وعده )
در جمله هاى بعد مى افزایند: و زمین بهشت را میراث ما قرار داد و به ما بخشید) (و اورثنا الارض ).
منظور از زمین در اینجا زمین بهشت است و تعبیر به (ارث ) به خاطر آن است که این همه نعمت در برابر زحمت کمى به آنها داده شده ، و مى دانیم میراث چیزى است که انسان براى آن مـعـمـولا زحـمتى نکشیده است ، و یا از این نظر است که هر انسانى مکانى در بهشت دارد و مـحـلى در دوزخ هـر گـاه بـخاطر اعمالشان دوزخى شود مکان بهشتى او را به دیگران مى سـپـارنـد و هر گاه بهشتى شود مکان دوزخیش براى دیگران باقى مى ماند و یا به خاطر ایـن اسـت کـه آنـهـا با نهایت آزادى مى توانند از آن استفاده کنند همانند میراث که انسان در استفاده از آن کاملا آزاد است .
ایـن جـمله در حقیقت تحقق عینى آن وعده الهى است که در آیه 63 سوره مریم آمده : تلک الجنة التـى نـورث مـن عـبـادنـا من کان تقیا: آن بهشتى است که به بندگان پرهیزگارمان به میراث مى دهیم .
در جـمـله سـوم آزادى کـامل خود را در استفاده از بهشت وسیع پروردگار چنین بیان مى کنند: (ما هر جا از بهشت را بخواهیم منزلگاه خود قرار مى دهیم ) (نتبوأ من الجنة حیث نشاء).
از آیات مختلف قرآن استفاده مى شود که بهشت مرکب از باغهاى بسیارى است و لذا در قرآن تعبیر به (جنات عدن ) (باغهاى جاویدان بهشت ) (توبه - 72) شده است ، و بهشتیان ، بـا تـوجه به سلسله مراتب و مقامات معنوى ساکن آنها مى شوند، بنابراین آزادى آنها در هـمـان باغهاى وسیعى از بهشت است که در اختیار آنها است ، نه مقامات بالاترى که خود را شایسته آن نمى بینند و اساسا هرگز چنین تقاضائى را هم ندارند.
بـالاخـره در آخـریـن جـمـله مـى گـویـنـد: (چـه خـوب و جـالب اسـت پـاداش و ثـواب عمل کنندگان به دستورات پروردگار) (فنعم اجر العاملین ).
اشاره به اینکه این مواهب وسیع را به (بها) مى دهند، به (بهانه ) نمى دهند،
ایـمـان و عـمـل صـالح لازم اسـت تـا در پـرتـو آن چـنـیـن شـایـسـتـگـى حاصل شود.
آیـا ایـن جـمـله نـیـز گـفـتـه بـهـشـتـیـان اسـت یـا سـخـن پـروردگـار کـه بـه دنبال سخنان آنها آمده ؟
مـفـسران هر دو احتمال را داده اند ولى معنى اول یعنى ارتباط آن با گفتار بهشتیان با جمله هاى دیگر آیه ، هماهنگى بیشترى دارد. [تفسیر نمونه]
عکسهااز سایت www.asemooni.com
همراه طهارت قلبی وجسمی برای زیارت نیت می نماییم و مشرف میشویم :
زیارتتان مقبول خداوند اعلی و کریم- التماس دعا
لینک
https://www.youtube.com/watch?v=SX2U_apzuEg
یا https://www.youtube.com/watch?v=1NK4mEMczl4
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
بصورت pdf :با حجم 16 مگابایت ( لینک مستقیم از راسخون)
http://s2.picofile.com/file/7295009351/Mizan_AlHekmah_Html.zip.html
بصورت آنلاین با قابلیت کپی برداری:با حجم ۲ مگابایت ( لینک مستقیم از راسخون)
http://s9.picofile.com/file/8355392968/5954_Mizan_AlHekmah_Html.rar.html
منبع:http://www.beheshtdl.ir
برای نصب در موبایل (اندروید) بطور رایگان (7.5مگا بایت):
https://cafebazaar.ir/app/com.nafis.MizanolHekma/?l=fa
شرح کلی برای 14 جلد این کتاب:
موضوعات ارائه شده در هر جلد:
میزان الحکمه(جلد۱):
در این جلد مطالبی پیرامون ایثار،پاداش،اجل،آخرت،برادر و ادب و …وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۲):
در این جلد مطالبی پیرامون بینش،باطل،بغض و نفرت،زورگویی و سرکشی،گریستن،بلاغت و …وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۳):
در این جلد مطالبی پیرامون حج،حرمت حرم،حجت،حدیث،حدود و جنگ و …وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۴):
در این جلد مطالبی پیرامون اخلاق ،خوشخویی،بدخویی،شراب،خمس،گمنامی ،ترس و خیانت و …وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۵):
در این جلد مطالبی پیرامون برگشتن از دین،روزی،روستا،فرستاده،رشوه،شیرخوارگی کودک و خرسندی و …وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۶):
در این جلد مطالبی پیرامون مسکن،جنگ افزار،سلطان،اسلام،نامها،سنت خدا،شب زنده داری و سرور و …وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۷:
در این جلد مطالبی پیرامون صدقه ،صراط،خردسالی،دست دادن و نماز و …وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۸):
در این جلد مطالبی پیرامون پوزش خواهی،زبان عربی،معراج،آبرو و شناخت و …وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۹):
در این جلد مطالبی پیرامون تشویق به کار،نامه عمل،آداب عمل،پیمان،معاد و زمین لرزه و …وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۱۰):
در این جلد مطالبی پیرامون گشایش،شادی،ایرانیان،روشن بینی،فرایض و فراغت و…وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۱۱):
در این جلد مطالبی پیرامون تکبر،کتاب و نوشته،راز داری،دروغ،بزرگواری و کسب و…وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۱۲):
در این جلد مطالبی پیرامون بر حذر داشتن از چاپلوسی،فرمانروا،آفرینش فرشتگان،ملکوت ،مرگ و ثروت زیاد و…وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۱۳):
در این جلد مطالبی پیرامون خاتم پیامبران،اختر شناسی،مناجات،علم نحو،نذر و نصیحت و خیرخواهی و…وجود دارد
میزان الحکمه(جلد۱۴):
در این جلد مطالبی پیرامون هدیه،پیری،نابودی،همت،امانت،حرث ،پارسایی و هوس و…وجود دارد
عالم خلق، عالم امر
درک نعمت های الهی
در مورد دعا
ویدیوهای بیشتر در لینک:
https://www.aparat.com/result/%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84_%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C
زندگینامه ی میرزا اسماعیل دولابی
محمد اسماعیل دولابی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانشآموزی در جلسات علمای دینی معاصر مانند آیتالله سید محمد شریف شیرازی، آیتالله شاهآبادی، آیتالله تقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری پرداخت.
اسماعیل دولابی در محافل پیرامون خود نماینده درک متفاوت و فراگیری از دین با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود و این بیان جدید باعث جذب جوانان و قشر تحصیلکرده در جلسات هفتگی وعظ او بود.
آن عارف بزرگ در اشاره اجمالی به سرگذشت سیر عرفانی خویش چنین می فرمود :
در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرف شده بودم . در آن زمان به شدت تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوضه تحصیل کنم ؛ ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت ، با ماندنم در نجف موافق نبود.
در حرم امیرالمؤمنین (ع) به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح حضرت فشار می دادم و می مالیدم که موهای سینه ام کنده و تمام سینه ام زخم شده بود. حالم به گونه ای بود که احتمال نمی دادم به ایران برگردم .
به خود می گفتم یا در نجف می مانم و مشغول تحصیل می شوم و یا اگر مجبور به بازگشت شوم همین جا جان می دهم ،می میرم . با علماء نجف هم که مشکلم را درمیان گذاشتم تا مجوزی برای ماندم در نجف از آنها بگیرم به من گفتند که وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تامین کنی و برای کمک به ائ به ایران بازگردی .
میرزا اسماعیل دولابی,زندگینامه ی میرزا اسماعیل دولابی
در نتیجه نه التماس هایم به حضرت امیر کاری از پیش برد و نه متوسل شدنم به علماء مرا به خواسته ام رساند . تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرف شدیم . در حرم حضرت اباعبدالله (ع) در بالاسر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هرچه را می خواستم به من عنایت کردند ، به طوری که هنگام مراجعت حتی جلوتر از پدرم بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم .
در ایران اولین کسانی که برای دیدن من به عنوان زائر عتبات، به منزل ما آمدند دو نفر آقا سید بودند . آنها را به اتاق راهنمائی کردم و خودم برای آوردن وسائل پذیرائی رفتم . وقتی داشتم به اتاق بر می گشتم جلوی در اتاق پرده ها کنار رفت و حالت مکاشفه ای به من دست داد و در حالیکه سفره به دستم بود حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم . دیدم بالای سر ضریح امام حسین (ع) هستم و به من حالی کردند که آنچه را می خواستی از حالا به بعد تحویل بگیر .
آن دو آقا سید هم با یکدیگر صحبت می کردند و می گفتند او در حال خلسه است . از همان جا شروع شد . آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانه اباعبدالله(ع) بود و اشخاصی که به آنجا می آمدند بی آنکه لازم باشد کسی ذکر مصییبت بکند می گرستند . در اثر عنایات حضرت ابا عبدالله(ع) کار به گونه ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملا آقا جان ، مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی و مرحوم آیت الله شاه آبادی ، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم و از آنها التماس و درخواست کنم ، با علاقه خودشان به آنجا می امدند .
بعد از آن مکاشفه به ترتیب به چهار نفر برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند . اولین فرد آیت الله سید محمد شریف شیرازی بود . همراه او بودم تا اینکه مرحوم شد . وقتی جنازه او را به حضرت عبدالعظیم بردیم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی آمد و بر او نماز خواند . من هم که دیدم شسخ هم ب عزیزم نماز خواند و هم از مرحوم شیرازی قشنگ تر است ، جذب او شدم ، به گونه ای که حتی همراه جنازه به قم نرفتم .
خانه شیخ را پیدا کردم و از آن پس با شیخ محمد تقی بافقی مرتبط بودم تا اینکه او هم مرا تحویل آیت الله شیخ غلامعلی قمی ملقب به تنوماسی داد . من هم که او را قشنگ تر دیدم از آن پس همراه وی بودم . در همین ایام با آیت الله شاه آبادی هم آشنا و دوست شدم و با وی نیز ارتباط داشتم .
تا اینکه بالاخره به نفر چهارم آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی که شخص و طریق بود برخوردم . او با سایرین متفاوت بود . چنین کسی از پوسته بشری خارج شده و آزاد است و هر ساعتی در جائی از عالم است . او دین ندارد و در وادی توحید به سر می برد . یک استوانه نور است که از عرش تا طبقات زمین امتداد دارد و نور همه اهل بیت (ع) در آن میله نور قابل وصول است .
اول اهل عبادت ، مسجد رفتن ، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم.بعد اهل توسل به اهل بیت علیهم السلام و گریه و عزاداری و اقامه مجالس ذکر اهل بیت(ع) شدم.تا اینکه در پایان به شخص برخوردمو به او دل دادم و از وادی توحید سر در آوردم.
میرزا اسماعیل دولابی,زندگینامه ی میرزا اسماعیل دولابی
خداوند لطف فرمود و در هر یک از این کلاسها افراد برجسته و ممتاز آن کلاس را به من نشان داد ؛ ولی کاری کرد که هیچ جا متوقف نشدم ، بلکه تماشا کردم و بهره بردم و عبور کردم تا اینکه به وادی توحید رسیدم . در طول این دوران همیشه یکه شناس بودم و به هر کس که دل می دادم خودم و زندگی و خانواده ام را قربانی او می کردم تا اینکه خود او مرا به بعدی تحویل می داد و من که وی را بالاتر از قبلی می دیدم از آن پس دور او می گشتم .
به هر تقدیر همه عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین(ع) بود.از راه سایر ائمه هم می توان به مقصد رسید ، ولی راه امام حسین (ع) خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند . جون کشتی امام حسین(ع) در آسمان های غیب خیلی سریع راه می رود ، و هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند ، خیلی زود به مقصد می رسد .
بیشترین اهتمام آن عارفان گرانمایه در پرورش و رشد اخلاقی علاقمندان ، متوجه ایجاد تحول در نگرش آنها به هستی و زندگی ، به گونه ای که همه چیز را از منظر توحیدی و از مآی جمال الهی بنگرند و منعطف نمودن عشق و محبت آنان و متمرکز نمودن توجهشان به خدا و اولیای الهی،به گونه ای که از هر چه جز این ، چه دنیوی و چه اخروی ، فارق گردند،و نیز ایجاد حسن ظن و اعتماد به خدا و اولیای الهی،و حاکم ساختن روحیه تسلیم و رضا بر انان بود.
در محضر آن بزرگوار چنان روح رجاء و امیدواری به فضل الهی موج می زد که هر نومید و مایوس از نجات و فلاح را شور و نیرو می بخشید و به وادی کمال رهنمون و در طریق وصال رهسپار می ساخت .
منبع:iranpardis.com
برای زیارت حضرت علیه السلام چندین روایات زیارت از دور وارد شده است که از آن ها ،دو زیارت از مختصرترین شان را نقل میکنیم
1
عَنْ حَنَانٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: یَا سَدِیرُ، تَزُورُ قَبْرَ الْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلامُ فِی کُلِّ یَوْمٍ؟ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا، قَالَ: فَمَا أَجْفَاکُمْ! قَالَ: فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ جُمْعَهٍ؟ قُلْتُ: لَا، قَالَ: فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ شَهْرٍ؟ قُلْتُ: لَا، قَالَ: فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ سَنَهٍ؟ قُلْتُ: قَدْ یَکُونُ ذَلِکَ، قَالَ: یَا سَدِیرُ، مَا أَجْفَاکُمْ لِلْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلامُ! أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلْفَیْ أَلْفِ مَلَکٍ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَ وَ یَزُورُونَ لَا یَفْتُرُونَ، وَ مَا عَلَیْکَ یَا سَدِیرُ، أَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلامُ فِی کُلِّ جُمْعَهٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّهً، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَرَاسِخَ کَثِیرَهً! فَقَالَ لِی: اصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ، ثُمَّ تَلْتَفِتُ یُمْنَهً وَ یُسْرَهً، ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَکَ إِلَی السَّمَاءِ، ثُمَّ انْحُ نَحْوَ الْقَبْرِ وَ تَقُولُ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَهٌ، وَ اَّوْرَهُ حَجَّهٌ وَ عُمْرَهٌ. قَالَ سَدِیرٌ: فَرُبَّمَا فَعَلْتُ فِی الشَّهْرِ أَکْثَرَ مِنْ عِشْرِینَ مَرَّهً.[۱] [۲]
سَدیر گفت: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: ای سدیر، آیا هر روز قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر، فرمود: چقدر شما جفاکارید! و سپس فرمود: در هر جمعه زیارت می کنید؟ عرض کردم: خیر، فرمود: در هر ماه زیارت می کنید؟ عرض کردم: خیر، فرمود: در هر سال زیارت می کنید؟ عرض کردم: گاهی زیارت می کنیم. فرمود: ای سدیر، چقدر به حسین علیه السّلام جفا میکنید! آیا نمی دانی خداوند دو میلیون فرشته ژولیده موی و خاک آلود دارد که به طور مداوم بر حسین بن علی علیه السلام گریه میکنند و قبر او را زیارت می کنند و خسته نمی شوند؟ ای سَدیر، چرا خود را مقیّد نمی سازی که هر جمعه پنج بار و هر روز یک بار قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت کنی؟ عرض کردم: بین ما و قبر او فرسخ ها فاصله است! فرمود: به بلندی برو، به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی آسمان کن و سپس به سوی قبر حسین بن علی علیه السلام توجّه کن و بگو:
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».
اگر چنین کنی، برای تو یک زیارت نوشته می شود و هر زیارت معادل یک حجّ و یک عمره می باشد. سدیر گفت: گاهی می شد که در یک ماه بیش از بیست بار این کار را انجام می دادم.
2
عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: یَا سَدِیرُ، تُکْثِرُ زِیَارَهَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلامُ، قُلْتُ: إِنَّهُ مِنِّی بَعِیدٌ، فَقَالَ: أَ لَا أُعَلِّمُکَ شَیْئاً إِذَا أَنْتَ فَعَلْتَهُ کُتِبَتْ لَکَ بِذَلِکَ اِّیَارَهُ؟ قُلْتُ: بَلَی، قَالَ: اغْتَسِلْ فِی مَنْزِلِکَ، وَ انْزِلْ إِلَی سَطْحِ دَارِکَ، وَ أَشِرْ إِلَیْهِ بِالسَّلَامِ، تُکْتَبْ لَکَ بِذَلِکَ اِّیَارَهُ.[۳]
سَدیر گفت: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: ای سدیر، آیا زیاد به زیارت قبر حسین بن علی علیه السلام می روی؟ عرض کردم: راه من دور است. فرمود: آیا می خواهی عملی به تو بیاموزم که اگر آن را انجام دهی، برای تو آن زیارت نوشته شود؟ عرض کردم: بله. فرمود: در منزلت غسل کن، به بام منزلت برو و با سلام به سوی قبر حسین بن علی اشاره کن، برای تو آن زیارت نوشته می شود.
سه مرتبه گفتن صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ»
از عارف جلیل القدر آیت اله مجتهدی ره نقل شده است که ایشان فرمودند (تصویر):
منبع تصویر :https://www.lenzor.com/p/Yi30q
منبع اول :
حضرت مریم مادر حضرت عیسی علیه السلام است که به معجزه الهی و بدون شوهر او را باردار شد. مریم تنها زنی است که نام او در قرآن آمده است.
مریم فرزند عمران بن ماثان بن سلیمان بن داود بن إیشا بن یهوذا بن یعقوب بن إسحاق بن إبراهیم الخلیل می باشد. عمران پدر مریم غیر از عمران پدر موسی می باشد چون نسب عمران پدر حضرت موسی علیه السلام، عمران بن یصهر بن فاهث بن لاوى بن یعقوب بن إسحاق بن إبراهیم می باشد.[۱]
در قرآن کریم جز مریم نام هیچ زنى برده نشده[۲] و نامش سى و چهار بار در کلام الله مجید ذکر شده است.[۳] که البته در غالب موارد به هنگام نام بردن عیسی علیه السلام با نام عیسی بن مریم می باشد. از جمله مواردی که نام مریم به تنهایی برده شده است آیات زیر است:
جریان ولادت حضرت مریم در سوره آل عمران آیه 35 چنین آمده است: إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ». یاد کن زمانى را که زن عمران گفت: پروردگارا! بدرستى که من نذر کردم براى تو که این طفلى که در شکم دارم محرر (خادم بیت المقدس) باشد پس از من قبول فرما محققا تو سمیعى و عالمى به آنچه نذر کردم و قرارداد نمودم.
محرر به معنى حر یعنى آزاد، اشاره به این که هیچ شغلى نداشته باشد و ممحض بر عبادت باشد در مسجد که بیت المقدس است و تنظیفات مسجد بر عهده او باشد.[۴]
به نظر علامه طباطبائی ره نامگذاری مریم نیز خود به خاطر نذر مادر او بوده است:
در تفسیر قمى تفسیر قمى ج 1 ص 101» در ذیل آیه: "إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ." از امام صادق علیه السلام روایت آمده که فرمود: خداى تعالى به عمران وحى کرد که من فرزندى به تو خواهم بخشید، پسرى تام الخلقة، و پر برکت که افراد کور مادرزاد و مبتلا به مرض برص را شفا مى دهد و به اذن خدا مردگان را زنده مى کند و من او را رسولى براى بنى اسرائیل قرار مى دهم.
عمران این جریان را با همسرش حنه در میان گذاشت و حنه همان مادر مریم است، همین که مریم را حامله شد پیش خود خیال کرد که حملش پسر است و وقتى آن را دختر زایید عرضه داشت: "پروردگارا من او را دختر آوردم و معلوم است که پسر چون دختر نیست و دختر نمى تواند پیغمبر شود".
خداى تعالى در پاسخش مى فرماید: "خدا بهتر مى داند که حنه چه زاییده"، و بعد از آن که حضرت عیسی علیه السلام را به مریم داد، معلوم شد آن پسرى که مژده اش را به عمران داده بودند عیسى بوده است.[۶]
از امام باقر علیه السلام روایت شده است که چون مادر مریم او را زائید در خرقه اى او را پیچید و آورد در بیت المقدس در نزد انبیاء که آن جا مشغول به عبادت بودند و آن ها بیست و نه نفر بودند و شرح نذر خود را بر آن ها بیان کرد آن ها هر کدام طالب شدند که تکفل او را بنمایند چون پدر مریم که عمران باشد مقام ریاستى بر آن ها داشت. حضرت زکریا فرمود: من سزاوارترم بتکفل او زیرا خاله اش در منزل من است. راضى نشدند، بنا بر قرعه شد قرعه بنام زکریا درآمد.[۷]
به شرحى که خداوند در سوره آل عمران می فرماید: فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَـذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ».
بعد از آن که مریم به حد بلوغ رسید و در حجاب (محراب) قرار گرفت، خداى تعالى روح را (که یکى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر و او را بشارت داد به این که بزودى از پسرش معجزات عجیبى ظهور مى کند و نیز خبر داد که خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیل اش مى آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائیل گسیلش مى دارد. رسولى داراى آیات بینات و نیز به مریم از شان پسرش و سرگذشت او خبر داد، آنگاه در مریم بدمید و او را حامله کرد، آن طور که یک نفر زن به فرزند خود حامله مى شود، این مطالب از آیات "سوره آل عمران، آیه 35-44" استفاده مى شود: آنگاه مریم به مکانى دور منتقل شد و در آن جا درد زائیدنش گرفت و درد زائیدن او را به طرف تنه نخله اى کشانید و با خود مى گفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد مى برد، در این هنگام از طرف پائین وى ندایش داد:
غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندى چون من خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى که حتما خواهى دید، بگو من براى رحمان روزه گرفته ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمى گویم، مریم چون این را شنید از آن جا که فرزند خود را زائیده بود به طرف مردم آمد در حالى که فرزندش را در آغوش داشت (سوره مریم، آیه 20-27)
مردم و همشهریان مریم وقتى او را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وى طعنه زدن و سرزنش نمودند چون دیدند دخترى شوهر نرفته بچه دار شده است، گفتند: اى مریم چه عمل شگفت آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت کار، مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم که کودکى در گهواره است، در این جا عیسى به سخن درآمد و گفت:
من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از پیامبران کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که مى میرم و روزى که زنده برمى خیزم. (سوره مریم، آیه 27-34)
پس این کلام که عیسى در کودکى اداء کرد، به اصطلاح علمى، نسبت به برنامه کار نبوتش براعت استهلال بوده (براعت استهلال به این معنا است که نویسنده کتاب در حمد و ثناى اول کتابش کلماتى بگنجاند که در عین این که حمد و ثناى خدا است اشاره اى هم باشد به این که در این کتاب پیرامون چه مسائلى بحث مى شود)، عیسى علیه السلام هم با این کلمات خود فهماند که بزودى علیه ظلم و طغیان، قیام نموده و شریعت موسى علیه السلام را زنده و استوار مى سازد و آن چه از معارف آن شریعت مندرس و کهنه گشته تجدید مى کند و آن چه از آیاتش که مردم درباره اش اختلاف دارند بیان و روشن مى سازد.[۸]
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَـذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ» پس پرودگارش او را به صورت نیکویى پذیرفت، و به طرز نیکویى نشو و نما داد، و زکریا را کفیلِ رشد و تربیت معنوى او قرار داد. هر زمان که حضرت زکریا در محراب عبادت بر او وارد مى شد، رزق ویژه اى نزدش مى یافت. روزى در کمال شگفتى گفت: اى مریم! این رزق ویژه براى تو از کجاست؟! گفت: از سوى خداست، یقیناً خدا هر کس را بخواهد، رزق بى حساب مى دهد. (سوره آل عمران، آیه 37)
ادامه مطلب
فرعون مصر در زمان
موسی علیهالسلام و از ن نمونه تاریخ است.
ویرایش]
قرآن به نام آسیه تصریح نشده؛ امّا با عنوان همسر فرعون دو بار از او یاد شده است: وَقَالَتِ امرَأَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَین لِی و لَکَ لاتَقتُلوهُ. = و همسر فرعون گفت: {این کودک} نور چشم من و تو خواهد بود. او را مکشید.»
[۱]
[۲]
تورات دختر فرعون، نجاتدهنده موسی و کسی که او را به فرزندی پذیرفت، دانسته شده است.
[۳]
ویرایش]
[۴]
[۵]
بنیاسرائیل یا از
قبطیان بوده، اختلاف است. به گفته طبری، آسیه دختر
مزاحم بن عبید بن ریان بن ولید قبطی ، فرعون زمان
یوسف بوده است.
[۶]
[۷]
[۸]
[۹]
آلوسی این نسبت را بعید شمرده.
[۱۰]
طبری ، آسیه ابتدا همسر
قابوس بن مصعب بن معاویه بود. هنگامی که موسی به پیامبری رسید، قابوس (فرعون زمان کودکی موسی) مُرد و برادرش ولید (فرعون غرق شده در نیل) به جای وی نشست و با آسیه، همسر برادرش ازدواج کرد،
[۱۱]
آیه ۱۸
شعراء
[۱۲]
نیل ، همان فرعونِ زمانِ کودکی موسی است و گفته طبری تضعیف میشود. از سوی دیگر، نامهای نامتناسب با فرهنگ و زبان قبطی، خود میتواند دلیلی بر نادرستی گزارشهای مذکور باشد.
ویرایش]
برص دچار شده بود و پزشکان از درمان آن ناتوان بودند.
کاهنان به فرعون گفتند: در فلان زمان، کودکی را در رود نیل، در صندوق مییابید که آب دهان او شفای این
بیماری است. فرعون کسانی را بر کنار رود نیل بگماشت. هنگامی که صندوق را یافتند، آسیه آب دهان وی را بر برص مالید و بیدرنگ
شفا یافت. اطرافیان فرعون گفتند: این همان طفلی است که باید کشته شود؛ ولی آسیه مانع شد و به فرعون گفت: قُرَّتُ عَین لِی وَ لَکَ لاتَقتُلوهُ عَسیأَن یَنفَعَنا أَو نَتَّخِذَهُ وَلَداً = او نورچشمی برای من و تو است. او را نکشید؛ امید است نفعی به ما برساند یا او را
فرزند خود بگیریم»
[۱۳]
مرگ رهایی یافت. آسیه، نام کودک را موسی (برگرفته از میان آب و درخت
[۱۴]
[۱۵]
[۱۶]
عهد عتیق برگرفته شده است.
[۱۷]
[۱۸]
ثعلبی ، کنیزانی که برای شست و شو و بردن آب به کنار نیل آمده بودند، صندوق حامل موسی را یافته، نزد آسیه آوردند. چون آسیه درِ آن را گشود، خداوند محبّت او را در دلش افکند. از فرعون خواست آن کودک را که مایه روشنی چشمانشان شده، به او ببخشد. فرعون گفت: میترسم این همان کسی باشد که نابودی ما به دست او است؛ ولی با اصرار آسیه، موسی را به او بخشید.
[۱۹]
امام باقر علیهالسلام نقل شده که آسیه و فرعون برای تفریح در ایام
بهار ، در خیمهای (قصری)
[۲۰]
[۲۱]
دنیا آمدهاند و این کودک، بیش از یک سال دارد.
[۲۲]
[۲۳]
[۲۴]
دایه پذیرفته شود. از امامباقر علیهالسلام نقل شده که فرعون، ابتدا نمیپذیرفت مادر موسی که از بنیاسرائیل بود، به وی شیر دهد؛ ولی با اصرار آسیه پذیرفت.
[۲۵]
قتل برساند، آسیه با زیرکی مانع شد. به گفته
علی بن ابراهیم ، این بار هنگامی بود که موسی با چنگ زدن به
ریش فرعون چند مو از آن را کَند. فرعون به شدّت ناراحت شد و تصمیم گرفت او را بکشد. آسیه گفت: این کودکی است که نمیداند چه میکند. فرعون گفت: خوب میداند. آسیه گفت: دانهای
خرما (یاقوت)
[۲۶]
[۲۷]
آتش در برابرش بگذار؛ اگر آن دو را تشخیص داد، تو راست میگویی. او چنین کرد و به موسی گفت: بخور. موسی دست به طرف خرما برد؛ ولی
جبرئیل ، دستش را به طرف آتش گرداند. موسی آتش را گرفت و در دهان گذاشت
[۲۸]
لکنت زبان او شد
[۲۹]
[۳۰]
ویرایش]
معجزه
عصای موسی و غلبه وی بر ساحران به او
ایمان آورد،
[۳۱]
حزقیل (خزانهدار فرعون و آرایشگر دخترش) به سبب ایمانش به دست فرعون کشته شد؛ آنگاه، با اعتراض به فرعون و سرزنش وی، ایمان خود را آشکار ساخت.
[۳۲]
[۳۳]
پیامبر صلیاللهعلیهوآله اگر فرعون هم میگفت: موسی نور چشم من است، خدا او را چون آسیه هدایت میکرد.
[۳۴]
[۳۵]
حدیث استفاده میشود که زمینه ایمان آسیه، پیشتر فراهم بوده است. در روایتی، آسیه، پیش از ایمان به موسی زنی نیکوکار شمرده شده است.
[۳۶]
علی بن ابی طالب علیهالسلام و آسیه همسر فرعون) حتّی یک لحظه به
وحی
کافر نشدند.
[۳۷]
ویرایش]
دیوانه خواند. آسیه گفت: من دیوانه نیستم. خدای من و تو و همه جهانیان کسی است که آسمان، زمین، کوه و دریا را آفرید. فرعون بر او خشم گرفت و او را از خود راند. آسیه در پاسخِ
نصیحت پدر و مادرش که از وی میخواستند با فرعون که به عقیده آنان خدای آسمان و زمین بود، مخالفت نکند، گفت: اگر او خدای آسمان و زمین است، بگویید برای من تاجی بسازد که آفتاب در پیش،
ماه در پشت و ستارگان بر گرد آن باشند. گفتند: او نمیتواند. آسیه گفت: خداوند بر این کار توانا است.
[۳۸]
[۳۹]
ابوالعالیه ، هنگامی که فرعون از ایمانِ آسیه آگاه شد، از سران دربارش درباره آسیه نظر خواست و همگی او را ستودند. فرعون گفت: او پروردگاری جز مرا عبادت میکند. آنها قتل آسیه را پیشنهاد کردند.
[۴۰]
[۴۱]
[۴۲]
رحمت خویش در
بهشت برایش بنا کند و او را از فرعون و کفر و
ستم او و نیز از عُمّال ستمکارش رهایی بخشد: رَبِّ ابنِ لِی عِندکَ بَیتاً فِیالجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِن فِرعَونَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ القَومِ الظَّـلِمِین.»
[۴۳]
شکنجه او تفسیر کردهاند و در روایتی از
ابن عباس ، به
آمیزش تفسیر شده،
مشخصات
عالم خلق، عالم امر
درک نعمت های الهی
در مورد دعا
ویدیوهای بیشتر در لینک:
https://www.aparat.com/result/%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84_%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C
زندگینامه ی میرزا اسماعیل دولابی
محمد اسماعیل دولابی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانشآموزی در جلسات علمای دینی معاصر مانند آیتالله سید محمد شریف شیرازی، آیتالله شاهآبادی، آیتالله تقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری پرداخت.
اسماعیل دولابی در محافل پیرامون خود نماینده درک متفاوت و فراگیری از دین با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود و این بیان جدید باعث جذب جوانان و قشر تحصیلکرده در جلسات هفتگی وعظ او بود.
آن عارف بزرگ در اشاره اجمالی به سرگذشت سیر عرفانی خویش چنین می فرمود :
در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرف شده بودم . در آن زمان به شدت تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوضه تحصیل کنم ؛ ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت ، با ماندنم در نجف موافق نبود.
در حرم امیرالمؤمنین (ع) به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح حضرت فشار می دادم و می مالیدم که موهای سینه ام کنده و تمام سینه ام زخم شده بود. حالم به گونه ای بود که احتمال نمی دادم به ایران برگردم .
به خود می گفتم یا در نجف می مانم و مشغول تحصیل می شوم و یا اگر مجبور به بازگشت شوم همین جا جان می دهم ،می میرم . با علماء نجف هم که مشکلم را درمیان گذاشتم تا مجوزی برای ماندم در نجف از آنها بگیرم به من گفتند که وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تامین کنی و برای کمک به ائ به ایران بازگردی .
میرزا اسماعیل دولابی,زندگینامه ی میرزا اسماعیل دولابی
در نتیجه نه التماس هایم به حضرت امیر کاری از پیش برد و نه متوسل شدنم به علماء مرا به خواسته ام رساند . تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرف شدیم . در حرم حضرت اباعبدالله (ع) در بالاسر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هرچه را می خواستم به من عنایت کردند ، به طوری که هنگام مراجعت حتی جلوتر از پدرم بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم .
در ایران اولین کسانی که برای دیدن من به عنوان زائر عتبات، به منزل ما آمدند دو نفر آقا سید بودند . آنها را به اتاق راهنمائی کردم و خودم برای آوردن وسائل پذیرائی رفتم . وقتی داشتم به اتاق بر می گشتم جلوی در اتاق پرده ها کنار رفت و حالت مکاشفه ای به من دست داد و در حالیکه سفره به دستم بود حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم . دیدم بالای سر ضریح امام حسین (ع) هستم و به من حالی کردند که آنچه را می خواستی از حالا به بعد تحویل بگیر .
آن دو آقا سید هم با یکدیگر صحبت می کردند و می گفتند او در حال خلسه است . از همان جا شروع شد . آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانه اباعبدالله(ع) بود و اشخاصی که به آنجا می آمدند بی آنکه لازم باشد کسی ذکر مصییبت بکند می گرستند . در اثر عنایات حضرت ابا عبدالله(ع) کار به گونه ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملا آقا جان ، مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی و مرحوم آیت الله شاه آبادی ، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم و از آنها التماس و درخواست کنم ، با علاقه خودشان به آنجا می امدند .
بعد از آن مکاشفه به ترتیب به چهار نفر برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند . اولین فرد آیت الله سید محمد شریف شیرازی بود . همراه او بودم تا اینکه مرحوم شد . وقتی جنازه او را به حضرت عبدالعظیم بردیم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی آمد و بر او نماز خواند . من هم که دیدم شسخ هم ب عزیزم نماز خواند و هم از مرحوم شیرازی قشنگ تر است ، جذب او شدم ، به گونه ای که حتی همراه جنازه به قم نرفتم .
خانه شیخ را پیدا کردم و از آن پس با شیخ محمد تقی بافقی مرتبط بودم تا اینکه او هم مرا تحویل آیت الله شیخ غلامعلی قمی ملقب به تنوماسی داد . من هم که او را قشنگ تر دیدم از آن پس همراه وی بودم . در همین ایام با آیت الله شاه آبادی هم آشنا و دوست شدم و با وی نیز ارتباط داشتم .
تا اینکه بالاخره به نفر چهارم آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی که شخص و طریق بود برخوردم . او با سایرین متفاوت بود . چنین کسی از پوسته بشری خارج شده و آزاد است و هر ساعتی در جائی از عالم است . او دین ندارد و در وادی توحید به سر می برد . یک استوانه نور است که از عرش تا طبقات زمین امتداد دارد و نور همه اهل بیت (ع) در آن میله نور قابل وصول است .
اول اهل عبادت ، مسجد رفتن ، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم.بعد اهل توسل به اهل بیت علیهم السلام و گریه و عزاداری و اقامه مجالس ذکر اهل بیت(ع) شدم.تا اینکه در پایان به شخص برخوردمو به او دل دادم و از وادی توحید سر در آوردم.
میرزا اسماعیل دولابی,زندگینامه ی میرزا اسماعیل دولابی
خداوند لطف فرمود و در هر یک از این کلاسها افراد برجسته و ممتاز آن کلاس را به من نشان داد ؛ ولی کاری کرد که هیچ جا متوقف نشدم ، بلکه تماشا کردم و بهره بردم و عبور کردم تا اینکه به وادی توحید رسیدم . در طول این دوران همیشه یکه شناس بودم و به هر کس که دل می دادم خودم و زندگی و خانواده ام را قربانی او می کردم تا اینکه خود او مرا به بعدی تحویل می داد و من که وی را بالاتر از قبلی می دیدم از آن پس دور او می گشتم .
به هر تقدیر همه عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین(ع) بود.از راه سایر ائمه هم می توان به مقصد رسید ، ولی راه امام حسین (ع) خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند . جون کشتی امام حسین(ع) در آسمان های غیب خیلی سریع راه می رود ، و هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند ، خیلی زود به مقصد می رسد .
بیشترین اهتمام آن عارفان گرانمایه در پرورش و رشد اخلاقی علاقمندان ، متوجه ایجاد تحول در نگرش آنها به هستی و زندگی ، به گونه ای که همه چیز را از منظر توحیدی و از مآی جمال الهی بنگرند و منعطف نمودن عشق و محبت آنان و متمرکز نمودن توجهشان به خدا و اولیای الهی،به گونه ای که از هر چه جز این ، چه دنیوی و چه اخروی ، فارق گردند،و نیز ایجاد حسن ظن و اعتماد به خدا و اولیای الهی،و حاکم ساختن روحیه تسلیم و رضا بر انان بود.
در محضر آن بزرگوار چنان روح رجاء و امیدواری به فضل الهی موج می زد که هر نومید و مایوس از نجات و فلاح را شور و نیرو می بخشید و به وادی کمال رهنمون و در طریق وصال رهسپار می ساخت .
منبع:iranpardis.com
نشانی وب :
http://hamyan-ch.blog.ir/
سازمان دهی یاری رسانی به مراکز محترم خیریه
بنام خداوند بخشنده و مهربان
تمامی عزیزانی که به نوعی در امر مبارک نیکوکاری سهمی بعهده گرفته اند -که خداوند پاداش عظیم عطایشان مرحمت فرماید-بیش تر دغدغه رفع احتیاجات جسمی و مادی مددجویان را بنابه دلایل عدیده در سرلوحه اقداماتشان قرار می دهند و در درجه بعدی نیازهای آموزشی وپرورشی مد نظر بوده است .
متاسفانه سازماندهی لازم برای رفع نیازهای روانی و جسمی در کشور تابحال در سطح کلان بعمل نیامده است و به غیر از سازمان بهزیستی که بطور تشکیلاتی عهده دار مسئولیت بزرگ سامان بخشی است و انصافا با جان و دل در کنار بودجه دولتی ایفا نقش می نماید ، سایر موسسات مردم نهاد بار بزرگ ترمیم آسیب های اجتماعی را به دوش کشیده اند و می کشند.
برای اینکه بطور اساسی به این مقوله نگاهی داشته باشیم لازم است ;
الف- دید سازمانی وجود داشته باشد یعنی اهداف،ماموریت ها و رسالت در ساماندهی نیکوکاری داشته باشیم.
ب- مطلوب است برای رفع کل نیازهای تمامی این عزیزان،بر اساس بند الف، برنامه ریزی مقتضی و واقعی بعمل آید و در طی مسیر تحقق برنامه ها،میزان موفقیت و بطورکلی ریز کارنامه برنامه های تحقق یافته و میزان دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده مشخص شود و در معرض رصد خیرین و مردم قرار گیرد.
جدولی از تجمیع امکانات -کمبود ها ، فرصت ها و تهدید ها و نیز برنامه ای جامع شامل طرح ها و دستورالعمل برای رسیدن به اکتفای مراکز خیریه نیاز است تحقیق و تدوین و در نهایت اجرا شود (در کنار رصد مردمی و بویژه خیرین کنترل وحمایت گردد)
ج-اهتمام و اراده جدی و ملی برای ریشه کنی آسیب های اجتماعی و تنویر فرهنگ عمومی نسبت به آن و اقدامات پیشگیرانه لازم است اندیشیده و وضع گردد.
با سپاس از تمامی مسئولان و انسان های دلسوز و متعهدی که در این جهت گام بر می دارند که در پیشگاه خداوند آبرومندند و مأجور.
با ما در اینستاگرام : https://www.instagram.com/hamyan.ch/
شیخ زینالدین بن علی بن احمد عاملی جبعی (۹۱۱-۹۶۶ق)، معروف به شهید ثانی، از علما و فقهای بزرگ شیعه میباشد. این عالم سترگ
شیعه، در دهکده جبع»، از توابع
جبل عامل، در سیزده
شوال، پا به عرصه هستی نهاد. وی در نه سالگی
قرآن مجید را ختم کرد. سپس قسمتی از
ادبیات عرب و
فقه را نزد پدر دانشمندش، نورالدین علی، آموخت. در سال ۹۲۵ ق، در چهارده سالگی، به قریه میسِ»
جبل عامل رفت. هشت سال نزد شیخ عبدالعالی میسی کتابهای
شرایع
محقق حلی، ارشاد
علامه حلی و قواعد
شهید اول را خواند. در اواخر سال ۹۳۳ به دهکده کرک نوح» رفت و از محضر سید بدرالدین حسن بن جعفر اعرجی (مؤلف کتاب محجه البیضاء) کتاب قواعد ابن میثم بحرانی و تهذیب را خواند. در سال ۹۳۷ ق به دمشق رفت و از محضر فیلسوف شمس الدین محمد بن مکی استفاده نمود.
در این کتاب اسرار باطنی و آداب کارهای
نماز ، و وظائف قلب در حالتهای مختلف آن، با استفاده از روایات معصومین -علیهم السلام- و مباحث اخلاقی در کتابهای علماء با
تقوا و عامل بیان شده است
شهید ثانی علاوه بر این کتاب، سه کتاب دیگر در زمینه نماز نوشته است. در کتاب
الفقیه
واجبات نماز و در کتاب
النفلیة
مستحبات نماز ، و در کتاب آداب الصلاة بعضی از آداب و دعاهای نماز به صورت مختصر ذکر شده است.
اکثر مطالب کتاب مباحث اخلاقی و عرفانی همچون
اخلاص ،
تواضع ،
ترس از
خدا ،
ذکر و
غفلت ،
قرب الهی و غیر آنان است و در مواردی نیز به صورت مختصر مقدمات
واجب و
مستحب نماز بیان شده است. مباحث اخلاقی کتاب از کتابهای متعدد اخلاقی گردآوری شده است اما مؤلف به اسامی آنان در کتاب اشاره نکرده است.
دانلود کتاب تقدیم تان می گردد. التماس دعا
http://s9.picofile.com/file/8357478450/asrar_namaz_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%AB%D8%A7%D9%86%DB%8C.pdf.html
عالم ربانی و سالک صمدانی جناب حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی به یکی از شاگردان خویش فرموده اند
بالاترین مقامی که برای انسان در قرآن ذکر شده، مقام لقاءالله است و خداوند شرط وصول بدین مقام را دو شرط می داند.
در این بخش از آیه بنگرید: فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادة ربه احد. یک شرط، عمل صالح و شرط دیگر پاک گرداندن قلب از شرک است. (منبع:
www.ghadeer.org/Book/501/82595)
شرح کوتاه :
بسم الله الرحمن الرحیم
> رساله لقاء الله یا سیر و سلوک، اثر ارزنده و شورانگیز حضرت آیت الله سندالتجرید و العرفان حاج میرزا جوادآقا ملکى تبریزى (وفات: ۱۳۴۳ ه.ق = ۱۳۰۴ ه.ش) است.
این عارف بزرگ و حکیم فرزانه یکى از برجستگان و نخبگان عرصه عرفان نظرى و عملى قرن اخیر است. ایشان در گسترش اخلاق و عرفان در میان اهل علم و ایمان، سهم به سزایى داشته اند و با نگارش سه کتاب مهم و سرنوشت ساز یعنى المراقبات، اسرارالصلاه و لقاءالله گام مهمى در راستاى تهذیب اخلاق مردمان برداشته اند. مؤلف با طرح و سبک ساده و روشن مطالب سیر و سلوک را بیان کرده اند چنانکه براى همگان قابل درک است و براى همین نیز از کتابهاى ایشان استقبال کم نظیرى به عمل آمده است. مؤلف از شاگردان معروف عارف نامى ملاحسینقلى همدانى و استاد امام خمینى است. امام راحل براى این استاد بزرگوارش احترام و قدر و مقام خاص قائل بوده و در نوشته هایش از او با احترام یاد مى کند و خواندن کتابهایش را توصیه مى فرماید: از علماى معاصر، کتب شیخ جلیل القدر عارف بالله حاج میرزا جواد تبریزى (قدس سره) را مطالعه کن، شاید - ان شاء الله تعالى - از این تأبى(بمعنی سرپیچى و نافرمانى) و تعسف(به معنی بد رفتارى و گمراهى) خارج شوى و در بحث لقاءالله مى فرماید: . اگر کسى تفصیل بیشترى بخواهد به رساله لقاء الله مرحوم عارف بالله حاج میرزا جواد تبریزى (قدس سره) رجوع کند که اخبار در این باب را تا اندازه اى جمع کرده است.
علامه سید محمد حسین طهرانى (رحمه الله) درباره کتاب لقاءالله مى نویسد: حقاً از نفیس ترین کتب مدونه در عرفان و سلوک است، کتاب لقاءالله ایشان آتشى مخصوص دارد و براى فتح باب سالکین الى الله، کلید و رمز موفقیت است.
علامه حسن زاده آملى نیز مى فرماید: . تا شنیدم آن جناب را رساله اى در لقاءالله است براى تحصیل آن بسیار این در و آن در زدم تا به حکم این که عاقبت جوینده یابنده بود، آن را تحصیل کرده با شراشر جان و دلم آن را مطالعه کردم و در حد وسع خودم از او حظ و لذ برده ام.
آیت الله میرزا خلیل کمره اى (رحمه الله) مى فرماید: این کتاب لقاءالله که با حجم کوچک، بسیار بزرگ و سترگ و محتوى اعظم موضوعات و اهم مقاصد است که راه به خدا باشد، در نظر زمره اى از مخلصین خلص، براى ابرار به منزله جان است، مسحه اى از انوار الهى بر جبهه آن نمایان است (منبع مطالب فوق:www.porseman.com)
دانلود کتاب لقاء الله تقدیمتان می گردد .التماس دعا
http://s9.picofile.com/file/8357476484/leghaollah.pdf.html
http://s9.picofile.com/file/8357477300/almoragebat.pdf.html
حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) که عارفی واصل و حکیم و فقیهی کامل بوده اند، در مکتوبی برای یکی از ارادتمندانشان چنین مرقوم فرموده اند:(54).
اکسیری حاصل کن که برای آن: عالم بدرد خورد و آن اکسیر را حضرت حق (جل جلاله) توسط پیغمبر بر حق حضرت محمد بن عبدالله - علیه آلاف التحیة و الثناء - برای شما آورده است و هو: و استعینوا بالصبر و الصلاة و انها لکبیرة الا علی الخاشعین (نمل / 63) انسان باید ابتدا مقدمه آن را که خشوع است پیدا کرده و سپس در صدد ساختن آن اکسیر برآید که هر کس دارای آن مقام شد یقینا رستگار شده است. ولی همین قدر بدانید که همچنانکه اگر کسی بخواهد خوشنویس شود، به آسانی ممکن نیست و باید زحمت بکشد و مواظبت نماید تا درست بشود و از همان اول مرتبه ممکن نیست، همچنین حضور قلب برای انسان از ابتدا مشکل است، باید مقید شد که نماز در اول وقت گزارده شود و برای انجام نمازها در اول وقت، باید از هر کاری دست کشید، سپس لازم است که معانی کلمات نماز را درک کرد، آنگاه نکات و مزایای دیگر.
باری سعی کنید که معانی نماز را خوب بفهمد و در هنگام قرائت به معانی مزبور توجه نمایید و در طریقه حقیر، اصل همه کارهای توجه به معانی است، بعد چیزهای دیگر. انتهی.
و نیز در مکتوب دیگری فرموده اند:
تا آنجا که می توانید در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معنی آن، در سحرها، مداومت نمایید .
دوم آن که اگر انسان به وظائف خود عمل کند خداوند مطالب را در هر وقت و هر جا که باشد به او می رساند. استعینوا بالصبر و الصلوة، در باطن نماز تعمق نمایید
در طریقه حقیر، خصوصا نماز خیلی مورد توجه است، که هر چه زحمت و توجه است به نماز معطوف دارید. واعلموا - رحمکم الله - ان مدار الأمر یدور علی ثلاثة أشیاء: السهر، و أکل الحلال، و التوجه فی الصلوة و حضور القلب فیها.
سَهَر به معنی شب بیدارماندن برای عبادت میباشد و و دو موضوع دیگر رزق حلال و توجه وحضور قلب در نمازاست)
دانلود اسرارالصلوة تقدیم تان می گردد التماس دعا
http://s9.picofile.com/file/8357470092/%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AA.pdf.html
حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) که عارفی واصل و حکیم و فقیهی کامل بوده اند، در مکتوبی برای یکی از ارادتمندانشان چنین مرقوم فرموده اند:(54).
اکسیری حاصل کن که برای آن: عالم بدرد خورد و آن اکسیر را حضرت حق (جل جلاله) توسط پیغمبر بر حق حضرت محمد بن عبدالله - علیه آلاف التحیة و الثناء - برای شما آورده است و هو: و استعینوا بالصبر و الصلاة و انها لکبیرة الا علی الخاشعین (نمل / 63) انسان باید ابتدا مقدمه آن را که خشوع است پیدا کرده و سپس در صدد ساختن آن اکسیر برآید که هر کس دارای آن مقام شد یقینا رستگار شده است. ولی همین قدر بدانید که همچنانکه اگر کسی بخواهد خوشنویس شود، به آسانی ممکن نیست و باید زحمت بکشد و مواظبت نماید تا درست بشود و از همان اول مرتبه ممکن نیست، همچنین حضور قلب برای انسان از ابتدا مشکل است، باید مقید شد که نماز در اول وقت گزارده شود و برای انجام نمازها در اول وقت، باید از هر کاری دست کشید، سپس لازم است که معانی کلمات نماز را درک کرد، آنگاه نکات و مزایای دیگر.
باری سعی کنید که معانی نماز را خوب بفهمد و در هنگام قرائت به معانی مزبور توجه نمایید و در طریقه حقیر، اصل همه کارهای توجه به معانی است، بعد چیزهای دیگر. انتهی.
و نیز در مکتوب دیگری فرموده اند:
تا آنجا که می توانید در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معنی آن، در سحرها، مداومت نمایید .
دوم آن که اگر انسان به وظائف خود عمل کند خداوند مطالب را در هر وقت و هر جا که باشد به او می رساند. استعینوا بالصبر و الصلوة، در باطن نماز تعمق نمایید
در طریقه حقیر، خصوصا نماز خیلی مورد توجه است، که هر چه زحمت و توجه است به نماز معطوف دارید. واعلموا - رحمکم الله - ان مدار الأمر یدور علی ثلاثة أشیاء: السهر، و أکل الحلال، و التوجه فی الصلوة و حضور القلب فیها.
سَهَر به معنی
شب بیدارماندن برای عبادت میباشد و و دو موضوع دیگر رزق حلال و توجه وحضور قلب در نمازاست)
دانلود سرالصلوة تقدیمتان می شود التماس دعا
http://s8.picofile.com/file/8312259392/ser_ol_salat_JameNamaz.rar.html
نشانی وب :
http://royaykoodaki.blogfa.com/
ناشرگرامی
همه می دانیم امروز کشورمان بیش از گذشته برای رسیدن به سعادت و آبادانی فردی و اجتماعی نیاز به برافروختگی چراغ علم و فرهنگ دارد در روزگاری که از هر سو تبلیغات اهریمن دام فساد و تباهی برای نوجوانان و جوانان گسترده است و غرب زدگی می رود فرهنگ اخلاق و علم و نوع دوستی یعنی سعادت حقیقی این مرز و بوم را با زرق و برقِ تکنولوژی(علم)و میل و شهوت به مصرف گرایی و فردگرایی که معبر تغذیه و دوام نظام سرمایه داری است ،را از بین ببرد،ناآگاهی وبی مسئولیتی خود دشمنی درونی است که از داخل تاروپود جامعه را بی نقش و نگار نموده و حتی زشت می نمایاند.
بر فرهیختگان و فرزانگان جامعه ازجمله ناشرین محترم است که دست همتی باز بالا زنند و به وسع خویش از سنگر نون و القلم دفاع نموده و جهادی را که منظور از بعثت انبیا ء ست را تحقق بخشند .
بسط و ترویج خرد و آگاهی در جامعه با اشاعه و رواج کتاب بخصوص در میان کودکان و نوجوانان شکل می گیرد.
در طرح اولیه که خدمت شما مطرح گردید
طرح اولیه و همفکری درطرح " کودک و کتاب = جامعه باسعادت "
به لطف خدا با این طرح می خواهیم در خانواده های تحت پوشش خیریه ها،حال و هوای بچه ها را و حتی بزرگترها شون را با گفتن حرف های قشنگ و ارزشمند در قالب قصه عوض کنیم و آنها را به داشتن یک آینده بهتر و روشن امیدوارشان سازیم بی شک از این طریق تا حدی احساس رضایت و آسوده خاطری به روح نا آرام و جریحه دارشان داده ایم و به ایشان نشان داده ایم و میگوییم که آدمیانی هستند که ایشان را دوستشون دارند و به فکر شونند .
به بچه ها با وجود اتفاقات گاهاً بد و روزگار تلخی که با آن زندگی می کنند بگوییم دنیای شیرین و خوبی هم وجود داره که اگه آدم ها مثل توی داستانها همه با هم خوب و مهربون باشند حتماً می تونند به اون برسند .می شود به آنها یاد بدهیم که به جای قربانی بودن می تونند حداقل قهرمان زندگی خودشون باشند . راهی به قلب کوچک و معصوم آنها بزنیم تا هر کدامشان با گرفتن گرمی محبت آغوش یک انسان مهربان مثل مادر یا پدر و یا مربی اش ، حس کنه که خدای مهربون درکنارشه و ببینه که دنیا جای امنی برایش است (که تمام آسیب های روانی در انسان در همین دوران کودکی و حتی طفولیت در شخصیت آنان شکل میگیرد و نهادینه می شود و ریشه بروز مشکلات عدیده در بزرگسالی است) می فهمه برای قدرتمند شدن و پیروز شدن، لازمه با مشکلات بجنگه (مثل همه قهرمانهای توی قصه ها و عاقبت پیروز می شود)و شاید بزرگترها هم در ادامه این توجه به توجهات بیشتری برای فراهم کردن امنیت بیشتر محیطی برای کودکان ترغیب شوند و محیط بهتری را پس از آن صمیمیت لحظات قصه گویی بوجود بیاورند.
برای همین خیلی چیزهای خوب دیگه ای هست که هیچ آموزگاری همچون کتابی که یه دنیا رنگ قشنگ داره و یا مربی که مثل فرشته مهربون می مونه نمی تونه به اونا بزنه و یادشون بده.(مراجعه شود به نوشته "فصه و تاثیر آن در تربیت کودکان")
تا بحال خودتونو جای یه بچه ای که دوستداره براش قصه بگن و در همون حال ،نوازش هم بشه ،گذاشتید؟ و یا بچه ای که با خوندن قصه ای در دنیای خیالات و آرزوهاش آروم گرفته و خوشحال بنظر می رسه حسشو می تونید احساس کنید؟ چرا اینطوری بگیم ، اصلاً یاد بچه گی های خودتون افتادید ؟
منظور از این وبلاگ این است تا توسط عزیزانی که مایلند در این کار مقدس مشارکت نمایند دست دردست هم با همفکری و همکاری مون بتونیم بنو به خود سهمی در پر رنگ شدن علم و فرهنگ کشورمان و ساختن و پرورش شخصیت کودکانی داشته باشیم که هرکدام ایشان می توانند فرداها با قابلیت هایشان ،روشنایی بخش زندگی خود و هموطن هایشان باشند و تسلای دل رنج دیده و حرمان کشیده مردمی نیازمند گردند و فرزانگانی باشند که در دستشان چراغ علم و هدایت جامعه به سوی زندگی ای که نه تنها هیچ تاریکی جهل و ناتوانی و آسیبی در آن نباشد بلکه سرزندگی و طراوت و شادی و ایمان در آن موج زند،باشند.
این همان رویای ماست که در رویاهای شیرین کودکان این مرز و بوم می تواند جای و جان بگیرد و روزی به وقوع بپیوندد. اگرچه این خواست چون آرزو در دوردست ها قرار داشته باشد ولی با ذره ذره تلاش من وتو نزدیک تر و قابل دسترس تر و ملموس تر خواهد گردید.همه مان پیام آور صلح و دوستی و آبادی جای جای میهن مان خواهیم بود تا آن روزی که بهار میهمان دل های بهاری مان باشد.
تا آن زمانی که بتوانیم از نظرات ،همفکری و مشارکت عزیزان برخوردار شویم در حال حاضر برای شروع اینگونه طرح ریزی کرده ایم که به نحوی بتوانیم نیاز خواندن کتاب های قصه و داستان را که بعضاً خرید آن برای خانواده های کم درآمد بویژه در خیریه ها میسر نیست را در این خانواده ها رفع نماییم. جای تردید برای نقش ارزنده کتاب در پرورش و شکوفایی شخصیت کودک و به طورکلی برای انسان نمی باشد و مسئله ای که بسیاری به خطا می روند تبلیغاتی است که برای ترغیب بزرگسالان برای کتاب خواندن بکار می رود کتاب خواندن عادتی از سنین کم و به خصوص از دورانی که کتابها ابتدا در اولین برخورد خود با تصاویر زیبا ،مخاطب کوچک خود را به داخل دنیا و رویای زیبا و شیرینش می برد و در آنجا حس امن و شاد را به او القا ُمی کند و در آن جا کودک ،دنیا را پر از برآورده شدن آرزوهایش می بیند و در نتیجه در اثر بارها تجربه ،بانفوذ در خاطره و ناخودآگاهش همواره کتاب را دوست و یاری مهربان می بیند و در کنار خود می خواهدش.
3 گروه مخاطبین ما:
1-کسانی که مایل به دادن هدایایی چون کتاب های قصه و داستان و یا اسباب بازی هستند.(خیرین)
2- شرکت های انتشاراتی و اسباب بازی فروشی که منابع خرید کتاب ها و اسباب بازی می باشند که حاضر باشند تخفیف مناسب و یا مساعدتی برای کمک به اجرای طرح نمایند.
3- خیریه ها که کودکان خانواده های مددجو وبی بضاعت زیرنظر ایشان می باشند.
ترتیب کار:
دو راهکار اندیشیده شده است.
راهکار1
طرح اولیه بدین قرار بود که1- با خیریه ها گفتگو کنیم تا مشخص شود که کدام یک از آنان نیاز به دریافت این هدایا برای کودکان تحت پوشش خود را دارند و به چه میزان ؟
2-در مرحله بعدی پس از آنکه از بابت نیازمندی و ضرورت آن هدایا بررسی شد و مشخص گردید که این هدایا می تواند برای آنان مطلوب باشد ، نوبت به تماس با انتشاراتی ها می رسد . سعی می شود تمام ناشرینی که در زمینه کودکان و نوجوانان کار میکنند را با ایشان صحبت کنیم و در لیست مان (پیوند مان)بیاوریم و کسی از قلم نیافتد و دوم اینکه برای چنین کاری(هدیه به خیریه ها )تخفیف مناسبی را برای این کار اختصاص دهند و لذا در سایتشان نیز لازم است محل خاصی (درگاهی )را برای کارهای خیریه در نظر بگیرند.
تصور براین است که کسانی که به سایت برای خرید برای فرزندان خود مراجعه می کنند توسط تبلیغ درج شده در سایت انتشاراتی، با طرح ما آشنا شده و در صورت تمایل بتوانند برای خیریه ها کتاب وهدیه ارسال نمایند.
لذا در سایت انتشاراتی (و یا اسباب بازی)،درگاه مشخصی ، شخص خیّر را برای ورود به وبلاگ ما و بخش لیست مراکز خیریه راهنمایی می کند.
در لیست مراکز خیریه، نام و آدرس های مراکز خیریه به همراه جدول آماری (درصورت در اختیار گذاشتن آمار توسط خیریه ها )آمده است ، این جداول ،اطلاعاتی از قبیل تعداد کودکان تحت پوشش ،جنسیت و گروه سنی آنها و میزان نیاز به کتاب های داستانی و آموزشی و یا اسباب بازی آن ها را مشخص می نماید.
فرد خیّر ،خیریه و یا خیریه های دلخواه را انتخاب می کند و نام و آدرس آنها را یادداشت کرده ، سپس هدایا را نیز در سایت انتشاراتی و در نظر گرفته با انتشارات تماس می گیرد و تلفناً بسته هدیه خود را سفارش می دهد انتشارات با در نظر گرفتن تخفیفات ویژه که از قبل اعلام کرده،بسته را به همراه تلفنی از شخص خیّر برای مرکز خیریه ارسال می نماید.خیریه نیز پس از رسیدن بسته با شخص خیّر تماس گرفته از رسیدن بسته ایشان را مطلع می گرداند. خود این باب آشنایی ممکن است سبب پیوند فرد خیّر با امور خیریه شود که بسیار جای خوشوقتی دارد.
راهکار2
برخی از خیریه ها بخش فرهنگی دارند و برخی نیز فاقد آن هستند ولی به گونه ای در جهت آموزش خانواده ها تلاش می کنند. در این راهکار سعی بر آن است که با ناشرین( نه فقط کتابهای کودکان و نوجوانان بلکه در هر زمینه آموزشی ای که مورد نیاز باشد مذاکره شده ، ایشان را نسبت به جلب همکاری با مراکز خیریه تشویق می نماییم .
برای مثال می تواند 10 جلد کتاب از میزان انتشار(تیراژ)را بطور رایگان در اختیار بگذارد.
لطفاً نظرات خود را جهت اعتلای طرح، مطرح فرمایید.
ادامه مطلب
با ما در اینستاگرام https://www.instagram.com/shadia.ch/
وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و مۆمن باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک"یا خدایی" می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشنکبیر، دعایی منقول از پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهو آلهوسلم) است که حاوی هزار و یک نام و صفت خدای متعال می باشد.
فضیلت دعای جوشن کبیر
در روایاتی که از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده می شود که خداوند دارای 99 اسم است که هر کسی او را به این نامها بخواند،دعایش مستجاب و هر که آنها را شماره کند اهل بهشت است. گویا مراد از شماره کردن این نامها فقط خواندن آنها نیست بلکه درک کردن مفاهیم و تخلق یافتن به این اسماء است.
دعای جوشن کبیر در یکی از غزوات صدر اسلام از جانب جبرئیل برای پیامبر اسلام آورده شده است. این دعا صد بند دارد و هر بند حاوی ده "اسم" از اسمای خداست، بهجز بند 55 که یازده اسم باریتعالی در آن آمده است؛ بنابراین، درمجموع، این دعا حاوی هزار و یک اسم» خدای متعال است.
مضامین بلند دعای جوشن کبیر
در تلاوت قرآن خدا با ما سخن می گوید و در دعا ، ما با خدا سخن می گوییم ، دو شکل دعا وجود دارد یکی خواسته ها و نیازهای عادی مردم است و دیگری سلسله دعاهایی داریم که از ائمه معصومین رسیده و ذخیره ای است برای ما. این دعاها در مرحله اول نقش معرفت افزایی دارد و معرفت ما را به خدا زیاد می کند، دعای جوشن کبیر دارای صد بند صفات و ویژگیهای خداست که موجب نزدیک شدن دل به خدا می گردد؛ این دعا خیلی خالص و ناب است؛ زیرا صحبت هیچ چیز جز محبوب در آن نیست.کسانی که معرفت کافی را کسب کرده باشند می توانند به ژرفای این دعا پی ببرند.
خدا باید حلاوت ذکرش را به دل بچشاند تا انسان حال اولیاء خدا را در اسماء خداوند بفهمد و درک کندکه هر کدام از این اسماء با دل انسان چه می کند. اگر دل پاک شده و نوری از توحید بر دل تابیده باشد، وقتی این دعا را می خواند مثل شخصی است که به بوستان بزرگی رسیده که هر بخشی از این بوستان پر است از گلهای رنگارنگ که یک اسم در این اسماء تجلی دارد. توجه دقیق و عمیق به اسماء حضرت باری تعالی، به طرز عمیقی نور معرفت را در ظاهر و باطن ذاکر پراکنده می سازد. همچنین ذکر اسماء حضرت رب العالمین با آنکه در زمان هائی خاص بیشتر توصیه شده اما مقید به ایام مشخص نیست بنا بر این در همه حال با حضور قلب و فارغ از اندیشه های دنیوی می توان بر این اذکار مداومت کرد.
برکات و فضیلت ها:
برخی از فضلیت های ذکر شده در سایت هایی مانند بیتوته که از) مهج الدعوات ابن طاووس ـ ترجمه طبسى، ص 363-365( نقل کرده را در اینجا می آوریم:
ـ هر که
این دعا را هنگام خروج از منزل بخواند،خداى تعالى عمل او را به عمل هاى نیکو لاحق
مى سازد.
ـ حضرت
رسول (صلى الله علیه و آله) فرمودند که: هیچ بنده اى از امّت من نیست که این دعا
را در ماه مبارک رمضان سه مرتبه یا یک مرتبه بخواند مگر آنکه به تحقیق که خداى
تعالى بدن او را بر آتش حرام مى کند و بر او بهشت واجب مى شود.
ـ خداى
تعالى در آسمان چهارم خانه اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در
هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى شوند و از آن بیرون مى روند و دیگر به سوى آن تا
روز قیامت بر نمى گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را
مى بخشد.
ـ در شبى
که شخص این دعا را بخواند خداى تعالى به او روى مىآورد و به سوى او نظر التفات
مىکند و تمامی حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده می سازد.
ـ در شبى
که این دعا را مىخواند خداى تعالى از او شرّ شیاطین و مکر ایشان را دفع مىکند و
عملهاى او را همگى قبول مىکند و مال او را پاکیزه مىکند.
ـ خدای
تعالى به خواننده این دعا، به عدد هر حرف دو حوریه بهشتی مىبخشد. پس هر گاه از
خواندن این دعا فارغ شود، خداى تعالى براى او خانه اى در بهشت بنا مىکند و او را
ثواب حرفهاى تورات، انجیل، زبور و قرآن عظیم مىبخشد و به او مثل ثواب ابراهیم
خلیل، موسى ،عیسى و رسول الله مىدهد.
ـ کسى که
این دعا را بخواند، خداى تعالى بر او دو فرشته موکّل مىکند که او را از گناهان
نگاه دارند و خداى تعالى را تسبیح گویند و تنزیه کنند و او را از همه بلاها محافظت
نمایند و براى او درهاى بهشت را بگشایند و بر او درهاى جهنم را ببندند و تا زمانی
که زنده باشد پس او در حفظ و امان خدا خواهد بود و همچنین در نزد وفات.
دانلود های صوتی :
دانلود جوشن کبیر با صدای حاج
میثم مطیعی منابع: محمدرضا
مدیر اصلی http://navadiha.ir
تورا به حق نامت ای خدای بخشنده و مهربان، ای بزرگوار، ای برپا دارنده بزرگ ، ای قدیم ای دانا اى بردبار اى فرزانه (تو معبود منزهی از آتش دوزخ به تو پناه میبرم که پناه دهنده بی پناهانی ) یا (منزهى تو اى که معبودى جز تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من)
( ۲ ) یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ
اى آقاى آقایان اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها
( ۳ ) یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ
اى بهترین آمرزندگان اى بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان
(۴) یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ
اى که عزت و زیبایى از آن توست اى که نیرو و کمال از آن توست اى که پادشاهى و جلال از آن توست اى که بزرگ و برتر تنها توئی، اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى مکافات کننده ای حساب کش اعمال ما ای کیفردهنده سخت و پاداش دهنده خوب ای خداوند قلم و اندیشه
( ۵ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ
خدایا تو را بحق نامت که مهرپیشه اى نعمت بخشى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما ئى سلطانى خوشنود ى آمرزنده اى منزهى یاورى صاحب نعمت و اهل بیانی
( ۶ ) یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لا یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت فروتن هست ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است ای که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ، اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع گردیده، اى که قدرت تو کوهها را از دل زمین بیرون کشیده است اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ، اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند، اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.
(۷ ) یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى
اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده فرازه ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران
( ۸ ) یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلاءِ وَ النَّعْمَاءِ
اى صاحب ستایش و ثناء اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفا، اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء ، اى که در دست توست فصل خصومات و داورى ، اى داراى عزت و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها
( ۹ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوسِعُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت - اى مانع- اى برطرف کننده - اى بالا برنده - اى سازنده - اى سود رسان -اى شنوا - اى گردآورنده - اى شفاعت پذیر- اى فراخ رحمت - اى وسعت بخش
( ۱۰) یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
اى سازنده هر ساخته - اى آفریننده هر آفریده - اى روزى ده هر روزى خور- اى مالک هر مملوک - اى غمزدى هر غمزده - اى دلگشاى هر اندوهگین - اى رحمت بخش هر رحمت خواه - اى یاور هر بى یاور - اى عیب پوش هر معیوب - اى پناه هر آواره
(11) یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی یَا رَجَائِی عِنْدَ مُصِیبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی یَا صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی یَا وَلِیِّی عِنْدَ نِعْمَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ ضْطِرَارِی یَا مُعِینِی عِنْدَ مَفْزَعِی
اى ذخیره هنگام سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم اى فریادرس من در غم و اندوه اى دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى
(12) یَا عَلامَ الْغُیُوبِ یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ
اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده گناهان اى پرده پوش بر عیوب فرازگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى طبیب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى غمگشاى غمها
(13) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده)
(14) یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا عَوْنَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ یَا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ
اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک مؤ منان اى رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى اجابت کننده دعاى درماندگان
(15) یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الامْتِنَانِ یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ یَا ذَا الْقُدْسِ وَ السُّبْحَانِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ وَ الْبَیَانِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ یَا ذَا الْحُجَّةِ وَ الْبُرْهَانِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ وَ السُّلْطَانِ یَا ذَا الرَّأْفَةِ وَ الْمُسْتَعَانِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ
اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل و نعمت اى مایه امن و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى و بیان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت و سلطنت اى دارنده راءفت و اى یاور فرازگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش
(16) یَا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ صَانِعُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ عَالِمٌ بِکُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَادِرٌ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ یَبْقَى وَ یَفْنَى کُلُّ شَیْءٍ
اى که پروردگار هر چیز او است اى که معبود هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش از هر چیز بوده و اى که او پس از هر چیز خواهد بود و اى که او برتر از هر چیز است اى که او به هر چیز دانا است اى که او به هر چیزى توانا است اى که تنها او بماند و هر چیز دیگر فانى گردد
(17) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا مُکَوِّنُ یَا مُلَقِّنُ یَا مُبَیِّنُ یَا مُهَوِّنُ یَا مُمَکِّنُ یَا مُزَیِّنُ یَا مُعْلِنُ یَا مُقَسِّمُ
خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چیز اى وجود آرنده اى یاد دهنده اى آشکار کننده اى آسان کننده اى امکان ده در کارها اى زیوربخش اى آشکار کننده اى تقسیم کننده
(18) یَا مَنْ هُوَ فِی مُلْکِهِ مُقِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی سُلْطَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی جَلالِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى عِبَادِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی صُنْعِهِ حَکِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ قَدِیمٌ
اى که در فرمانروایى پابرجا است اى که در سلطنت و پادشاهیش قدیم و دیرینه است اى که در جلالت و شوکت بزرگى اى که بر بندگان خویش مهربانى اى که به هر چیز دانایى اى که نسبت به نافرمان خود بردبارى اى که به امیدوار خود بخشنده و بزرگوارى اى که در آفرینش و ساختنت فرزانه اى (یا محکم کارى ) اى که در عین فرزانگى (یا محکم کارى ) مهربانى (یا نرمکارى ) اى که در لطف خود دیرینه اى
(19) یَا مَنْ لا یُرْجَى إِلا فَضْلُهُ یَا مَنْ لا یُسْأَلُ إِلا عَفْوُهُ یَا مَنْ لا یُنْظَرُ إِلا بِرُّهُ یَا مَنْ لا یُخَافُ إِلا عَدْلُهُ یَا مَنْ لا یَدُومُ إِلا مُلْکُهُ یَا مَنْ لا سُلْطَانَ إِلا سُلْطَانُهُ یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ لَیْسَ أَحَدٌ مِثْلَهُ
اى که امیدى نیست جز به نیکى او اى که درخواست نشود جز گذشتش اى که چشم داشتى نیست جز به نیکى اواى که ترسى نیست جز از عدل او اى که جاوید نمى ماند جز فرمانروایى و ملک او اى که سلطنت و قدرتى نیست جز سلطنت او اى که رحمتش همه چیز را فراگرفته اى که رحمتش بر خشمش پیشى جسته اى که علمش بر همه چیز احاطه کرده اى که مانندش هیچکس نخواهد بود
(20) یَا فَارِجَ الْهَمِّ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا غَافِرَ الذَّنْبِ یَا قَابِلَ التَّوْبِ یَاخَالِقَ الْخَلْقِ یَا صَادِقَ الْوَعْدِ یَا مُوفِیَ الْعَهْدِ یَا عَالِمَ السِّرِّ یَا فَالِقَ الْحَبِّ یَا رَازِقَ الْأَنَامِ
شرح فضیلت کامل
دعای جوشن کبیر ازمهج الدعوات ابن طاووس ره-ترجمه طبسى را در آخر دعا تقدیم می شود.شنیدن و انتخاب دانلود های صوتی :
دانلود جوشن کبیر با صدای حاج میثم مطیعی
منابع: محمدرضا
مدیر اصلی http://navadiha.ir
تورا به حق نامت ای خدای بخشنده و مهربان، ای بزرگوار، ای برپا دارنده بزرگ ، ای قدیم ای دانا اى بردبار اى فرزانه (تو معبود منزهی از آتش دوزخ به تو پناه میبرم که پناه دهنده بی پناهانی ) یا (منزهى تو اى که معبودى جز تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من)
( ۲ ) یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ
اى آقاى آقایان اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها
( ۳ ) یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ
اى بهترین آمرزندگان اى بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان
(۴) یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ
اى که عزت و زیبایى از آن توست اى که نیرو و کمال از آن توست اى که پادشاهى و جلال از آن توست اى که بزرگ و برتر تنها توئی، اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى مکافات کننده ای حساب کش اعمال ما ای کیفردهنده سخت و پاداش دهنده خوب ای خداوند قلم و اندیشه
( ۵ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ
خدایا تو را بحق نامت که مهرپیشه اى نعمت بخشى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما ئى سلطانى خوشنود ى آمرزنده اى منزهى یاورى صاحب نعمت و اهل بیانی
( ۶ ) یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لا یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت فروتن هست ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است ای که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ، اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع گردیده، اى که قدرت تو کوهها را از دل زمین بیرون کشیده است اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ، اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند، اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.
(۷ ) یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى
اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده فرازه ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران
( ۸ ) یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلاءِ وَ النَّعْمَاءِ
اى صاحب ستایش و ثناء اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفا، اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء ، اى که در دست توست فصل خصومات و داورى ، اى داراى عزت و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها
( ۹ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوسِعُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت - اى مانع- اى برطرف کننده - اى بالا برنده - اى سازنده - اى سود رسان -اى شنوا - اى گردآورنده - اى شفاعت پذیر- اى فراخ رحمت - اى وسعت بخش
( ۱۰) یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
اى سازنده هر ساخته - اى آفریننده هر آفریده - اى روزى ده هر روزى خور- اى مالک هر مملوک - اى غمزدى هر غمزده - اى دلگشاى هر اندوهگین - اى رحمت بخش هر رحمت خواه - اى یاور هر بى یاور - اى عیب پوش هر معیوب - اى پناه هر آواره
(11) یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی یَا رَجَائِی عِنْدَ مُصِیبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی یَا صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی یَا وَلِیِّی عِنْدَ نِعْمَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ ضْطِرَارِی یَا مُعِینِی عِنْدَ مَفْزَعِی
اى ذخیره هنگام سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم اى فریادرس من در غم و اندوه اى دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى
(12) یَا عَلامَ الْغُیُوبِ یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ
اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده گناهان اى پرده پوش بر عیوب فرازگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى طبیب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى غمگشاى غمها
(13) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده)
(14) یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا عَوْنَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ یَا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ
اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک مؤ منان اى رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى اجابت کننده دعاى درماندگان
(15) یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الامْتِنَانِ یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ یَا ذَا الْقُدْسِ وَ السُّبْحَانِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ وَ الْبَیَانِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ یَا ذَا الْحُجَّةِ وَ الْبُرْهَانِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ وَ السُّلْطَانِ یَا ذَا الرَّأْفَةِ وَ الْمُسْتَعَانِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ
اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل و نعمت اى مایه امن و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى و بیان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت و سلطنت اى دارنده راءفت و اى یاور فرازگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش
(16) یَا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ صَانِعُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ عَالِمٌ بِکُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَادِرٌ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ یَبْقَى وَ یَفْنَى کُلُّ شَیْءٍ
اى که پروردگار هر چیز او است اى که معبود هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش از هر چیز بوده و اى که او پس از هر چیز خواهد بود و اى که او برتر از هر چیز است اى که او به هر چیز دانا است اى که او به هر چیزى توانا است اى که تنها او بماند و هر چیز دیگر فانى گردد
(17) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا مُکَوِّنُ یَا مُلَقِّنُ یَا مُبَیِّنُ یَا مُهَوِّنُ یَا مُمَکِّنُ یَا مُزَیِّنُ یَا مُعْلِنُ یَا مُقَسِّمُ
خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چیز اى وجود آرنده اى یاد دهنده اى آشکار کننده اى آسان کننده اى امکان ده در کارها اى زیوربخش اى آشکار کننده اى تقسیم کننده
(18) یَا مَنْ هُوَ فِی مُلْکِهِ مُقِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی سُلْطَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی جَلالِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى عِبَادِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی صُنْعِهِ حَکِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ قَدِیمٌ
اى که در فرمانروایى پابرجا است اى که در سلطنت و پادشاهیش قدیم و دیرینه است اى که در جلالت و شوکت بزرگى اى که بر بندگان خویش مهربانى اى که به هر چیز دانایى اى که نسبت به نافرمان خود بردبارى اى که به امیدوار خود بخشنده و بزرگوارى اى که در آفرینش و ساختنت فرزانه اى (یا محکم کارى ) اى که در عین فرزانگى (یا محکم کارى ) مهربانى (یا نرمکارى ) اى که در لطف خود دیرینه اى
(19) یَا
مَنْ لا یُرْجَى إِلا فَضْلُهُ یَا مَنْ لا
هنگامی که در گوگل چیزی را سرچ می کنید می بینید که همه و یا بیشتر لینک ها با رنگ آبی هستند ، این بدان معناست که شما تا به حال وارد آن لینک یا سایت نشده اید. با یکبار کلیک کردن بر روی لینک مورد نظر بعد از اینکه شما دوباره به صفحه ی سرچ می روید خواهید دید که آن لینک به رنگ تقریبا بنفش نزدیک به رنگ آبی در می آید. این امر بخاطر نزدیکی رنگ آبی با بنفش دقت لازم دارد تا سایت قبلی را دو باره سرچ نکنیم و این زمانی است که معمولا عجله داریم وحوصله کمتری برای دقت کردن داریم .
برای حل این موضوع بسیاری از سایت ها مشاهده شد و اکثرا راه حل را در دانلود افزونه فایرفاکس ارائه دادند که کاری پیچیده بود. از آنجا که متعاقب آن ،راه حل خیلی ساده ای پیدا شد گفتیم اگرچه در موضوعیت مستقیم وب نیست ولی ممکن است عزیزانی باشند که این موضوع برایشان مطلوب باشد (و موضوعیت دیگر وب، خدمت به شما عزیزان نیز هست که افتخار این خادم است )
گام ها :
لطفا لینک زیررا کلیک فرمایید :
https://chrome.google.com/webstore/detail/color-links/hiponeioelghhaljfflaaflpccedbdem
سپس سمت راست و بالای صفحه ای که باز می شود بر روی عبارت add to chrome کلیک کرده و سپس با ظاهر شدن کادر جدید، روی کلمه Add Extensionsکلیک نمایید.
پس از این کار ،علامت بی نهایت روی صفحه تان اضافه می شود(انتهای سمت راست بالا ی صفحه) اگر بر روی آن کلیک کنید در زیر آن ،کادری که رنگ های گوناگونی است پدیدار می گردد،رنگ دلخواه را انتخاب کنید و دگمه زیر آن را به سمت راست بکشید. کار تمام است .به تصویر زیر نگاه کنید.
شیخ زینالدین بن علی بن احمد عاملی جبعی (۹۱۱-۹۶۶ق)، معروف به شهید ثانی، از علما و فقهای بزرگ شیعه میباشد. این عالم سترگ شیعه، در دهکده جبع»، از توابع جبل عامل، در سیزده شوال، پا به عرصه هستی نهاد. وی در نه سالگی قرآن مجید را ختم کرد. سپس قسمتی از ادبیات عرب و فقه را نزد پدر دانشمندش، نورالدین علی، آموخت. در سال ۹۲۵ ق، در چهارده سالگی، به قریه میسِ» جبل عامل رفت. هشت سال نزد شیخ عبدالعالی میسی کتابهای شرایعمحقق حلی، ارشاد علامه حلی و قواعد شهید اول را خواند. در اواخر سال ۹۳۳ به دهکده کرک نوح» رفت و از محضر سید بدرالدین حسن بن جعفر اعرجی (مؤلف کتاب محجه البیضاء) کتاب قواعد ابن میثم بحرانی و تهذیب را خواند. در سال ۹۳۷ ق به دمشق رفت و از محضر فیلسوف شمس الدین محمد بن مکی استفاده نمود.
در این کتاب اسرار باطنی و آداب کارهای نماز ، و وظائف قلب در حالتهای مختلف آن، با استفاده از روایات معصومین -علیهم السلام- و مباحث اخلاقی در کتابهای علماء با تقوا و عامل بیان شده است شهید ثانی علاوه بر این کتاب، سه کتاب دیگر در زمینه نماز نوشته است. در کتاب الفقیه واجبات نماز و در کتاب النفلیة مستحبات نماز ، و در کتاب آداب الصلاة بعضی از آداب و دعاهای نماز به صورت مختصر ذکر شده است.
اکثر مطالب کتاب مباحث اخلاقی و عرفانی همچون اخلاص ، تواضع ، ترس از خدا ، ذکر و غفلت ، قرب الهی و غیر آنان است و در مواردی نیز به صورت مختصر مقدمات واجب و مستحب نماز بیان شده است. مباحث اخلاقی کتاب از کتابهای متعدد اخلاقی گردآوری شده است اما مؤلف به اسامی آنان در کتاب اشاره نکرده است.
دانلود کتاب تقدیم تان می گردد. التماس دعا
http://s9.picofile.com/file/8357478450/asrar_namaz_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%AB%D8%A7%D9%86%DB%8C.pdf.html
کتاب صوتی ” تو همانی که می اندیشی” نام شاهکاریست از جیمز آلن که در آن در مورد تصورات و تفکر شما روی شکل گیری شخصیت شما صحبت کرده است.
این کتاب با استواری هر چه تمام تر به اثبات رسانده است
که با وجود جثه کوچکش در زمینه تحول خویشتن و خودیاری، ابزاری نیرومند بوده است.
شاید به این دلیل که همواره میتوان حقیقت را به زبانی ساده گفت
اما چون حقیقت بر زبان آید تأثیرش شگفت و شگرف و ژرف خواهد بود.
پیشنهاد می کنم که نسخه ی صوتی کتاب را دانلود کرده و هر از گاهی به آن گوش دهید چرا که این کتاب بسیار پر انرژی و الهام بخش است.
این سخن که ”هرکس آنچنان است که در دل خود فکر میکند
نهتنها همه هستی آدمی را در برمیگیرد، بلکه چنان جامع است که بیرون میرود
و بر همه اوضاع و شرایط زندگیاش دست مینهد.
بهراستی که آدمی، همان است که میاندیشد و منش او حاصل جمع تمامی اندیشههای اوست.
همانگونه که گیاهی که جوانه میزند، نمیتواند بیبذر باشد،
هر عملی که از آدمی سرمیزند، از بذر اندیشه او، نشأت میگیرد
و بدون آن بذرها نمیتواند پدیدار شود.
کنش، شکوفه اندیشه است و شادمانی و رنج میوههایش.
از اینرو، آدمی ثمره شیرین و تلخ کشت خود را درو میکند.
اندیشه ذهن، ما را آفریده است. آنچه هستیم، با اندیشه، پرداخته و بنا شده است.
اگر ذهن آدمی از اندیشههای پلید، آکنده باشد، به درد گرفتار میآید.
اگر آدمی در پاکیِ اندیشه، تاب آورد؛ بیشبهه، شادمانی هم چون سایه به دنبالش میآید.
آدمی توسط خودش آباد یا ویران میشود.
در زرادخانه اندیشه، خود را نابود میکند؛
دانلود http://s4.picofile.com/file/8364186550/To_Hamani_Ke_Miandishi.rar.html با حجم 13 مگابایت
منبع : https://panteashop.ir
/
پس از دانلود بخاطر فشرده بودن فایل، لازم است روی آن کلیک راست کرده گزینه Extract Here را بزنید تا از حالت فشرده خارج شود.
برای سایر کتاب های مشابه می توانید به منبع بالا ویا لینک وب :
http://alrahim.blog.ir مراجعه فرمایید.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعج
لطفا نظر دهید
این کتاب از دو منبع دریافت شده است .
1-فایل صوتی از منبع آپارات بخشhttps://www.aparat.com/tahasadeqi
2-فایل پی دی اف از منبع https://panteashop.ir
در اینترنت در منابع مختلف جستجو گردید فقط فصل یک کتاب،صوتی شده بود که تقدیم می گردد (اگر دوستان منبعی می شناسند که کامل تر باشد در نظرات بنویسند تا سایرین استفاده کنند) ولی فایل pdf فایل کامل کتاب است که می توان از آن بهره برد.
ایتدا فایل صوتی خانم گوینده و تجربه ایشان در باره کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد :
سپس دانلود فایل صوتی:
http://alrahim.blog.ir مراجعه فرمایید.
فصلی در کتب فقهی ما وجود دارد تحت عنوان آداب محتضر؛ وقتی علایم مرگ دیده می شود، چگونه باید با محتضر رفتار کرد و خود او باید چگونه باشد، در آداب محتضر یکی از مسایلی که در روایات ما مطرح کردند، همین نکته است که شخص باید با سرمایه ای از امید به رحمت الهی با مرگ مواجهه پیدا کند، پیامبر اکرم می فرماید: لَایَمُوتَنَّ أَحَدُکُمْ إِلَّا وَ هُوَ یُحْسِنُ الظَّنَّ بِاللَّهِ»؛ مبادا کسی از دنیا برود و حسن ظن به خدا نداشته باشد»، فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ بِاللَّهِ ثَمَنُ الْجَنَّهِ»؛ راه و مسیر آینده انسان با همین امید همراه می شود و زمینه شمول مغفرت فراهم می شود» علامه بحرالعلوم که در فقاهت و در سیر و سلوک معنوی مقام اول را دارد، در منظومه ای مسایل فقهی را به نظم در آورد و در آداب محتضر می گوید: خداوند با ما پس از مرگ چگونه برخورد می کند؟ همان گونه که نسبت به خدا معرفت داری، به همان صورت با تو برخورد می کند. اگر حسن ظن داری، بدان که همین حسن ظن پاسخ خود را پیدا می کند و رحمت الهی شامل حال تو می شود و کسی که حسن ظن ندارد، خود را از رحمت الهی مایوس می کند.» در قرآن نیز نمونه های بسیاری وجود دارد که به این نکته اشاره و تأکید می کند. به عنوان مثال خداوند در سوره عنکوبت(آیه23) می فرماید: وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ وَلِقَائِهِ.»؛ کسانی که کفر به آیات الهی و قیامت می ورزند، أُولَـئِکَ یَئِسُوا مِن رَّحْمَتِی وَأُولَـئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»؛ از رحمت الهی مایوس می شوند و عذاب الهی شامل حال آنها می شود.» کسی که به آیات الهی کفر می ورزد، باید این گزاره در مقابلش قرار گیرد که مشمول عذاب الیم الهی است، اما خداوند قبل از این گزاره، مطلب دیگری را مطرح می کند و می گوید این کفار مایوس از رحمت می شوند و عذاب الهی شامل حال آنها می شود، یعنی عذاب ناشی از یاس نسبت به رحمت الهی است.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
در سوره انعام(آیه 147) به پیامبر ماموریت داده می شود تا سخنی را به کفار و معاندان بگوید، فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ.»؛ ای پیغمبر اگر تو را تکذیب کردند، بگو.» این مخاطب، دیگر مومن و مسلمان نیست بلکه تکذیب کنندگان رسالت پیغمبر خاتم هستند، شاید به ذهن برسد که در این مکالمه مناسب است که با تکذیب کنندگان، درباره غضب الهی و سوء عاقبت آنها و گرفتاریشان سخن گفته شود، ولی آیه اینگونه نیست: فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ واسِعَهٍ»؛ به آنها اعلام کن پروردگار شما( ای) تکذیب کنندگان و کفار و شما که با من سر ستیز دارید، دارای رحمت گسترده ای است» و این از عجایب است! به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی (در تفسیر شریف المیزان) پیامبر با القای این سخن می خواهد مانع یأس و ناامیدی کفار شود چرا که آنها هم نباید از رحمت الهی مایوس شوند.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
امید به رحمت الهی باید در همه مراحل زندگی بنده مسلمان وجود داشته باشد و این دو جهت دارد؛ جهت اول امیدی است که در خود شخص وجود دارد. من با آلودگی هایی که در زندگی دنیا داشتم، در آینده، خداوند با من چگونه برخورد خواهد کرد؟ جهت دوم نسبت به دیگران است. کم و بیش در زندگی من لغزش هایی هم وجود داشته و دیگران هم از این لغزش ها بی خبر نیستند، آنها درباره من چگونه فکر و داوری می کنند؟ این پاسخ در معارف اهل بیت(ع) وجود دارد که داوریتان را درباره افرادی که از دنیا می روند، اصلاح کنید، تا دیروز که در میان شما بودند و لغزشی از آنها می دیدید، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و اجرای مجازات و وظایف دیگری داشتید، اما پرونده فرد در این دنیا که بسته شد، نگاه به انسان تغییر می کند. لذا کنار میت حاضر می شوید، نماز می خوانید و می گویید: اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْراً»؛ این جمله در نماز میت از آداب و مستحبات است و خواندن آن ومی ندارد، اما امام صادق(ع) در روایتی با سند معتبر می فرماید: در نماز میت این جمله را بگو اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» این جمله برای ائمه معصومین(ع) و انسان های عادل نیست، برای ما انسان هاست، اما چطور می شود این جمله را گفت؟ انسان می تواند دروغ بگوید؟ این سوالی است که حداقل ۴۰۰ یا ۵۰۰ سال است که مورد توجه علماست که چطور می شود این جمله را گفت، ما در نماز میت شرکت می کنیم و افراد را می شناسیم که نقاط ضعفی در زندگی دارند، این جمله را بخوانیم یا نخوانیم؟ مرحوم علامه مجلسی بر مبنای نوع نگاهی که در معارف اهل بیت(ع) نسبت به انسان وجود دارد، در کتاب مرآه العقول” این بحث را دنبال و به چند نکته اشاره کردند. پاسخ اولی که مرحوم مجلسی می فرمایند این است که خدا از وضع بندگان خودش کاملا مطلع است، احتیاجی به این نیست که ما درباره اشخاص به خدا گزارش دهیم، نیازی به این نیست که ما شهادت دهیم که این انسان خوبی است یا نیست، همه چیز ثبت شده است، خداوند می خواهد با این بنده که در نامه عملش کم و بیش لغزش ها و خطاهایی وجود دارد و گاهی فاصله گرفته، آشتی کند. خدا که صاحب اختیار بندگان است و همه چیز ما در اختیار اوست برای اینکه این ارتباط و صفا و صمیمیت ایجاد شود یک بهانه ای می خواهد لذا به سایر بندگان می گوید، در نماز میت بخوانید اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا.» نکته دوم اینکه ما در این جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» می گوییم که خدایا ما غیر از خیر چیزی نمی دانیم و مطلع نیستیم که خداوند در برابر اعمال و رفتار انسان ها چه تصمیمی می گیرد، شاید آنچه ما نقاط ضعف تلقی می کنیم، مورد عفو خداوند قرار گرفته است، شاید شخص مومنی که گناهی کرده بود، کار حسنه دیگری انجام داده و همه آلودگی ها را شسته است، شاید یک بیماری پیدا کرده و در اثر بیماری و رنج، خداوند او را مورد لطف خود قرار داده است. مرحوم علامه مجلسی می فرماید: نگاهتان به انسان را تغییر دهید. تنها می توانیم به این امر قسم بخوریم که انسان از دنیا رفته کار خوب بسیار کرده، اما در مورد اینکه اکنون در نامه عمل او گرفتاری، گناه و معصیتی وجود دارد، نمی توانیم ادعای علم و یقین کنیم. در حقیقت علم ما به خیر هست، اما علم ما نسبت به شر نیست پس با اطمینان خاطر بگو اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» پاسخ سومی که علما دادند این است که خیر”، در اینجا می تواند خیر اعتقادی باشد، یعنی مسلمان و مومن است و من شهادت بر اسلام و ایمان می دهم نه شهادت نسبت به تمام پرونده اعمال او. لذا از مرحوم آیت الله العظمی بهجت سوال کردند که می توان جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» را برای همه مسلمانان گفت، ایشان فرمودند: مانعی ندارد، منظور این است که همه مسلمان و مومن هستند و اعتقاداتشان درست است. از مرحوم آیت الله العظمی خویی سوال کردند ما می دانیم برخی از افراد فاسد و فاسق بودند، می توان جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» را گفت و دروغ به حساب نمی آید؟ ایشان فرمودند: مانعی ندارد و دروغ هم نیست. حال این رحمت با انسان چه می کند؟ گفت وگویی بین امام سجاد(ع) با حسن بصری وجود دارد که حسن بصری خدمت امام سجاد(ع) آمد و گفت: لَیْسَ الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ»؛ نباید تعجب کرد از انسان هایی که به هلاکت می رسند و نابود می شوند، انسان ها باید دچار چنین مشکلاتی شوند و عادی و طبیعی است، تعجب از آنهایی است که نجات پیدا می کنند و مشمول عذاب الهی نیستند. امام سجاد در برابر این نگاه بدبینانه که همه مردم جهنمی هستند و خوب ها استثنایی هستند، فرمودند: وَ امَّا الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ مَعَ سَعَهِ رَحْمَهِ اللّهِ»؛ از آنکه نجات یافته تعجب نیست، بلکه تعجب از کسى است که با رحمت واسعه حق چگونه هلاک شده است؟!» در واقع اصل بر نجات انسان ها و شمول رحمت الهی است، یک شخص چه مقدار باید در منجلاب گناه، معصیت، فسق، فجور، کفر و نفاق غوطه ور شده باشد که به هیچ وسیله ای نتواند خود را نجات دهد. در جای جای آیات و معارف اهل بیت(ع) به این امر اشاره و تأکید شده که رحمت خداوند بر غضب او پیشه می گیرد، در دعای جوشن کبیر یکی از اسماء الهی این است یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبهُ »؛ ای خدایی که رحمتت پیوسته بر غضب پیشی می گیرد.» امام سجاد(ع) نیز تعبیر مشابهی در صحیفه سجادیه دارند: أَنْتَ الّذِی تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»؛ ای خدایی که پیوسته رحمت تو پیشاپیش غضبت در حرکت است». این موارد نشان می دهد که مکتب و معارف ما سرشار از این تأکیدات است اما دلیل اینکه چرا انقدر نگاه ما نسبت به انسان، سرنوشت و عاقبت انسان ها منفی است، به این امر برمی گردد که ما با این معارف آشنا نیستیم، ذهن ما را افکار دیگری پر کرده است. نگاه ما نگاه زلال به انسان ها نیست، ما در یک دنیای بسیار کوچک و حقیری زندگی می کنیم لذا داوری ما درباره انسان ها، داوری های مخدوشی است.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
کتاب صوتی ” تو همانی که می اندیشی” نام شاهکاریست از جیمز آلن که در آن در مورد تصورات و تفکر شما روی شکل گیری شخصیت شما صحبت کرده است.
این کتاب با استواری هر چه تمام تر به اثبات رسانده است
که با وجود جثه کوچکش در زمینه تحول خویشتن و خودیاری، ابزاری نیرومند بوده است.
شاید به این دلیل که همواره میتوان حقیقت را به زبانی ساده گفت
اما چون حقیقت بر زبان آید تأثیرش شگفت و شگرف و ژرف خواهد بود.
پیشنهاد می کنم که نسخه ی صوتی کتاب را دانلود کرده و هر از گاهی به آن گوش دهید چرا که این کتاب بسیار پر انرژی و الهام بخش است.
این سخن که ”هرکس آنچنان است که در دل خود فکر میکند
نهتنها همه هستی آدمی را در برمیگیرد، بلکه چنان جامع است که بیرون میرود
و بر همه اوضاع و شرایط زندگیاش دست مینهد.
بهراستی که آدمی، همان است که میاندیشد و منش او حاصل جمع تمامی اندیشههای اوست.
همانگونه که گیاهی که جوانه میزند، نمیتواند بیبذر باشد،
هر عملی که از آدمی سرمیزند، از بذر اندیشه او، نشأت میگیرد
و بدون آن بذرها نمیتواند پدیدار شود.
کنش، شکوفه اندیشه است و شادمانی و رنج میوههایش.
از اینرو، آدمی ثمره شیرین و تلخ کشت خود را درو میکند.
اندیشه ذهن، ما را آفریده است. آنچه هستیم، با اندیشه، پرداخته و بنا شده است.
اگر ذهن آدمی از اندیشههای پلید، آکنده باشد، به درد گرفتار میآید.
اگر آدمی در پاکیِ اندیشه، تاب آورد؛ بیشبهه، شادمانی هم چون سایه به دنبالش میآید.
آدمی توسط خودش آباد یا ویران میشود.
در زرادخانه اندیشه، خود را نابود میکند؛
دانلود http://s4.picofile.com/file/8364186550/To_Hamani_Ke_Miandishi.rar.html با حجم 13 مگابایت
منبع : https://panteashop.ir
/
پس از دانلود بخاطر فشرده بودن فایل، لازم است روی آن کلیک راست کرده گزینه Extract Here را بزنید تا از حالت فشرده خارج شود.
برای خواندن مطالب توانمند سازی و انگیزشی می توانید به لینک وب :
http://kamyabb.blog.ir/ مراجعه فرمایید.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعج
لطفا نظر دهید
این کتاب از دو منبع دریافت شده است .
1-فایل صوتی از منبع آپارات بخشhttps://www.aparat.com/tahasadeqi
2-فایل پی دی اف از منبع https://panteashop.ir
در اینترنت در منابع مختلف جستجو گردید فقط فصل یک کتاب،صوتی شده بود که تقدیم می گردد (اگر دوستان منبعی می شناسند که کامل تر باشد در نظرات بنویسند تا سایرین استفاده کنند) ولی فایل pdf فایل کامل کتاب است که می توان از آن بهره برد.
ایتدا فایل صوتی خانم گوینده و تجربه ایشان در باره کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد :
سپس دانلود فایل صوتی از لینک زیر:
http://kamyabb.blog.ir/ مراجعه فرمایید.
هنگامی که در گوگل چیزی را سرچ می کنید می بینید که همه و یا بیشتر لینک ها با رنگ آبی هستند ، این بدان معناست که شما تا به حال وارد آن لینک یا سایت نشده اید. با یکبار کلیک کردن بر روی لینک مورد نظر بعد از اینکه شما دوباره به صفحه ی سرچ می روید خواهید دید که آن لینک به رنگ تقریبا بنفش نزدیک به رنگ آبی در می آید. این امر بخاطر نزدیکی رنگ آبی با بنفش دقت لازم دارد تا سایت قبلی را دو باره سرچ نکنیم و این زمانی است که معمولا عجله داریم وحوصله کمتری برای دقت کردن داریم .
برای حل این موضوع بسیاری از سایت ها مشاهده شد و اکثرا راه حل را در دانلود افزونه فایرفاکس ارائه دادند که کاری پیچیده بود. از آنجا که متعاقب آن ،راه حل خیلی ساده ای پیدا شد گفتیم اگرچه در موضوعیت مستقیم وب نیست ولی ممکن است عزیزانی باشند که این موضوع برایشان مطلوب باشد (و موضوعیت دیگر وب، خدمت به شما عزیزان نیز هست که افتخار این خادم است )
گام ها :
لطفا لینک زیررا کلیک فرمایید :
https://chrome.google.com/webstore/detail/color-links/hiponeioelghhaljfflaaflpccedbdem
سپس سمت راست و بالای صفحه ای که باز می شود بر روی عبارت add to chrome کلیک کرده و سپس با ظاهر شدن کادر جدید، روی کلمه Add Extensionsکلیک نمایید.
پس از این کار ،علامت بی نهایت روی صفحه تان اضافه می شود(انتهای سمت راست بالا ی صفحه) اگر بر روی آن کلیک کنید در زیر آن ،کادری که رنگ های گوناگونی است پدیدار می گردد،رنگ دلخواه را انتخاب کنید و دگمه زیر آن را به سمت راست بکشید. کار تمام است .به تصویر زیر نگاه کنید.
وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و مۆمن باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک"یا خدایی" می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشنکبیر، دعایی منقول از پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهو آلهوسلم) است که حاوی هزار و یک نام و صفت خدای متعال می باشد.
فضیلت دعای جوشن کبیر
در روایاتی که از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده می شود که خداوند دارای 99 اسم است که هر کسی او را به این نامها بخواند،دعایش مستجاب و هر که آنها را شماره کند اهل بهشت است. گویا مراد از شماره کردن این نامها فقط خواندن آنها نیست بلکه درک کردن مفاهیم و تخلق یافتن به این اسماء است.(به اخلاق این اسماء فضیلت یافتن است)
دعای جوشن کبیر در یکی از غزوات صدر اسلام از جانب جبرئیل برای پیامبر اسلام آورده شده است. این دعا صد بند دارد و هر بند حاوی ده "اسم" از اسمای خداست، بهجز بند 55 که یازده اسم باریتعالی در آن آمده است؛ بنابراین، درمجموع، این دعا حاوی هزار و یک اسم» خدای متعال است.
مضامین بلند دعای جوشن کبیر
در تلاوت قرآن خدا با ما سخن می گوید و در دعا ، ما با خدا سخن می گوییم ، دو شکل دعا وجود دارد یکی خواسته ها و نیازهای عادی مردم است و دیگری سلسله دعاهایی داریم که از ائمه معصومین رسیده و ذخیره ای است برای ما. این دعاها در مرحله اول نقش معرفت افزایی دارد و معرفت ما را به خدا زیاد می کند، دعای جوشن کبیر دارای صد بند صفات و ویژگی های خداست که موجب نزدیک شدن دل به خدا می گردد؛ این دعا خیلی خالص و ناب است؛ زیرا صحبت هیچ چیز جز محبوب در آن نیست.کسانی که معرفت کافی را کسب کرده باشند می توانند به ژرفای این دعا پی ببرند.
خدا باید حلاوت ذکرش را به دل بچشاند تا انسان حال اولیاء خدا را در اسماء خداوند بفهمد و درک کندکه هر کدام از این اسماء با دل انسان چه می کند. اگر دل پاک شده و نوری از توحید بر دل تابیده باشد، وقتی این دعا را می خواند مثل شخصی است که به بوستان بزرگی رسیده که هر بخشی از این بوستان پر است از گلهای رنگارنگ که یک اسم در این اسماء تجلی دارد. توجه دقیق و عمیق به اسماء حضرت باری تعالی، به طرز عمیقی نور معرفت را در ظاهر و باطن ذاکر پراکنده می سازد. همچنین ذکر اسماء حضرت رب العالمین با آنکه در زمان هائی خاص بیشتر توصیه شده اما مقید به ایام مشخص نیست بنا بر این در همه حال با حضور قلب و فارغ از اندیشه های دنیوی می توان بر این اذکار مداومت کرد.
برکات و فضیلت ها:
برخی از فضلیت های ذکر شده در سایت هایی مانند بیتوته که از) مهج الدعوات ابن طاووس ـ ترجمه طبسى، ص 363-365( نقل کرده را در اینجا می آوریم:
ـ هر که
این دعا را هنگام خروج از منزل بخواند،خداى تعالى عمل او را به عمل هاى نیکو لاحق
مى سازد.
ـ حضرت
رسول (صلى الله علیه و آله) فرمودند که: هیچ بنده اى از امّت من نیست که این دعا
را در ماه مبارک رمضان سه مرتبه یا یک مرتبه بخواند مگر آنکه به تحقیق که خداى
تعالى بدن او را بر آتش حرام مى کند و بر او بهشت واجب مى شود.
ـ خداى
تعالى در آسمان چهارم خانه اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در
هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى شوند و از آن بیرون مى روند و دیگر به سوى آن تا
روز قیامت بر نمى گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را
مى بخشد.
ـ در شبى
که شخص این دعا را بخواند خداى تعالى به او روى مىآورد و به سوى او نظر التفات
مىکند و تمامی حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده می سازد.
ـ در شبى
که این دعا را مىخواند خداى تعالى از او شرّ شیاطین و مکر ایشان را دفع مى کند و
عمل هاى او را همگى قبول مى کند و مال او را پاکیزه مى کند.
ـ خدای
تعالى به خواننده این دعا، به عدد هر حرف دو حوریه بهشتی مى بخشد. پس هر گاه از
خواندن این دعا فارغ شود، خداى تعالى براى او خانه اى در بهشت بنا مى کند و او را
ثواب حرفهاى تورات، انجیل، زبور و قرآن عظیم مى بخشد و به او مثل ثواب ابراهیم
خلیل، موسى ،عیسى و رسول الله مى دهد.
ـ کسى که
این دعا را بخواند، خداى تعالى بر او دو فرشته موکّل مىکند که او را از گناهان
نگاه دارند و خداى تعالى را تسبیح گویند و تنزیه کنند و او را از همه بلاها محافظت
نمایند و براى او درهاى بهشت را بگشایند و بر او درهاى جهنم را ببندند و تا زمانی
که زنده باشد پس او در حفظ و امان خدا خواهد بود و همچنین در نزد وفات.
شرح فضیلت کامل دعای جوشن کبیر ازمهج الدعوات ابن طاووس ره-ترجمه طبسى را در آخر دعا تقدیم می شود.
شنیدن و انتخاب دانلود های صوتی :
دانلود جوشن کبیر با صدای حاج میثم مطیعی
منابع: محمدرضا
مدیر اصلی http://navadiha.ir
تورا به حق نامت ای خدای بخشنده و مهربان، ای بزرگوار، ای برپا دارنده بزرگ ، ای قدیم ای دانا اى بردبار اى فرزانه (تو معبود منزهی از آتش دوزخ به تو پناه میبرم که پناه دهنده بی پناهانی ) یا (منزهى تو اى که معبودى جز تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من)
( ۲ ) یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ
اى آقاى آقایان اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها
( ۳ ) یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ
اى بهترین آمرزندگان اى بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان
(۴) یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ
اى که عزت و زیبایى از آن توست اى که نیرو و کمال از آن توست اى که پادشاهى و جلال از آن توست اى که بزرگ و برتر تنها توئی، اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى مکافات کننده ای حساب کش اعمال ما ای کیفردهنده سخت و پاداش دهنده خوب ای خداوند قلم و اندیشه
( ۵ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ
خدایا تو را بحق نامت که مهرپیشه اى نعمت بخشى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما ئى سلطانى خوشنود ى آمرزنده اى منزهى یاورى صاحب نعمت و اهل بیانی
( ۶ ) یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لا یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت فروتن هست ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است ای که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ، اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع گردیده، اى که قدرت تو کوهها را از دل زمین بیرون کشیده است اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ، اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند، اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.
(۷ ) یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى
اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده فرازه ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران
( ۸ ) یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلاءِ وَ النَّعْمَاءِ
اى صاحب ستایش و ثناء اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفا، اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء ، اى که در دست توست فصل خصومات و داورى ، اى داراى عزت و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها
( ۹ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوسِعُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت - اى مانع- اى برطرف کننده - اى بالا برنده - اى سازنده - اى سود رسان -اى شنوا - اى گردآورنده - اى شفاعت پذیر- اى فراخ رحمت - اى وسعت بخش
( ۱۰) یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
اى سازنده هر ساخته - اى آفریننده هر آفریده - اى روزى ده هر روزى خور- اى مالک هر مملوک - اى غمزدى هر غمزده - اى دلگشاى هر اندوهگین - اى رحمت بخش هر رحمت خواه - اى یاور هر بى یاور - اى عیب پوش هر معیوب - اى پناه هر آواره
(11) یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی یَا رَجَائِی عِنْدَ مُصِیبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی یَا صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی یَا وَلِیِّی عِنْدَ نِعْمَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ ضْطِرَارِی یَا مُعِینِی عِنْدَ مَفْزَعِی
اى ذخیره هنگام سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم اى فریادرس من در غم و اندوه اى دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى
(12) یَا عَلامَ الْغُیُوبِ یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ
اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده گناهان اى پرده پوش بر عیوب فرازگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى طبیب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى غمگشاى غمها
(13) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده)
(14) یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا عَوْنَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ یَا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ
اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک مؤ منان اى رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى اجابت کننده دعاى درماندگان
(15) یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الامْتِنَانِ یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ یَا ذَا الْقُدْسِ وَ السُّبْحَانِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ وَ الْبَیَانِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ یَا ذَا الْحُجَّةِ وَ الْبُرْهَانِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ وَ السُّلْطَانِ یَا ذَا الرَّأْفَةِ وَ الْمُسْتَعَانِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ
اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل و نعمت اى مایه امن و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى و بیان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت و سلطنت اى دارنده راءفت و اى یاور فرازگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش
(16) یَا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ صَانِعُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ عَالِمٌ بِکُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَادِرٌ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ یَبْقَى وَ یَفْنَى کُلُّ شَیْءٍ
اى که پروردگار هر چیز او است اى که معبود هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش از هر چیز بوده و اى که او پس از هر چیز خواهد بود و اى که او برتر از هر چیز است اى که او به هر چیز دانا است اى که او به هر چیزى توانا است اى که تنها او بماند و هر چیز دیگر فانى گردد
(17) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا مُکَوِّنُ یَا مُلَقِّنُ یَا مُبَیِّنُ یَا مُهَوِّنُ یَا مُمَکِّنُ یَا مُزَیِّنُ یَا مُعْلِنُ یَا مُقَسِّمُ
خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چیز اى وجود آرنده اى یاد دهنده اى آشکار کننده اى آسان کننده اى امکان ده در کارها اى زیوربخش اى آشکار کننده اى تقسیم کننده
(18) یَا مَنْ هُوَ فِی مُلْکِهِ مُقِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی سُلْطَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی جَلالِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى عِبَادِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی صُنْعِهِ حَکِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ قَدِیمٌ
اى که در فرمانروایى پابرجا است اى که در سلطنت و پادشاهیش قدیم و دیرینه است اى که در جلالت و شوکت بزرگى اى که بر بندگان خویش مهربانى اى که به هر چیز دانایى اى که نسبت به نافرمان خود بردبارى اى که به امیدوار خود بخشنده و بزرگوارى اى که در آفرینش و ساختنت فرزانه اى (یا محکم کارى ) اى که در عین فرزانگى (یا محکم کارى ) مهربانى (یا نرمکارى ) اى که در لطف خود دیرینه اى
اکثر مطالب کتاب مباحث اخلاقی و عرفانی همچون اخلاص ، تواضع ، ترس از خدا ، ذکر و غفلت ، قرب الهی و غیر آنان است و در مواردی نیز به صورت مختصر مقدمات واجب و مستحب نماز بیان شده است. مباحث اخلاقی کتاب از کتابهای متعدد اخلاقی گردآوری شده است اما مؤلف به اسامی آنان در کتاب اشاره نکرده است.
دانلود کتاب تقدیم تان می گردد. التماس دعا
http://s9.picofile.com/file/8357478450/asrar_namaz_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%AB%D8%A7%D9%86%DB%8C.pdf.html
برای خواندن مطالب توانمند سازی و انگیزشی می توانید به لینک وب :
http://kamyabb.blog.ir/ مراجعه فرمایید.
در سوره انعام(آیه 147) به پیامبر ماموریت داده می شود تا سخنی را به کفار و معاندان بگوید، فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ.»؛ ای پیغمبر اگر تو را تکذیب کردند، بگو.» این مخاطب، دیگر مومن و مسلمان نیست بلکه تکذیب کنندگان رسالت پیغمبر خاتم هستند، شاید به ذهن برسد که در این مکالمه مناسب است که با تکذیب کنندگان، درباره غضب الهی و سوء عاقبت آنها و گرفتاریشان سخن گفته شود، ولی آیه اینگونه نیست: فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ واسِعَهٍ»؛ به آنها اعلام کن پروردگار شما( ای) تکذیب کنندگان و کفار و شما که با من سر ستیز دارید، دارای رحمت گسترده ای است» و این از عجایب است! به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی (در تفسیر شریف المیزان) پیامبر با القای این سخن می خواهد مانع یأس و ناامیدی کفار شود چرا که آنها هم نباید از رحمت الهی مایوس شوند.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
کتاب صوتی ” تو همانی که می اندیشی” نام شاهکاریست از جیمز آلن که در آن در مورد تصورات و تفکر شما روی شکل گیری شخصیت شما صحبت کرده است.
این کتاب با استواری هر چه تمام تر به اثبات رسانده است
که با وجود جثه کوچکش در زمینه تحول خویشتن و خودیاری، ابزاری نیرومند بوده است.
شاید به این دلیل که همواره میتوان حقیقت را به زبانی ساده گفت
اما چون حقیقت بر زبان آید تأثیرش شگفت و شگرف و ژرف خواهد بود.
پیشنهاد می کنم که نسخه ی صوتی کتاب را دانلود کرده و هر از گاهی به آن گوش دهید چرا که این کتاب بسیار پر انرژی و الهام بخش است.
این سخن که ”هرکس آنچنان است که در دل خود فکر میکند
نهتنها همه هستی آدمی را در برمیگیرد، بلکه چنان جامع است که بیرون میرود
و بر همه اوضاع و شرایط زندگیاش دست مینهد.
بهراستی که آدمی، همان است که میاندیشد و منش او حاصل جمع تمامی اندیشههای اوست.
همانگونه که گیاهی که جوانه میزند، نمیتواند بیبذر باشد،
هر عملی که از آدمی سرمیزند، از بذر اندیشه او، نشأت میگیرد
و بدون آن بذرها نمیتواند پدیدار شود.
کنش، شکوفه اندیشه است و شادمانی و رنج میوههایش.
از اینرو، آدمی ثمره شیرین و تلخ کشت خود را درو میکند.
اندیشه ذهن، ما را آفریده است. آنچه هستیم، با اندیشه، پرداخته و بنا شده است.
اگر ذهن آدمی از اندیشههای پلید، آکنده باشد، به درد گرفتار میآید.
اگر آدمی در پاکیِ اندیشه، تاب آورد؛ بیشبهه، شادمانی هم چون سایه به دنبالش میآید.
آدمی توسط خودش آباد یا ویران میشود.
در زرادخانه اندیشه، خود را نابود میکند؛
دانلود http://s4.picofile.com/file/8364186550/To_Hamani_Ke_Miandishi.rar.html با حجم 13 مگابایت
منبع : https://panteashop.ir
/
پس از دانلود بخاطر فشرده بودن فایل، لازم است روی آن کلیک راست کرده گزینه Extract Here را بزنید تا از حالت فشرده خارج شود.
برای شنیدن زیباترین تلاوت های قرآن کریم می توانید به لینک وب :
http://walieasr.blogfa.com/category/200 مراجعه فرمایید.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعج
لطفا نظر دهید
این کتاب از دو منبع دریافت شده است .
1-فایل صوتی از منبع آپارات بخشhttps://www.aparat.com/tahasadeqi
2-فایل پی دی اف از منبع https://panteashop.ir
در اینترنت در منابع مختلف جستجو گردید فقط فصل یک کتاب،صوتی شده بود که تقدیم می گردد (اگر دوستان منبعی می شناسند که کامل تر باشد در نظرات بنویسند تا سایرین استفاده کنند) ولی فایل pdf فایل کامل کتاب است که می توان از آن بهره برد.
ایتدا فایل صوتی خانم گوینده و تجربه ایشان در باره کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد :
سپس دانلود فایل صوتی از لینک زیر:
http://walieasr.blogfa.com/category/200 مراجعه فرمایید.
وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و مۆمن باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک"یا خدایی" می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشنکبیر، دعایی منقول از پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهو آلهوسلم) است که حاوی هزار و یک نام و صفت خدای متعال می باشد.
فضیلت دعای جوشن کبیر
در روایاتی که از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده می شود که خداوند دارای 99 اسم است که هر کسی او را به این نامها بخواند،دعایش مستجاب و هر که آنها را شماره کند اهل بهشت است. گویا مراد از شماره کردن این نامها فقط خواندن آنها نیست بلکه درک کردن مفاهیم و تخلق یافتن به این اسماء است.(به اخلاق این اسماء فضیلت یافتن است)
دعای جوشن کبیر در یکی از غزوات صدر اسلام از جانب جبرئیل برای پیامبر اسلام آورده شده است. این دعا صد بند دارد و هر بند حاوی ده "اسم" از اسمای خداست، بهجز بند 55 که یازده اسم باریتعالی در آن آمده است؛ بنابراین، درمجموع، این دعا حاوی هزار و یک اسم» خدای متعال است.
مضامین بلند دعای جوشن کبیر
در تلاوت قرآن خدا با ما سخن می گوید و در دعا ، ما با خدا سخن می گوییم ، دو شکل دعا وجود دارد یکی خواسته ها و نیازهای عادی مردم است و دیگری سلسله دعاهایی داریم که از ائمه معصومین رسیده و ذخیره ای است برای ما. این دعاها در مرحله اول نقش معرفت افزایی دارد و معرفت ما را به خدا زیاد می کند، دعای جوشن کبیر دارای صد بند صفات و ویژگی های خداست که موجب نزدیک شدن دل به خدا می گردد؛ این دعا خیلی خالص و ناب است؛ زیرا صحبت هیچ چیز جز محبوب در آن نیست.کسانی که معرفت کافی را کسب کرده باشند می توانند به ژرفای این دعا پی ببرند.
خدا باید حلاوت ذکرش را به دل بچشاند تا انسان حال اولیاء خدا را در اسماء خداوند بفهمد و درک کندکه هر کدام از این اسماء با دل انسان چه می کند. اگر دل پاک شده و نوری از توحید بر دل تابیده باشد، وقتی این دعا را می خواند مثل شخصی است که به بوستان بزرگی رسیده که هر بخشی از این بوستان پر است از گلهای رنگارنگ که یک اسم در این اسماء تجلی دارد. توجه دقیق و عمیق به اسماء حضرت باری تعالی، به طرز عمیقی نور معرفت را در ظاهر و باطن ذاکر پراکنده می سازد. همچنین ذکر اسماء حضرت رب العالمین با آنکه در زمان هائی خاص بیشتر توصیه شده اما مقید به ایام مشخص نیست بنا بر این در همه حال با حضور قلب و فارغ از اندیشه های دنیوی می توان بر این اذکار مداومت کرد.
برکات و فضیلت ها:
برخی از فضلیت های ذکر شده در سایت هایی مانند بیتوته که از) مهج الدعوات ابن طاووس ـ ترجمه طبسى، ص 363-365( نقل کرده را در اینجا می آوریم:
ـ هر که
این دعا را هنگام خروج از منزل بخواند،خداى تعالى عمل او را به عمل هاى نیکو لاحق
مى سازد.
ـ حضرت
رسول (صلى الله علیه و آله) فرمودند که: هیچ بنده اى از امّت من نیست که این دعا
را در ماه مبارک رمضان سه مرتبه یا یک مرتبه بخواند مگر آنکه به تحقیق که خداى
تعالى بدن او را بر آتش حرام مى کند و بر او بهشت واجب مى شود.
ـ خداى
تعالى در آسمان چهارم خانه اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در
هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى شوند و از آن بیرون مى روند و دیگر به سوى آن تا
روز قیامت بر نمى گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را
مى بخشد.
ـ در شبى
که شخص این دعا را بخواند خداى تعالى به او روى مىآورد و به سوى او نظر التفات
مىکند و تمامی حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده می سازد.
ـ در شبى
که این دعا را مىخواند خداى تعالى از او شرّ شیاطین و مکر ایشان را دفع مى کند و
عمل هاى او را همگى قبول مى کند و مال او را پاکیزه مى کند.
ـ خدای
تعالى به خواننده این دعا، به عدد هر حرف دو حوریه بهشتی مى بخشد. پس هر گاه از
خواندن این دعا فارغ شود، خداى تعالى براى او خانه اى در بهشت بنا مى کند و او را
ثواب حرفهاى تورات، انجیل، زبور و قرآن عظیم مى بخشد و به او مثل ثواب ابراهیم
خلیل، موسى ،عیسى و رسول الله مى دهد.
ـ کسى که
این دعا را بخواند، خداى تعالى بر او دو فرشته موکّل مىکند که او را از گناهان
نگاه دارند و خداى تعالى را تسبیح گویند و تنزیه کنند و او را از همه بلاها محافظت
نمایند و براى او درهاى بهشت را بگشایند و بر او درهاى جهنم را ببندند و تا زمانی
که زنده باشد پس او در حفظ و امان خدا خواهد بود و همچنین در نزد وفات.
شرح فضیلت کامل دعای جوشن کبیر ازمهج الدعوات ابن طاووس ره-ترجمه طبسى را در آخر دعا تقدیم می شود.
شنیدن و انتخاب دانلود های صوتی :
دانلود جوشن کبیر با صدای حاج میثم مطیعی
منابع: محمدرضا
مدیر اصلی http://navadiha.ir
تورا به حق نامت ای خدای بخشنده و مهربان، ای بزرگوار، ای برپا دارنده بزرگ ، ای قدیم ای دانا اى بردبار اى فرزانه (تو معبود منزهی از آتش دوزخ به تو پناه میبرم که پناه دهنده بی پناهانی ) یا (منزهى تو اى که معبودى جز تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من)
( ۲ ) یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ
اى آقاى آقایان اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها
( ۳ ) یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ
اى بهترین آمرزندگان اى بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان
(۴) یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ
اى که عزت و زیبایى از آن توست اى که نیرو و کمال از آن توست اى که پادشاهى و جلال از آن توست اى که بزرگ و برتر تنها توئی، اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى مکافات کننده ای حساب کش اعمال ما ای کیفردهنده سخت و پاداش دهنده خوب ای خداوند قلم و اندیشه
( ۵ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ
خدایا تو را بحق نامت که مهرپیشه اى نعمت بخشى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما ئى سلطانى خوشنود ى آمرزنده اى منزهى یاورى صاحب نعمت و اهل بیانی
( ۶ ) یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لا یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت فروتن هست ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است ای که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ، اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع گردیده، اى که قدرت تو کوهها را از دل زمین بیرون کشیده است اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ، اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند، اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.
(۷ ) یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى
اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده فرازه ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران
( ۸ ) یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلاءِ وَ النَّعْمَاءِ
اى صاحب ستایش و ثناء اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفا، اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء ، اى که در دست توست فصل خصومات و داورى ، اى داراى عزت و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها
( ۹ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوسِعُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت - اى مانع- اى برطرف کننده - اى بالا برنده - اى سازنده - اى سود رسان -اى شنوا - اى گردآورنده - اى شفاعت پذیر- اى فراخ رحمت - اى وسعت بخش
( ۱۰) یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
اى سازنده هر ساخته - اى آفریننده هر آفریده - اى روزى ده هر روزى خور- اى مالک هر مملوک - اى غمزدى هر غمزده - اى دلگشاى هر اندوهگین - اى رحمت بخش هر رحمت خواه - اى یاور هر بى یاور - اى عیب پوش هر معیوب - اى پناه هر آواره
(11) یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی یَا رَجَائِی عِنْدَ مُصِیبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی یَا صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی یَا وَلِیِّی عِنْدَ نِعْمَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ ضْطِرَارِی یَا مُعِینِی عِنْدَ مَفْزَعِی
اى ذخیره هنگام سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم اى فریادرس من در غم و اندوه اى دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى
(12) یَا عَلامَ الْغُیُوبِ یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ
اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده گناهان اى پرده پوش بر عیوب فرازگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى طبیب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى غمگشاى غمها
(13) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده)
(14) یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا عَوْنَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ یَا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ
اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک مؤ منان اى رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى اجابت کننده دعاى درماندگان
(15) یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الامْتِنَانِ یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ یَا ذَا الْقُدْسِ وَ السُّبْحَانِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ وَ الْبَیَانِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ یَا ذَا الْحُجَّةِ وَ الْبُرْهَانِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ وَ السُّلْطَانِ یَا ذَا الرَّأْفَةِ وَ الْمُسْتَعَانِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ
اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل و نعمت اى مایه امن و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى و بیان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت و سلطنت اى دارنده راءفت و اى یاور فرازگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش
(16) یَا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ صَانِعُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ عَالِمٌ بِکُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَادِرٌ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ یَبْقَى وَ یَفْنَى کُلُّ شَیْءٍ
اى که پروردگار هر چیز او است اى که معبود هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش از هر چیز بوده و اى که او پس از هر چیز خواهد بود و اى که او برتر از هر چیز است اى که او به هر چیز دانا است اى که او به هر چیزى توانا است اى که تنها او بماند و هر چیز دیگر فانى گردد
(17) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا مُکَوِّنُ یَا مُلَقِّنُ یَا مُبَیِّنُ یَا مُهَوِّنُ یَا مُمَکِّنُ یَا مُزَیِّنُ یَا مُعْلِنُ یَا مُقَسِّمُ
خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چیز اى وجود آرنده اى یاد دهنده اى آشکار کننده اى آسان کننده اى امکان ده در کارها اى زیوربخش اى آشکار کننده اى تقسیم کننده
(18) یَا مَنْ هُوَ فِی مُلْکِهِ مُقِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی سُلْطَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی جَلالِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى عِبَادِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی صُنْعِهِ حَکِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ قَدِیمٌ
اى که در فرمانروایى پابرجا است اى که در سلطنت و پادشاهیش قدیم و دیرینه است اى که در جلالت و شوکت بزرگى اى که بر بندگان خویش مهربانى اى که به هر چیز دانایى اى که نسبت به نافرمان خود بردبارى اى که به امیدوار خود بخشنده و بزرگوارى اى که در آفرینش و ساختنت فرزانه اى (یا محکم کارى ) اى که در عین فرزانگى (یا محکم کارى ) مهربانى (یا نرمکارى ) اى که در لطف خود دیرینه اى
اکثر مطالب کتاب مباحث اخلاقی و عرفانی همچون اخلاص ، تواضع ، ترس از خدا ، ذکر و غفلت ، قرب الهی و غیر آنان است و در مواردی نیز به صورت مختصر مقدمات واجب و مستحب نماز بیان شده است. مباحث اخلاقی کتاب از کتابهای متعدد اخلاقی گردآوری شده است اما مؤلف به اسامی آنان در کتاب اشاره نکرده است.
دانلود کتاب تقدیم تان می گردد. التماس دعا
http://s9.picofile.com/file/8357478450/asrar_namaz_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%AB%D8%A7%D9%86%DB%8C.pdf.html
برای شنیدن زیباترین تلاوت های قرآن کریم می توانید به لینک وب :
http://walieasr.blogfa.com/category/200 مراجعه فرمایید.
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا [٦٥:٢]
و هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث و مشکلات سخت عالم) را بر او میگشاید.
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ
و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند
وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ
و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد
إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا [٦٥:٣]سوره طلاق آیات 2و3
که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است (و به هیچ تدبیری سر از تقدیرش نتوان پیچید).
منبع :
http://walieasr.blogfa.com/
ملتمس دعای خیر شما
٣ |
در کلمه ی دوست داشتن
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
و َالّذى نَفسى بِیَدِهِ لا تَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أ و لا أدُلُّـکُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَینَـکُم؛
به خدایى که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت دنمى شوید مگر مؤمن شوید و مؤمن نمى شوید، مگر اینکه یکدیگر را دوست بدارید. آیا مى خواهید شما را به چیزى راهنمایى کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟ سلام کردن بین یکدیگر را رواج دهید.
مشکاة الانوار فی غرر الاخبار ص 123نقل ازسایتhadisnegari.com
امام باقر (ع) فرمودند : بدان که اُنس گرفتن ( با مردم ) از خداوند است و دشمنی ( با مردم ) از شیطان. کافی جلد 5 صفحه 500 نقل از سایتarticle.tebyan.net
ازعیسی مسیح (ع) نقل است که فرمودند :
حکم من (به شما) این است که یکدیگر را محبت کنید،چنانکه من شما را محبت کرده ام .
خداوند خود را که خدای توست با تمام قلب و جان و عقل خود دوست داشته باش این اولین و مهمترین دستور خداست دومینهمسایه خود را دوست بدار به همان اندازه که خود را دوست می داری تمام احکام خدا و گفتار انبیا در این دو حکم است و اگر شما این دو را انجام دهید در واقع همه را انجام داده اید.
هرچه بیشتر به دیگران خدمت کنید بزرگتر خواهید بود زیرا بزرگی در خدمت کردن است.کسی که خود را بزرگ می پندارد پست و کوچک خواهد شد و کسی که فروتن میباشد بزرگ و سر بلند خواهد گشت.
و از قول یکی از رسولان مسیح (ع) بنام پولس گفته شده : سه چیز همیشه باقی می ماند : ایمان ، امید و محبت ،اما از همه اینها بزرگتر ، محبت است.
اگر چنان ایمانی داشته باشم که به فرمان من کوه ها جابجا گردند اما انسان ها رادوست نداشته باشم باز هیچ ارزشی نخواهم داشت.اگر تمام اموال خود را به فقرا ببخشم و زنده زنده در میان آتش سوزانده شوم اما نسبت به انسانها محبتی نداشته باشم تمام فداکاریهایم بیهوده خواهد بود.کسی که محبت دارد صبور است و مهربان ،حسود نیستمغرور نیست وهیچگاه خودستایی نمی کند به دیگران بدی نمیکند خودخواه نیست وباعث رنجش کسی نمی شود کسی که محبت دارد پرتوقع نیست و از دیگران انتظار بیجا ندارد عصبی و زودرنج نیست و کینه به دل نمی گیرد هرگز از بی انصافی وبی عدالتی خوشحال نمی شود بلکه از پیروز شدن راستی شاد می گردد.
سخنان بالا نمونه گفتارهایی از منابع گوناگون از زینت دوست داشتن و محبت دل است. برای شرح کامل مطالب مربوط به دوست داشتن و اخلاق نیکو در منابع اسلامی به مطالبی که در زیر آورده شده است نظرتان را جلب می نماییم.
گستردهترین ارتباط انسان، ارتباط و تعامل با اعضای جامعهی خویش است. در چگونگی ارتباط انسان با جامعهی پیرامون، محورهای متعددی در گفتار و رفتار پیامبراکرم(ص) وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1ـ خوشاخلاقی
خوشاخلاقی، عنصری کلیدی در دینداری و عاملی مهم در موفقیت انسان است. شاید مهمترین ویژگی رسول خدا(ص) اخلاق برتر اوست که در قرآن نیز بدان اشاره شده است: به راستی که تو دارای اخلاق عظیم هستی»[1] قرآن با تمجید نرمخویی رسول خدا(ص) تأکید میکند که اگر ایشان تندخو میبود، مردم از اطرافش پراکنده میشدند.[2] خوشاخلاقی، در سیرهی اجتماعی پیامبراکرم(ص)، از جایگاه والایی برخوردار است؛ به گونهای که رسول خدا(ص) هدف رسالت خود را کامل کردن ویژگیهای والای اخلاقی[3] و در روایتی دیگر، کامل کردن خوشاخلاقی[4] دانسته است تا آنجا که فرموده است: اسلام همان اخلاق نیک است»[5] آن حضرت در برخی روایات نیز اخلاق نیک را نصف دین دانستهاند.[6] اخلاق نیکو را میتوان کلید کسب دیگر فضایل و کمالات دانست. هرکس از این موهبت الهی برخوردار باشد، به راحتی میتواند، پلههای ترقی و پیشرفت مادی و معنوی را طی کند. شاید به همین دلیل پیامبراکرم(ص) فرمود: بندهی خدا با اخلاق نیک خود به بزرگترین درجات آخرت و منزلگاهها و مراتب شریف میرسد.»[7] اخلاق نیک با رسالت و شریعت ایشان درآمیخته که مؤمنترین افراد را خوشاخلاقترین آنها میداند: اکمل المومنین ایماناً احسنهم خلقاً»[8] و سنگینترین عمل را در روز داوری، داشتن اخلاق نیک معرفی میکند.[9] انسان کسانی را به خود نزدیکتر میداند که اخلاقشان بهتر باشد: دوستداشتنیترین شما برای من و نزدیکترین شما به من در روز قیامت، خوشاخلاقترین و متواضعترین شماست»[10]
رسول خدا(ص) خوشاخلاقی را موجب جلب خیر دنیا و آخرت[11] و مانع از آتش جهنم[12] دانسته و فرموده است: سه چیز است که اگر در کسی نباشد، نه از من است و نه از خدای عزوجل؛ بردباریای که با آن جهالت نادانان را رد کند؛ اخلاق نیکی که با آن در میان مردم زندگی کند و ورعی که وی را از گناهان الهی باز دارد.[13] ایشان هم چنین فرمودهاند: نخستین چیزی که روز قیامت، در ترازوی اعمال بندهی خدا گذاشته میشود، اخلاق نیک اوست»[14] نیز فرموده: چیزی بهتر از خوشاخلاقی، در ترازوی عمل انسان قرار نمیگیرد»[15] همچنین فرمود: شبیهترین انسان به من، خوشاخلاقترین شماست»[16] و در قیامت، نزدیکترین انسان به من کسی است که از همه خوشاخلاقتر باشد و برای خانوادهاش از همه بهتر باشد»[17] پیامبر کاملترین مؤمنان را خوشاخلاقترین آنها میدانست[18] و بر خوشرویی با مردم و دست دادن با آنها تأکید میکرد و آن را اخلاق مؤمنان، صدیقان، شهدا و صالحان میشناسند.[19] روزی مردی مقابل رسول خدا(ص) ایستاد و از ایشان پرسید: ای پیامبر خدا! دین چیست؟» فرمود: خوشاخلاقی» مرد دوباره از سمت چپ ایشان آمد و همان پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز دوباره فرمود: خوشاخلاقی» این بار مرد از پشت سر ایشان آمد و همان سؤال را پرسید. رسول خدا(ص)، به او نگاه کرد و فرمود: آیا دین را نمیفهمی؟ دین آن است که خشمگین نشوی»[20]
رسول خدا(ص) در پاسخ به این پرسش که نیکی چیست نیز فرمود: نیکی همان خوشاخلاقی است.»[21] امام علی(ع) در بیان ویژگیهای رسول خدا(ص) میفرماید: ایشان زبان خود را از سخنان غیرلازم نگاه میداشت. همواره با مردم مأنوس بود و کاری نمیکرد که از اطرافش پراکنده شوند و از او گریزان باشند؛ بزرگ هر قوم و گروهی را احترام میکرد و وی را به حکمرانی قوم خود میگماشت. احوال یاران خود و از کارهای مردم جویا میشد و کارهای نیک را تحسین و تقویت، و کارهای زشت را تقبیح و تحقیر میکرد. در کارها میانهرو بود و از ترس آنکه مردم غافل شده، به انحراف گرایند، لحظهای از کار آنها غافل نمیماند.[22] اخلاق ایشان در برخورد با مردم چنان نرم و گشاده بود که به تعبیر برخی پدر مردم شده بود.»[22] در روایات مصادیق مختلفی برای ویژگیهای والای اخلاقی یا مکارم اخلاق بیان شده که برخی آنها عبارت است از: راستگویی، امانت داری، صلهی ارحام(پیوند با خویشان)، احترام به میهمان، اطعام نیازمندان، رعایت حقوق همسایگان و همراهان، حیا، گذشت، بیان حق هر چند به ضرر خود انسان باشد.[24] در برابر خوشاخلاقی، بداخلاقی است که روایات، به پیامدهای منفی آن اشاره کردهاند. رسول خدا(ص) فرمود: بداخلاقی عمل آدمی را فاسد میکند، همانسان که سرکه عسل را»[25] همچنین فرمود: دو خصلت در مسلمان جمع نمیشود: بداخلاقی و بخل»[26] بداخلاقی از نگاه ایشان گناهی نابخشودنیست.[27] که ممکن است آدمی را به پستترین درجات جهنم بکشاند[28] و حتی همهی عبادات انسان را بیاثر کند؛ برای مثال روزی نزد رسول خدا(ص) از زنی تعریف شد که روزها را روزه و شبها را به عبادت مشغول است؛ اما بداخلاق بوده، همسایگانش را با زبانش آزار میدهد. آن حضرت دربارهی او فرمود: خیری در وی نیست؛ او در زمرهی اهالی آتش است»[29]
2ـ خیرخواهی
خیرخواهی اصلی بسیار مهم و کلیدی در موفقیت انسان و رسیدن به پاداش عظیم الهی است. در علم اخلاق، خیرخواهی در مقابل حسادت است. فرد خیرخواه خواهان بقای نعمتهای خدا برای مردم است و هیچ دوست ندارد که به آنها بدی برسد. رسول خدا(ص) همواره مردم را به خیرخواهی توصیه میکرد و میفرمود: در روز قیامت بزرگترین منزلت و مقام از آنسانی است که بیشترین گامها را در راه خیر برای مردم برداشته باشند»[30] نیز میفرمود: انسان باید خیرخواه برادر مؤمنش باشد؛ همانسان که خیرخواه خودش است»[31] ایشان در سخنی فرمودهاند: هرکس در پی انجام کاری برای برادر مؤمنش باشد: ولی در حق او خیرخواه نباشد. به خدا و رسول خدا خیانت کرده است»[32] آخرین مرتبهی خیرخواهی این است که انسان آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر دینیاش نیز دوست بدارد[33] رسول خدا(ص) طی فرازی فرمودند: انسان تا وقتی آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر مؤمنش دوست نداشته باشد، ایمان نیاورده است»[34] و نیز فرمود: بندهی خدا ایمانش کامل نمیشود: مگر آنکه اخلاقش را نیکو کند، خشمش را فرو برد و آنچه برای خود دوست میدارد برای مردم نیز دوست بدارد؛ کسانی هستند که بدون انجام اعمال خاصی و تنها با خیرخواهی برای مسلمانان، وارد بهشت میشوند»[35]
پیامبراکرم(ص) هیچگاه از خیرخواهی مردم غافل نمیشد. چنانکه گذشت، گاه از کسانی که در حضورش بودند، حال مردم را میپرسید و میفرمود: باید حاضران به گوش غایبان برسانند و نیاز کسانی را که به من دسترسی ندارند، به من برسانید؛ چرا که هرکس نیاز شخصی را که خود قادر به رساندن آن نیست، به زمامدار برساند و بازگو کند، خداوند در روز قیامت، گامهای او را استوار میگرداند.»[36] از روی خیرخواهی برای مردم و هدایت آنها، خود را به زحمتهای طاقتفرسا میانداخت؛ به گونهای که خدای سبحان خطاب به ایشان فرمود: فَلَعَلَّک باخِعٌ نَّفسَک علَی ءَاثارِهِمْ اِن لَّمْ یومِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ اَسَفا»[37](بیم آن میرود که اگر آنها به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از غم و اندوه درپیگیری[کار] شان تباه کنی)! روشن است که اگر همهی مردم، اصل گرانسنگ خیرخواهی را درکارهای خود به کاربندند، هم وجدان کاری تحقق میپذیرد و هم خیانت در کارها از جامعه رخت برمیبندد؛ دیگر هیچکس، هیچ وقت در کار خود کوتاهی نمیکند، بلکه همگان، به دلیل خیرخواهی نسبت به دیگران، با نهایت دقت و دلسوزی، به کار خویش خواهند پرداخت و بدین ترتیب، جامعه جهش اقتصادی بزرگی خواهد کرد. امروزه، بسیاری جوامع اسلامی که اخلاق اسلامی در آنها نهادینه نشده، بیشترین زیانهای اقتصادی و اجتماعی را از عدم رعایت این اصل میبینند.
3ـ مردمداری
از روشهای بسیار موثر در جذب مردم و نفوذ در قلوب آنان، در کنار آنها زیستن و دوری نکردن از آنهاست. مردمدار کسی است که همواره در کنار مردم باشد؛ با آنها خو بگیرد؛ با آداب و سنن آنها آشنا باشد و تا جایی که با دین خدا در تضاد نیست، آنها را رعایت کند و خود را در غم و شادی آنها شریک بداند. رسول خدا(ص) با حلم، بردباری و نیکخواهی منحصر به فرد خود، همواره در کنار مردم و از حال آنها باخبر بود و در غم و شادی با آنها شریک بود؛ در تشییع جنازه شرکت میکرد و برای عیادت مریض، حتی در دورترین نقطهی مدینه، عازم خانهی او میشد.[38] با مردم بسیار مأنوس بود و با کمال تواضع و بزرگواری با آنها برخورد میکرد؛ هیچگاه خود را تافتهی جدا بافته نمیدانست و هرگز خود را از مردم متمایز نمیدانست؛ نیازهایش را خود از بازار تهیه میکرد و به دست خود به خانه میبرد. به همگان، کوچک تا بزرگ، سلام میکرد و با ثروتمند یا فقیر هر دو مصاحفه میکرد و تا فرد مقابل دستش را نمیکشید، دست مبارک خود را از دستش جدا نمیساخت. رسول خدا(ص) در مردمداری چنان حساس بود که بر اساس روایتی، اگر یکی از مسلمانان را سه روز نمیدید، از حال او جویا میشد؛ اگر معلوم میشد که در مسافرت است، برایش دعا میکرد و اگر در مسافرت نبود، به دیدارش میشتافت و اگر بیمار بود، به عیادتش میرفت.[39] هیچکس را از توجه خویش استثنا نمیکرد؛ حتی دعوت بردگان را به گرمی میپذیرفت.[40]
با اینکه آن حضرت از هرگونه تکلفی بیزار بودند و بین خود و دیگران هیچ امتیازی قائل نمیشدند، گاه برخی نیازمندان، مقهور شکوه مقام و نام پیامبری او میشدند؛ از این رو، پیامبر گاه کسانی را که به هنگام برخورد با ایشان دچار لکنت زبان میشدند، یا آثار تأثیرپذیری در چهرههایشان مشاهده میشد، درآغوش میگرفت و به آنها محبت میکرد و کاری میکرد که از شکوه و ابهت ایشان، دچار شتابزدگی و عجله نشوند. همچنین هرگاه نیازمندی نزد ایشان میآمد، فوراً میفرمود: اشکالی ندارد[41] و بدین ترتیب کاری میکرد که وی هرگز احساس شرمندگی نکند. مردم مدینه همیشه کودکان خود را نزد پیامبر میآوردند، تا برایشان از خدا خیر و برکت بخواهد یا ایشان را نامگذاری کند. رسول خدا(ص) نیز کودک را در آغوش میگرفت و در دامان خود مینشاند. در این میان چه بسا کودک دامان آن حضرت را کثیف میکرد. برخی حاضران با ناراحتی بر سر کودک فریاد میکشیدند؛ ولی رسول خدا(ص) آنها را ازاین کار نهی میکرد و میگذاشت تا کار کودک تمام شود و سپس دعا یا نامگذاری را تمام میکرد و بدینترتیب، خانوادهی آن کودک را خشنود میساخت. هرگز حاضران مشاهده نکردند که پیامبر، از اینکه کودک لباس ایشان را نجس کرده، ناراحت شده باشد، پس از آنکه آنها بیرون رفتند، آن حضرت لباس خود را میشست. چنان رأفت و رحمتی به مردم داشت که اگر در حال نماز، صدای گریه کودکی را میشنید، سورهی کوتاهی میخواند و نماز را زود تمام میکرد.[42]
این حرکات، از بزرگترین پیامبر خدا، نشاندهندهی رحمت ایشان و شفقت و دلسوزی او نسبت به مردم است. به هرکس که نزد ایشان میرفت احترام میکرد؛ چندان که حتی گاه لباس خود را برای نشستن او پهن میکرد یا او را در جای خود مینشاند[43] روزی جریر بن عبدالله به خانه رسول خدا(ص) رفت؛ اما خانهی ایشان پر بود و وی جایی برای نشستن نیافت، از این رو، در بیرون خانه نشست. وقتی رسول خدا(ص) وضعیت او را دید، لباس خود را برداشت و بر گونههای خود گذاشت و بوسید. سلمان فارسی نیز چنین ماجرایی را نقل کند و میگوید: نزد رسول خدا(ص) رفتم. آن حضرت بالشی را که بر آن تکیه کرده بود، به من داد و فرمود: ای سلمان هیچ مسلمانی نیست که متکایش را برای احترام به برادر مسلمانش بدهد، مگر آنکه خدا او را میآمرزد»[44] در خارج خانه با فقیران بسیار معاشرت میکرد و این کار را چنان دوست میداشت که در راز و نیاز خود با خدا میفرمود: خدایا مرا در حال حیات و ممات نیازمند قرار ده و در زمرهی نیازمندان محشورم کن.»[45]
از جلوههای مردمداری، مدارا با مردم در مواردی است که با دین الهی مخالفتی نداشته باشد؛ رسول خدا(ص) به مدارا با مردم بسیار اهمیت میداد و میفرمود: پروردگارم، مرا به مدارا با مردم امر کرده؛ به همانسان که به ادای واجبات»[46] ایشان مدارا با مردم را نصف ایمان و رفق و آسانگیری با آنها را نصف عیش میدانست[47] و میفرمود: خدا رفق و مدارا را در همهی کارها دوست دارد و بر آن پاداشی میدهد که به سختگیری و عدم مدارا نمیدهد».[48] یکی پیامبراکرم(ص) یکی از دلایل برتری پیامبران بر سایر مردم را شدت مدارای آنها با دشمنان دین خدا میدانست[49] و میفرمود: سه چیز است که اگر در کسی نباشند، هیچ کاری از او به سرانجام نخواهد رسید:[تقوا] و ورعی که وی را از ارتکاب گناهان الهی بازدارد؛ اخلاق[نیکی] که با آن با مردم مدارا کند و بردباریای که جهالت نادانان را دفع کند»[50]
4ـ مردمیاری
رسول خدا(ص) شیفتهی یاری رساندن به مردم بود، چنان که گاه زندگیاش را در این راه میگذاشت. سرور مردم را کسی میدانست که به آنها خدمت کند.[51] میدانیم که بهترین و لذتبخشترین حالت برای رسول خدا حال نماز بود؛ اما کمک به مردن در نظر ایشان چنان اهمیتی داشت که اگر در حال نماز کسی کنارش مینشست، نماز خود را کوتاه میکرد و بلافاصله پس از نماز به او رو میکرد و میفرمود: آیا نیازی دارید؟»[52] روزی زنی نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: با شما کاری دارم.» حضرت پاسخ داد: در هریک از راههای مدینه که مایلی بنشین، من نیز با تو خواهم نشست[53](و به کارت رسیدگی خواهم کرد)» امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم که رسول خدا(ص) وقتی نیاز کسی به او میرسید، برای برآورده کردن آن، از خود صاحب نیاز بیشتر خوشحال میشد»[54] اگر رسول خدا(ص) بر مرکبی سوار بود، اجازه نمیداد کسی در کنار او پیاده باشد و او را نیز سوار میکرد و اگر او از این کار امتناع میکرد، میفرمود: پس جلوتر از من برو و همان جایی که میخواهی خود را به من برسان»[55] از هیچ فرصتی برای یاری رساندن به مردم دریغ نمیورزید: هرکس در برابر ستمگری، از مؤمنی حمایت کند، خدا روز قیامت فرشتهای برایش میگمارد که در برابر آتش جهنم، از گوشت بدن او حمایت کند»[56] همچنین میفرمود: هرکس غم و غصهی کسی را برطرف کند یا به مظلومی کمک برساند، خداوند سی و هفت بار او را میبخشد»[57]
یاری مردم را در مورد همهی آنها، اعم از نیکوکار یا بدکار سفارش میکرد و بدان را از خود نمیراند و یاری کردن آنها را هدایت و بازداشتن آنها از ارتکاب گناه میدانست. روزی به یاران خود فرمود: برادرت را یاری کن، خواه ظالم باشد یا مظلوم.» از ایشان پرسیدند: چگونه در حال که ظالم است یاریش کنیم؟» فرمود: بدینگونه که او را ظلم بازداری»[58] در فرازی دیگر فرمود: هرکس در حالی صبح کند که به امور مسلمانان اعتنایی ندارد، مسلمان نیست»[59] نیز میفرمود: هرکس یک نیاز از نیازهای برادر مؤمنش را برآورده سازد، چنان است که گویی به اندازهی همهی عمرش، خدا را عبادت کرده است»[60] از نظر ایشان حرکت برای برآورده ساختن نیاز برادر مسلمان، حتی در صورتی که نتواند به نتیجه برسد، پاداش خود را دارد: هرکس برای برآوردن نیاز برادر[مسلمان] در ساعتی از روز یا شب اقدام کند، این کار برای او از اعتکاف دو ماه بهتر خواهد بود؛ خواه آن نیاز را برآورده سازد یا نه»[61]
هنگامی که از ایشان پرسیدند: محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟» فرمود کسی که بیشترین نفع را برای مردم داشته باشد»[62] و در فرازی دیگر فرمود: دو ویژگی نیک است که بالاتر از آنها نیکیای وجود ندارد: ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان خدا»[63] و نیز فرمود: مردم عیال خدایند، پس محبوبترین مردم نزد خدا کسانی هستند که به عیال خدا نفع برسانند و اعضای خانهی خدا را خشنود سازند»[64] هرکس برادر مسلمانش را با گفتن کلمهای لطفآمیز احترام کند و غمش را برطرف سازد، همواره در سایهی گستردهی خدا خواهد بود و مادام که برآن حال است، رحمت خدا شامل حالش خواهد بود»[65] همچنین فرمود: مسلمان برادر مسلمان است، به او خیانت نمیکند و به او دروغ نمیگوید و او را تنها نمیگذارد؛ همه امور مسلمان، خواه آبرو یا مال یا خونش، بر مسلمان حرام است. تقوا در همین است. در شرارت و بدی انسان همین بس که برادر مسلمانش را تحقیر کند»[66] مؤمن نسبت به مؤمن، همانند ستون است که یکدیگر را تقویت(و یاری) میکنند»[67] ایشان مؤمنان را یکپارچه میدانست و آنان را چون اعضای یک پیکر تشبیه میکرد که با ناراحتی یک عضو، سایر اعضا نیز به درد میآیند.[68]
در جنگها و مسافرتها، همواره مراقب همراهان خود بود و معمولاً در انتهای صف و گروه راه میرفت تا به کسانی که به کمک نیاز دارند، یاری برساند و گاه حتی چنان با سربازان عادی صمیمی باشد که از پدر و مادر او و خانواده و مشکلات زندگی خانوادگیاش جویا میشد و در بر طرف کردن مشکلات آنها میکوشید. یکی از این نمونهها خاطرهای است که جابربن عبدالله نقل میکند که در ضمن آن رسول خدا(ص) از ازدواج او و مشکلات خانوادگی او پرسید و بعدها به او کمک کرد.[69] امام صادق(ع) فرمود: هرکس نیازی از نیازهای برادر مسلمانش را برآورده سازد خدا در روز قیامت، صد هزار نیاز او را برآورده میکند که از جمله آنها و نخستین آنها بهشت است و یکی دیگر این است که نزدیکان و خویشان و برادرانش را وارد بهشت می کند.»[70]
5. رعایت حقوق مردم
از نگاه اسلام، این مسئله بسیار روشن است که حقوق مردم بر حق خدا مقدم است، چرا که ممکن است خدا در روز قیامت از حقوق خود بگذرد و بندگان را ببخشد؛ اما هیچ فردی در قیامت از حقوق خود نمیگذرد. امام علی علیهالسلام فرمود: خدا حقوق بندگان خود را بر حقوق خود مقدم کرده است، پس هرکس که حقوق بندگان خدا را رعایت کند، حقوق خدا را نیز رعایت کرده است».[71] رسول خدا صلی الله علیه وآله بر ادای حقوق مردم تأکید فراونی داشت، از روایات حقوق زیادی استنباط میشود که برخی آنها عبارت است:[72]
1. هر چه برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند.
2. پرهیز از آزار آنها با گفتار با کردار.
3. پرهیز از تکبر نسبت به آنها.
4. پرهیز از سخنچینی و نیز گوش دادن به سخنچینی سخنچینان.
5. عدم قطع رابطه بیش از سه روز.
6. نیکی کردن در حق آنها با حداکثر توان.
7. خوشاخلاقی، نرمخویی و گشادهرویی نسبت به همه.
8. وفای به عهد و پیمان با آنها و عدم خیانت به آنها.
9. احترام به همه براساس شأن و منزلتی که دارند، به ویژه احترام به بزرگان هر قوم.
10. خیرخواهی برای آنها.
11. اصلاح و آشتی دادن کسانی که به عللی از یکدیگر جدا شده، دشمنی پیدا کردهاند.
12. پردهپوشی از زشتیها و خطاهای مردم.[73]
13. کوشش در رفع نیاز آنها تا حد امکان.
14. سلام کردن به مردم.
15. همنشینی با نیازمندان.
16. پیجویی وضعیت مردم و رسیدگی به مشکلات آنها و شرکت در مجالس و مراسم آنها.
17. مواسات با آنها در دارایی خود.
18. عیادت آنها به هنگام بیماری.
19. شرکت در تشییع جنازه آنها.
20. به نیکی یاد کردن از آنها پس از مرگشان.
در این میان در روایات، افزون بر حقوق پدر و مادر و خویشاوندان، بر حقوق برخی افراد جامعه بیشتر تأکید شده است؛ نظیر حقوق همسایگان، دوستان، میهمانان و زیردستان انسان. سفارش درباره حقوق همسایگان بسیار فراوان است؛ برای مثال رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: بهترین یاران خدا کسانی هستند که نسبت به یاران خود بهترین باشند و بهترین همسایگان خدا کسانیاند که برای همسایه خود بهترین باشند».[74] عبداللَّه بن عمرو گوسفندی را برای مجاهد ذبح کرد و پس از ذبح گوسفند نزد وی برد. مجاهد دو بار از او پرسید: آیا از این گوسفند، به همسایه یهودی ما هم هدیه کردید؟» من از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که میفرمود: جبرئیل همواره مرا به رعایت حقوق همسایه سفارش میکرد؛ چندان که پنداشتم، همسایه را نیز یکی از وارثان قرار خواهد داد».[75] این روایت را عایشه نیز نقل کرده است.[76] امام علی علیه السلام نیز در آستانه شهادت خویش، همین روایت را نقل کرده است.[77]
رسول خدا صلی الله علیه وآله در فراز دیگری، حرمت همسایه را چون حرمت مادر میداند.[78] یکی از مردان انصار نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: از فلانی خانهای خریدهام؛ اما نزدیکترین همسایهام کسی است که از او هیچ خیری امید ندارم و از شرش هم در امان نیستم». رسول خدا صلی الله علیه وآله به امام علی علیه السلام، سلمان و ابوذر دستور داد که از طرف ایشان با بلندترین صدا، سه بار اعلام کنند که هرکس همسایهاش از شر او در امان نباشد، ایمان ندارد. آنها نیز اعلام کردند: سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله با دستش به چهل خانه از مقابل پشت سر و از سمت راست و چپش اشاره کرد(و آنها را همسایه انسان دانست.)[79] در فراز دیگری فرمود: هرکس همسایهاش را بیازارد، خدا بوی بهشت را بر او حرام میکند و جایگاهش در آتش است که چه بد جایگاهی است! و هرکس حق همسایهاش را تضییع کند، از ما نیست؛ جبرئیل همواره درباره همسایگان به من سفارش میکرد؛ به گونهای که پنداشتم، همسایه را یکی از وارثان قرار خواهد داد».[80]
در برخی روایات، حتی در مورد خوراک و پوشاک همسایه نیز سفارش شده است: هرکس که سیر بخوابد؛ ولی همسایهاش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است».[81] روزی یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله، سر وقت به قراری که با رسول خدا صلی الله علیه وآله گذاشته بود نرسید. وقتی خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید، ایشان از او پرسید چه شد که دیر آمدی؟» او گفت: لباسی نداشتم که بپوشم و بیرون بیایم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آیا همسایهای که دو دست لباس داشته باشد، نداشتی که یکی از آنها را به تو عاریه دهد؟» گفت: چنین همسایهای دارم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: اکنون که لباسش را به تو عاریه نداده، برادر تو محسوب نمیشود».[82] رسول خدا صلی الله علیه وآله حقوق همسایه را چنین برشمردند:
1. اگر از تو کمکی طلبید، کمکش کنی.
2. اگر قرضی خواست، قرض بدهی.
3. اگر نیازمند شد، تنهایش نگذاری.
4. اگر به او خیری رسید به او تبریک بگویی.
5. اگر بیمار شد، به عیادتش بروی.
6. اگر دچار مصیبتی شد، به او تسلیت و دلگرمی دهی.
7. اگر درگذشت به تشییع جنازهاش بروی.
8. خانهات را چندان بلند نسازی که مانع از رسیدن باد به او شود؛ مگر آنکه خود او اجازه دهد.
9. اگر میوهای خریدی، به او نیز بدهی و اگر چنین قصدی نداری، مخفیانه به خانهات ببری تا او نبیند.
10. اجازه ندهی که فرزندت میوه را بیرون برد و باعث حسرت و اندوه فرزندان همسایهات شود.
11. با بوی غذاهایت او را نیازاری، مگر آنکه مانع از رسیدن بوی غذایت به او شوی.[83]
حقوق زیردستان و کسانی که به گونهای زیر نظر انسان کار میکنند، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله بر این نکته تأکید میکرد و میفرمود: هرکس برادر مسلمانی، زیر دست او بود، باید از آنچه خود میخورد، به او بدهد و از آنچه خود میپوشد، بر او بپوشاند و به وی کاری واگذار نکند که از عهدهاش برنمیآید و اگر(بنا به ضرورت) چنین کرد، به او در انجام آن کمک کند.[84]
6. وفای به عهد
از اصول ضروری و شایسته سیره پیامبراکرم صلی الله علیه وآله، وفای به عهد است. قرآن کریم، وفای به عهد را یکی از ویژگیهای مؤمنان میداند و به صراحت دستور میدهد: ای کسانی که ایمان آوردهاید، به پیمانهای خود وفادار باشید».[85]وفای به عهد، از مهمترین اصول زندگی رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. آن حضرت بر عمل به پیمان و عدم نقض آن، حتی در صورتی که طرف پیمان، کافر یا دشمن انسان باشد، تأکید میکرد و هرگز هیچ پیمانی را زیر پا نمیگذاشت. همواره سفارش میکرد که مسلمان باید به عهد و پیمانش وفا کند: هرکس وفای به عهد نداشته باشد، دین ندارد».[86] امام صادق علیه السلام نقل میکند: رسول خدا صلی الله علیه وآله با مردی قراری گذاشت که در کنار صخره مشخصی منتظر او بماند. آن حضرت به ایشان فرمود: من در اینجا منتظر شما میمانم تا برگردی، پس از مدتی حرارت آفتاب شدت یافت و اصحاب ایشان گفتند: یا رسولاللَّه! ای کاش به سایه میآمدی(تا آفتاب شما را نیازارد.) ایشان این درخواست را نپذیرفت و فرمود: من با آن مرد در اینجا قرار گذاشتهام و در همین جا منتظر او میمانم و اگر نیامد، خلف وعده از طرف او خواهد بود. براساس نقل برخی، آن حضرت تا سه روز در همان نقطه در انتظار آن مرد ماند و وقتی او را دید، بیهیچ عصبانیتی فرمود: و ای جوانمرد! مرا به زحمت انداختی، سه روز است که در اینجا هستم.[87]
7. امانتداری
امانتداری پیامبراکرم صلی الله علیه وآله زبانزد عام و خاص بوده و هست؛ حتی پیش از بعثت نیز آن حضرت در میان مردم مکه، با لقب امین» مشهور بود؛ بدترین دشمنان ایشان نیز وی را فردی امین میشمردند و در امانتداری او تردیدی نداشتند. هرکس حتی اگر نخ و سوزنی نزد آن حضرت به امانت میگذاشت، ایشان آن را به وی باز میگرداند.[88] ایشان بر امانتداری تأکید میکرد و کسانی را که از این ویژگی بیبهره بودند، اساساً بیایمان میدانست.[89] از نظر ایشان یکی از مهمترین ملاکهای سنجش و ارزیابی انسانها امانتداری آنهاست؛ به کثرت نماز، روزه، حج و. آنها منگرید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنها بنگرید».[90] نیز میفرمود: امانتداری موجب غنا و خیانت موجب فقر است».[91]
8. راستگویی
راستگویی از فضایل بسیار مهم اخلاقی است که در صورت همگانی شدن، اعتماد افراد به یگدیگر مستحکم شده، جامعه انسانی به امنیت خواهد رسید. خدای سبحان در قرآن کریم، مؤمنان را پس از سفارش به تقوای الهی، به وارد شدن در زمره راستگویان فرا میخواند.[92] رسول خدا صلی الله علیه وآله راستگویی را زینت گفتار میداند[93] و از نزدیکترین افراد را به خود در روز قیامت، راستگوترین آنها معرفی میکند. چنانکه گذشت، راستگویی را از مهمترین معیارهای سنجش و ارزیابی انسانها برمیشمرد. در برابر راستگویی، رذیلت دروغگویی قرار دارد. سخن از آن به مجال دیگری نهاده میشود.
9. بخشش
پیامبراعظم صلی الله علیه وآله سرآمد بخشندگان بود. آن حضرت خود به مردم میفرمود: هرکس از ما چیزی بخوهد، از آنچه در اختیار داریم، دریغ نخواهیم کرد».[94] جبرئیل علیه السلام میگوید: من همه خانوادههای روی زمین را بررسی کردم و در میان ایشان، بخشندهتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نیافتم».[95] ابوسعید خدری میگوید؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله بسیار با حیا بود؛ هیچگاه از او چیزی نخواستند، مگر آنکه پاسخ مثبت داد».[96] اگر زمانی چیزی نزد ایشان نبود، قول میداد که به زودی آن حاجت را برآورده سازد.[97] روزی فردی خدمت ایشان رسید و تقاضای کمک کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اکنون چیزی ندارم، اما به حساب من خرید کن و وقتی چیزی به دستم رسید، بهای آن را میپردازم». عمر که شاهد ماجرا بود، به ایشان گفت: ای پیامبر خدا! به او بخشش کردی، در حالی که خدا آنچه در توان تو نیست، بر تو تکلیف نکرده است». رسول خدا صلی الله علیه وآله از سخن او ناخشنود شد. یکی از انصار که آنجا حاضر بود، گفت: ای پیامبر خدا(هرچه میخواهی) انفاق کن و از خدا درباره فقر و نداری خود نترس». تبسّم در چهره رسول خدا صلی الله علیه و آله مشهود شد و فرمود: از سوی خدا به همین شیوه مأمور شدهام».[98]
امام علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله بخشندهترین مردم، و در رفت و آمد و همراهی کریمترین مردم بود؛ به گونهای که هرکس با او رفت و آمد میکرد و او را میشناخت، محبتش در قلبش میافتاد».[99] آن حضرت در بخشش، هرگز به خود نمیاندیشید، از این رو، به دوست و دشمن، و به باادب و بیادب یکسان میبخشید. عربی بادیهنشین به رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و عبای ایشان را گرفت و به شدت کشید؛ به گونهای که گوشه عبا در گردن رسول خدا صلی الله علیه وآله جا انداخت. آنگاه به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفت: ای محمد؛ دستور بده از مال خدا که در اختیار توست، به من بدهند». رسول خدا صلی الله علیه وآله تبسمی کرد و سپس دستور داد به او چیزی بدهند.[100] رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: سخاوت، درختی از درختان بهشت است؛ هرکس که شاخهای از آن را بگیرد، نجات مییابد».[101] از ایشان پرسیدند: برترین اعمال کدام است؟ فرمود: سخاوت و خوشاخلاقی، پس از این دو جدا نشوید تا سعادت یابید».[102] همچنین فرمود: هنگامی که خدا بهشت را آفرید، بهشت پرسید: پروردگارا! مرا برای چه کسی آفریدهای؟ خدا فرمود: برای هر سخاوتمند پرهیزکار. بهشت گفت: پروردگارا راضی شدم».[103] رسول خدا صلی الله علیه وآله تأکید میکرد که انسان از سنین جوانی با ویژگی بخشش انس بگیرد؛ برای مثال میفرمود: نزد خدا جوان بخشنده و خوشاخلاق از پیرمرد بخیل عابد و بداخلاق محبوبتر است».[104]
10. سپاسگزاری
سپاسگزاری، شناخت زحمت و خدمت دیگران و تشکر و قدرشناسی از آنهاست خدای سبحان خود را به نام یا صفت شاکر» یا شکور» معرفی میکند: وَ مَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ»[105] و إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ»[106] یکی از ارکان اصلی زندگی اجتماعی و پایداری پایههای جامعه این است که انسانها زحمات و خدمات یکدیگر را ارج نهند. رعایت نکردن این اصل موجب دلسردی زحمتکشان و نیکان شده، اندک اندک بیتفاوتی اعضای جامعه نسبت به کارهای نیک و خدمت به جامعه را در پی دارد و صمیمیت و همدلی لازم برای زندگی اجتماعی را از بین میبرد. در مقابل، رعایت این اصل موجب انسجام، پیوستگی و همدلی بیشتر اعضا و استحکام جامعه میشود، از این رو، اعضای جامعه نباید در برابر خدمات یکدیگر بیتفاوت باشند و دستکم با گفتار، این وظیفه را به جای آورند. در قرآن و روایات نیز بر این وظیفه بسیار تأکید شده است. خداوند نیز با صفت بسیار سپاسگزار» توصیف شده است: إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ»[107]؛ در واقع، خداوند هیچگاه کار نیک انسانها را بیپاداش نمیگذارد.
اصل سپاسگزاری از خدمات دیگران، در نظر رسول خدا صلی الله علیه وآله آن همه مهم است که اساساً سپاس از خدا را بیسپاس از مردم رد میکند: هرکس سپاسگزار مردم نباشد، سپاسگزار خدا نیست».[108] در واقع، ایشان تشکر از مردم را شرط سپاسگزاری خدا میداند. ایشان به پاس خدمات مردم و خانواده خود از آنها تشکر میکرد؛ برای مثال همواره از حضرت خدیجه یاد میکرد و بر او درود میفرستاد و میفرمود: خدیجه، هنگامی به من پیوست که همه مردم از من دوری میگزیدند؛ مرا در راه اسلام تنها نگذاشت و حمایتم کرد؛ خدایش بیامرزد که زن پربرکتی بود و از او صاحب شش فرزند شدم».[109] همچنین از کنیز آزاد شدهای به نام تویبه» که در دوران شیرخوارگی، چند روز به ایشان شیر داده و ایشان را سرپرستی کرده بود، یاد میکرد و همواره به او احترام میگذاشت.حتی از مدینه برای او که در مکه میزیست، لباس و هدایایی میفرستاد و هنگامی که درگذشت بسیار غمگین شد و از حال خویشاوندان او جویا شد تا نسبت به آنها محبت و دلجویی کند.[110]
11.میهماننوازی
میهماننوازی و آداب میهمانداری از مهمترین مسائلی است که در سیره و سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله به آن توجه بسیار شده است. ایشان میفرمود: میهمان راهنمای بهشت است».[111] ایشان میهمان را مایه آمرزش گناهان دانسته است: میهمان به همراه روزی خود وارد خانه میشود و هنگامی که از خانه میزبان خارج میشود، همه گناهان آن خانه را با خود میبرد».[112] روزی به یاران خود فرمود: هنگامی که خدا خیر و سعادت گروهی را بخواهد، برای آنان هدیهای را میفرستد». گفتند: چه هدیهای». فرمود: میهمان که به همراه روزی خود وارد میشود و به همراه گناهان اهل آن خانه بیرون میرود».[113] ایشان خانه بیمیهمان را خانه بیفرشته معرفی میکند: خانهای که میهمان در آن پای نمینهد، فرشتهها در آن گام نمینهند».[114] نیز میفرماید: هرکس میهمان را اکرام کند، هفتاد پیامبر را اکرام کرده و هرکس برای میهمان یک درهم خرج کند، چنان است که هزاران هزار دینار در راه خدا خرج کرده است».[115]
ایشان افزون بر تأکید بر میهماننوازی، بر اجابت دعوت برادر مسلمان نیز بسیار تأکید کرده است: من به حاضران و غایبان امتم سفارش میکنم که دعوت برادر مسلمان خود را بپذیرند؛ هر چند که با او پنج میل فاصله داشته باشند، چرا که پذیرش دعوت مسلمان بخشی از دین است».[116] ایشان رد دعوت مسلمان و نیز پذیرش دعوت و عدم تناول غذای میزبان را نوعی جفا میدانست.[117] از سوی دیگر، میهمانی ناخوانده را نکوهش میکرد. روزی به امام علی علیه السلام فرمود:هشت دسته اگر به آنها اهانت شد، نباید کسی جز خود را ملامت کنند؛ نخستین آنها میهمان ناخوانده است.[118] همچنین میفرمود: هرکس به میهمانی دعوت شود و او بیعذر و دلیل موجه رد کند، خدا و رسول خدا صلی الله علیه وآله را نافرمانی کرده است و هرکس بیدعوت بر سر سفرهای بنشیند، همانند وارد میشود و سرزنش شده خارج میشود».[119]
روزی یکی از اهالی مدینه، ایشان و پنج نفر از یارانشان را برای صرف غذا دعوت کرده بود. یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله در راه به آنها برخورد و با آنها همراه شد. وقتی به محل میهمانی رسیدند، حضرت به او فرمود: اینان تو را دعوت نکردهاند، پس بنشین تا تو را به آنها معرفی کنم و از آنها اجازه ورود تو را نیز بگیرم».[120] این ماجرا اولاً دلسوزی و حیای آن حضرت را نشان میدهد؛ ثانیاً بیانگر آن است که حضور در میهمانی بیدعوت، در نظر آن حضرت ناپسند بوده است. در روایات متعددی، برای میهمان و میزبان وظایفی بیان شده که در ادامه به برخی آنها اشاره میکنیم؛
وظایف میزبان
1. میزبان باید بکوشد که در میهمانی او، تنها ثروتمندان حضور نیابند، بلکه افراد نیازمند نیز بر سفره انسان حاضر باشند. رسول خدا صلی الله علیه وآله میفرمود: میزبان بدترین غذا، سوری است که در آن، تنها افراد سیر حاضر باشند و از افراد گرسنه دریغ شود».[121]
2. میزبان نباید غذاهایی را که برای میهمانان حاضر میکند، کم و ناچیز بشمارد و به اصطلاح نباید آنها را ناقابل معرفی کند، چرا که چنین کاری کفران و تحقیر نعمتهای الهی است میزبان در گناهکاری انسان همین بس که آنچه برای برادرانش حاضر میکند، اندک شمارد، و در گناه کاری مردم هم همین بس که آنچه برادرشان برای آنها حاضر میکند، اندک شمارند».[122]
3. نکته بسیار مهم این است که در میهمانداری باید از تکلّف و زحمت بیجا دوری کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله سفارش میفرمود که برای میهماننوازی، به تکلّف و زحمت بیجا نیفتید.[123] امام علی علیه السلام در پاسخ به فردی که ایشان را به میهمانی دعوت کرده بود، فرمود: به شرطی میپذیرم که سه چیز را برایم تضمین کنی: از بیرون خانه چیزی نخری و هرچه در خانهداری برایم حاضر کنی و خانوادهات را به زحمت نیندازی»، پس از آنکه که شخص این سه شرط را پذیرفت، امام دعوتش را اجابت کرد.[124]
4. بهتر است که در سفره برخی لوازم جانبی و ضروری، نظیر خلال دندان یا دستمال کاغذی برای میهمانان فراهم باشد. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: از حقوق مهمان این است که خلال دندان برایش مهیا شود».[125]
5. میزبان باید همراه با میهمانان غذا بخورد؛ نه جدا از آنها. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هرکس که دوست دارد، خدا و رسولش او را دوست داشته باشد، باید همراه با میهمانش غذا بخورد».[126]
6. میزبان باید به بهترین صورت و نیز با خوشرویی و محبت کامل از میهمانان پذیرایی کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله هنگامی که گروه نجاشی بر ایشان وارد شدند، خود شخصاً برخاست و به خدمت آنها پرداخت.[127] همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله از اینکه از میهمان کار کشیده شود، نهی میکرد.[128]
7. رسول خدا صلی الله علیه وآله بدرقه میهمان را از حقوق وی میدانست و میفرمود: یکی از حقوق میهمان این است که با او حرکت کرده، تا کنار درب خانه بدرقهاش کنی».[129]
وظایف میهمان
برخی وظایفی که برای میهمان بیان شده، عبارت است از:
1. پرهیز از میهمانی افراد فاسق و اهل گناه: رسول خدا صلی الله علیه وآله در وصایای خود به ابوذر فرمود: ای ابوذر جز با مؤمنان مصاحبت نکن و جز افراد متقی از غذایت نخورند و از غذای افراد فاسق پرهیز کن».[130]
2. همچنان که پیشتر اشاره شد، میهمان باید از به همراه آوردن کسانی نظیر فرزند، دوست یا پدر و مادر که میزبان دعوتشان نکرده، بپرهیزد.
3. رعایت دقیق وقت تعیین شده، یعنی میهمان نباید زودتر یا دیرتر از وقت مقرر به خانه میزبان وارد شود.
4. همچنان که پیشتر اشاره شد، میهمان نباید غذایی را که برایش حاضر میشود، ناچیز و اندک شمارد و به دیده حقارت به آن بنگرد.
5. میهمان نباید بیش از سه روز در خانه میزبان اقامت کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: میهمانی سه روز است و بیش از سه روز صدقه است و میهمان وظیفه دارد که پس از سه روز، از خانه میزبان برود.
6. میهمان باید در تعیین جای نشستن، تابع نظر میزبان باشد، چرا که به تعبیر برخی روایات، صاحبخانه بهتر میداند که چه جایی از خانهاش برای حفظ حرمت و پوشش خانواده او مناسبتر است.[131]
12. دوستیابی و دوستداری
در زندگی اجتماعی، انسانها نسبت به برخی انس بیشتری مییابند و او را دوست خود بر میگزینند. انتخاب دوست در فرایند زندگی اجتماعی، امری گریپذیر است. در بسیاری موارد، دوست انسان، مهمترین نقش را در تصمیمگیریها و سرنوشت او ایفا میکند. قرآن مجید از کسانی یاد میکند که با برگزیدن دوستان بد، گرفتار عذاب جهنم شدهاند و با حسرت میگویند: ای کاش با فلانی دوست نمیشدیم؛ و روزی است که ستمکار دستهای خود را میگزد[و] میگوید: ای کاش با پیامبر راهی برمیگرفتم و ای کاش فلانی را دوست[خود] نگرفته بودم»[132] در آیه دیگر نیز چنین آمده است: یکی از بهشتیان میگوید: راستی من[در دنیا] همنشینی داشتم که به من میگفت: آیا واقعاً تو این سخن را باور میکنی که وقتی مردیم و خاک و[مشتی] استخوان شدیم، زنده میشویم و جزا مییابیم؟[سپس] میپرسد: آیا شما از او اطلاعی دارید؟ پس او را در میان آتش میبیند و میگوید: به خدا سوگند چیزی نمانده بود که تو مرا به هلاکت اندازی! و اگر رحمت پروردگارم نبود، هرآینه من[نیز] از احضارشدگان در دوزخ بودم!»[133]
در اهمیت تأثیر دوست سرنوشت آدمی همین بس که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آدمی بر همان دینی است که دوستش بر آن است، پس دقت کنید که چه کسی را به دوستی برمیگزینید!»[134] و اگر در مورد کسی شک داشتید و دیندار بودن او برای شما معلوم نبود، به دوستانش بنگرید؛ اگر دوستانش دیندارند، خود او دیندار است.»[135] به دلیل تأثیر فراوان دوست در تصمیمگیریها و رویکردهای انسان، روایات متعدد، به بیان شرایط دوست پرداختهاند. برخی شرایطی که برای دوست خوب بیان شده عبارت است از:[136]
1. داشتن ایمان و تدین.
2. ظاهر و باطن او یکی باشد.
3. افتخار تو را افتخار خود و ننگ تو را ننگ خود بداند.
4. دریغ نکردن از آنچه در اختیار دارد برای تو.
5. هنگام دچار شدن به مصایب و گرفتاریها
امید به رحمت الهی باید در همه مراحل زندگی بنده مسلمان وجود داشته باشد و این دو جهت دارد؛ جهت اول امیدی است که در خود شخص وجود دارد. من با آلودگی هایی که در زندگی دنیا داشتم، در آینده، خداوند با من چگونه برخورد خواهد کرد؟ جهت دوم نسبت به دیگران است. کم و بیش در زندگی من لغزش هایی هم وجود داشته و دیگران هم از این لغزش ها بی خبر نیستند، آنها درباره من چگونه فکر و داوری می کنند؟ این پاسخ در معارف اهل بیت(ع) وجود دارد که داوریتان را درباره افرادی که از دنیا می روند، اصلاح کنید، تا دیروز که در میان شما بودند و لغزشی از آنها می دیدید، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و اجرای مجازات و وظایف دیگری داشتید، اما پرونده فرد در این دنیا که بسته شد، نگاه به انسان تغییر می کند. لذا کنار میت حاضر می شوید، نماز می خوانید و می گویید: اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْراً»؛ این جمله در نماز میت از آداب و مستحبات است و خواندن آن ومی ندارد، اما امام صادق(ع) در روایتی با سند معتبر می فرماید: در نماز میت این جمله را بگو اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» این جمله برای ائمه معصومین(ع) و انسان های عادل نیست، برای ما انسان هاست، اما چطور می شود این جمله را گفت؟ انسان می تواند دروغ بگوید؟ این سوالی است که حداقل ۴۰۰ یا ۵۰۰ سال است که مورد توجه علماست که چطور می شود این جمله را گفت، ما در نماز میت شرکت می کنیم و افراد را می شناسیم که نقاط ضعفی در زندگی دارند، این جمله را بخوانیم یا نخوانیم؟ مرحوم علامه مجلسی بر مبنای نوع نگاهی که در معارف اهل بیت(ع) نسبت به انسان وجود دارد، در کتاب مرآه العقول” این بحث را دنبال و به چند نکته اشاره کردند. پاسخ اولی که مرحوم مجلسی می فرمایند این است که خدا از وضع بندگان خودش کاملا مطلع است، احتیاجی به این نیست که ما درباره اشخاص به خدا گزارش دهیم، نیازی به این نیست که ما شهادت دهیم که این انسان خوبی است یا نیست، همه چیز ثبت شده است، خداوند می خواهد با این بنده که در نامه عملش کم و بیش لغزش ها و خطاهایی وجود دارد و گاهی فاصله گرفته، آشتی کند. خدا که صاحب اختیار بندگان است و همه چیز ما در اختیار اوست برای اینکه این ارتباط و صفا و صمیمیت ایجاد شود یک بهانه ای می خواهد لذا به سایر بندگان می گوید، در نماز میت بخوانید اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا.» نکته دوم اینکه ما در این جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» می گوییم که خدایا ما غیر از خیر چیزی نمی دانیم و مطلع نیستیم که خداوند در برابر اعمال و رفتار انسان ها چه تصمیمی می گیرد، شاید آنچه ما نقاط ضعف تلقی می کنیم، مورد عفو خداوند قرار گرفته است، شاید شخص مومنی که گناهی کرده بود، کار حسنه دیگری انجام داده و همه آلودگی ها را شسته است، شاید یک بیماری پیدا کرده و در اثر بیماری و رنج، خداوند او را مورد لطف خود قرار داده است. مرحوم علامه مجلسی می فرماید: نگاهتان به انسان را تغییر دهید. تنها می توانیم به این امر قسم بخوریم که انسان از دنیا رفته کار خوب بسیار کرده، اما در مورد اینکه اکنون در نامه عمل او گرفتاری، گناه و معصیتی وجود دارد، نمی توانیم ادعای علم و یقین کنیم. در حقیقت علم ما به خیر هست، اما علم ما نسبت به شر نیست پس با اطمینان خاطر بگو اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» پاسخ سومی که علما دادند این است که خیر”، در اینجا می تواند خیر اعتقادی باشد، یعنی مسلمان و مومن است و من شهادت بر اسلام و ایمان می دهم نه شهادت نسبت به تمام پرونده اعمال او. لذا از مرحوم آیت الله العظمی بهجت سوال کردند که می توان جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» را برای همه مسلمانان گفت، ایشان فرمودند: مانعی ندارد، منظور این است که همه مسلمان و مومن هستند و اعتقاداتشان درست است. از مرحوم آیت الله العظمی خویی سوال کردند ما می دانیم برخی از افراد فاسد و فاسق بودند، می توان جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» را گفت و دروغ به حساب نمی آید؟ ایشان فرمودند: مانعی ندارد و دروغ هم نیست. حال این رحمت با انسان چه می کند؟ گفت وگویی بین امام سجاد(ع) با حسن بصری وجود دارد که حسن بصری خدمت امام سجاد(ع) آمد و گفت: لَیْسَ الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ»؛ نباید تعجب کرد از انسان هایی که به هلاکت می رسند و نابود می شوند، انسان ها باید دچار چنین مشکلاتی شوند و عادی و طبیعی است، تعجب از آنهایی است که نجات پیدا می کنند و مشمول عذاب الهی نیستند. امام سجاد در برابر این نگاه بدبینانه که همه مردم جهنمی هستند و خوب ها استثنایی هستند، فرمودند: وَ امَّا الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ مَعَ سَعَهِ رَحْمَهِ اللّهِ»؛ از آنکه نجات یافته تعجب نیست، بلکه تعجب از کسى است که با رحمت واسعه حق چگونه هلاک شده است؟!» در واقع اصل بر نجات انسان ها و شمول رحمت الهی است، یک شخص چه مقدار باید در منجلاب گناه، معصیت، فسق، فجور، کفر و نفاق غوطه ور شده باشد که به هیچ وسیله ای نتواند خود را نجات دهد. در جای جای آیات و معارف اهل بیت(ع) به این امر اشاره و تأکید شده که رحمت خداوند بر غضب او پیشه می گیرد، در دعای جوشن کبیر یکی از اسماء الهی این است یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبهُ »؛ ای خدایی که رحمتت پیوسته بر غضب پیشی می گیرد.» امام سجاد(ع) نیز تعبیر مشابهی در صحیفه سجادیه دارند: أَنْتَ الّذِی تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»؛ ای خدایی که پیوسته رحمت تو پیشاپیش غضبت در حرکت است». این موارد نشان می دهد که مکتب و معارف ما سرشار از این تأکیدات است اما دلیل اینکه چرا انقدر نگاه ما نسبت به انسان، سرنوشت و عاقبت انسان ها منفی است، به این امر برمی گردد که ما با این معارف آشنا نیستیم، ذهن ما را افکار دیگری پر کرده است. نگاه ما نگاه زلال به انسان ها نیست، ما در یک دنیای بسیار کوچک و حقیری زندگی می کنیم لذا داوری ما درباره انسان ها، داوری های مخدوشی است.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا [٦٥:٢]
و هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث و مشکلات سخت عالم) را بر او میگشاید.
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ
و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند
وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ
و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد
إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا [٦٥:٣]سوره طلاق آیات 2و3
که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است (و به هیچ تدبیری سر از تقدیرش نتوان پیچید).
منبع :
http://walieasr.blogfa.com/
ملتمس دعای خیر شما
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.
در کلمه ی دوست داشتن
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
و َالّذى نَفسى بِیَدِهِ لا تَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أ و لا أدُلُّـکُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَینَـکُم؛
به خدایى که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت دنمى شوید مگر مؤمن شوید و مؤمن نمى شوید، مگر اینکه یکدیگر را دوست بدارید. آیا مى خواهید شما را به چیزى راهنمایى کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟ سلام کردن بین یکدیگر را رواج دهید.
مشکاة الانوار فی غرر الاخبار ص 123نقل ازسایتhadisnegari.com
امام باقر (ع) فرمودند : بدان که اُنس گرفتن ( با مردم ) از خداوند است و دشمنی ( با مردم ) از شیطان. کافی جلد 5 صفحه 500 نقل از سایتarticle.tebyan.net
ازعیسی مسیح (ع) نقل است که فرمودند :
حکم من (به شما) این است که یکدیگر را محبت کنید،چنانکه من شما را محبت کرده ام .
خداوند خود را که خدای توست با تمام قلب و جان و عقل خود دوست داشته باش این اولین و مهمترین دستور خداست دومینهمسایه خود را دوست بدار به همان اندازه که خود را دوست می داری تمام احکام خدا و گفتار انبیا در این دو حکم است و اگر شما این دو را انجام دهید در واقع همه را انجام داده اید.
هرچه بیشتر به دیگران خدمت کنید بزرگتر خواهید بود زیرا بزرگی در خدمت کردن است.کسی که خود را بزرگ می پندارد پست و کوچک خواهد شد و کسی که فروتن میباشد بزرگ و سر بلند خواهد گشت.
و از قول یکی از رسولان مسیح (ع) بنام پولس گفته شده : سه چیز همیشه باقی می ماند : ایمان ، امید و محبت ،اما از همه اینها بزرگتر ، محبت است.
اگر چنان ایمانی داشته باشم که به فرمان من کوه ها جابجا گردند اما انسان ها رادوست نداشته باشم باز هیچ ارزشی نخواهم داشت.اگر تمام اموال خود را به فقرا ببخشم و زنده زنده در میان آتش سوزانده شوم اما نسبت به انسانها محبتی نداشته باشم تمام فداکاریهایم بیهوده خواهد بود.کسی که محبت دارد صبور است و مهربان ،حسود نیستمغرور نیست وهیچگاه خودستایی نمی کند به دیگران بدی نمیکند خودخواه نیست وباعث رنجش کسی نمی شود کسی که محبت دارد پرتوقع نیست و از دیگران انتظار بیجا ندارد عصبی و زودرنج نیست و کینه به دل نمی گیرد هرگز از بی انصافی وبی عدالتی خوشحال نمی شود بلکه از پیروز شدن راستی شاد می گردد.
سخنان بالا نمونه گفتارهایی از منابع گوناگون از زینت دوست داشتن و محبت دل است. برای شرح کامل مطالب مربوط به دوست داشتن و اخلاق نیکو در منابع اسلامی به مطالبی که در زیر آورده شده است نظرتان را جلب می نماییم.
التماس دعا
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.
گستردهترین ارتباط انسان، ارتباط و تعامل با اعضای جامعهی خویش است. در چگونگی ارتباط انسان با جامعهی پیرامون، محورهای متعددی در گفتار و رفتار پیامبراکرم(ص) وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1ـ خوشاخلاقی
خوشاخلاقی، عنصری کلیدی در دینداری و عاملی مهم در موفقیت انسان است. شاید مهمترین ویژگی رسول خدا(ص) اخلاق برتر اوست که در قرآن نیز بدان اشاره شده است: به راستی که تو دارای اخلاق عظیم هستی»[1] قرآن با تمجید نرمخویی رسول خدا(ص) تأکید میکند که اگر ایشان تندخو میبود، مردم از اطرافش پراکنده میشدند.[2] خوشاخلاقی، در سیرهی اجتماعی پیامبراکرم(ص)، از جایگاه والایی برخوردار است؛ به گونهای که رسول خدا(ص) هدف رسالت خود را کامل کردن ویژگیهای والای اخلاقی[3] و در روایتی دیگر، کامل کردن خوشاخلاقی[4] دانسته است تا آنجا که فرموده است: اسلام همان اخلاق نیک است»[5] آن حضرت در برخی روایات نیز اخلاق نیک را نصف دین دانستهاند.[6] اخلاق نیکو را میتوان کلید کسب دیگر فضایل و کمالات دانست. هرکس از این موهبت الهی برخوردار باشد، به راحتی میتواند، پلههای ترقی و پیشرفت مادی و معنوی را طی کند. شاید به همین دلیل پیامبراکرم(ص) فرمود: بندهی خدا با اخلاق نیک خود به بزرگترین درجات آخرت و منزلگاهها و مراتب شریف میرسد.»[7] اخلاق نیک با رسالت و شریعت ایشان درآمیخته که مؤمنترین افراد را خوشاخلاقترین آنها میداند: اکمل المومنین ایماناً احسنهم خلقاً»[8] و سنگینترین عمل را در روز داوری، داشتن اخلاق نیک معرفی میکند.[9] انسان کسانی را به خود نزدیکتر میداند که اخلاقشان بهتر باشد: دوستداشتنیترین شما برای من و نزدیکترین شما به من در روز قیامت، خوشاخلاقترین و متواضعترین شماست»[10]
رسول خدا(ص) خوشاخلاقی را موجب جلب خیر دنیا و آخرت[11] و مانع از آتش جهنم[12] دانسته و فرموده است: سه چیز است که اگر در کسی نباشد، نه از من است و نه از خدای عزوجل؛ بردباریای که با آن جهالت نادانان را رد کند؛ اخلاق نیکی که با آن در میان مردم زندگی کند و ورعی که وی را از گناهان الهی باز دارد.[13] ایشان هم چنین فرمودهاند: نخستین چیزی که روز قیامت، در ترازوی اعمال بندهی خدا گذاشته میشود، اخلاق نیک اوست»[14] نیز فرموده: چیزی بهتر از خوشاخلاقی، در ترازوی عمل انسان قرار نمیگیرد»[15] همچنین فرمود: شبیهترین انسان به من، خوشاخلاقترین شماست»[16] و در قیامت، نزدیکترین انسان به من کسی است که از همه خوشاخلاقتر باشد و برای خانوادهاش از همه بهتر باشد»[17] پیامبر کاملترین مؤمنان را خوشاخلاقترین آنها میدانست[18] و بر خوشرویی با مردم و دست دادن با آنها تأکید میکرد و آن را اخلاق مؤمنان، صدیقان، شهدا و صالحان میشناسند.[19] روزی مردی مقابل رسول خدا(ص) ایستاد و از ایشان پرسید: ای پیامبر خدا! دین چیست؟» فرمود: خوشاخلاقی» مرد دوباره از سمت چپ ایشان آمد و همان پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز دوباره فرمود: خوشاخلاقی» این بار مرد از پشت سر ایشان آمد و همان سؤال را پرسید. رسول خدا(ص)، به او نگاه کرد و فرمود: آیا دین را نمیفهمی؟ دین آن است که خشمگین نشوی»[20]
رسول خدا(ص) در پاسخ به این پرسش که نیکی چیست نیز فرمود: نیکی همان خوشاخلاقی است.»[21] امام علی(ع) در بیان ویژگیهای رسول خدا(ص) میفرماید: ایشان زبان خود را از سخنان غیرلازم نگاه میداشت. همواره با مردم مأنوس بود و کاری نمیکرد که از اطرافش پراکنده شوند و از او گریزان باشند؛ بزرگ هر قوم و گروهی را احترام میکرد و وی را به حکمرانی قوم خود میگماشت. احوال یاران خود و از کارهای مردم جویا میشد و کارهای نیک را تحسین و تقویت، و کارهای زشت را تقبیح و تحقیر میکرد. در کارها میانهرو بود و از ترس آنکه مردم غافل شده، به انحراف گرایند، لحظهای از کار آنها غافل نمیماند.[22] اخلاق ایشان در برخورد با مردم چنان نرم و گشاده بود که به تعبیر برخی پدر مردم شده بود.»[22] در روایات مصادیق مختلفی برای ویژگیهای والای اخلاقی یا مکارم اخلاق بیان شده که برخی آنها عبارت است از: راستگویی، امانت داری، صلهی ارحام(پیوند با خویشان)، احترام به میهمان، اطعام نیازمندان، رعایت حقوق همسایگان و همراهان، حیا، گذشت، بیان حق هر چند به ضرر خود انسان باشد.[24] در برابر خوشاخلاقی، بداخلاقی است که روایات، به پیامدهای منفی آن اشاره کردهاند. رسول خدا(ص) فرمود: بداخلاقی عمل آدمی را فاسد میکند، همانسان که سرکه عسل را»[25] همچنین فرمود: دو خصلت در مسلمان جمع نمیشود: بداخلاقی و بخل»[26] بداخلاقی از نگاه ایشان گناهی نابخشودنیست.[27] که ممکن است آدمی را به پستترین درجات جهنم بکشاند[28] و حتی همهی عبادات انسان را بیاثر کند؛ برای مثال روزی نزد رسول خدا(ص) از زنی تعریف شد که روزها را روزه و شبها را به عبادت مشغول است؛ اما بداخلاق بوده، همسایگانش را با زبانش آزار میدهد. آن حضرت دربارهی او فرمود: خیری در وی نیست؛ او در زمرهی اهالی آتش است»[29]
2ـ خیرخواهی
خیرخواهی اصلی بسیار مهم و کلیدی در موفقیت انسان و رسیدن به پاداش عظیم الهی است. در علم اخلاق، خیرخواهی در مقابل حسادت است. فرد خیرخواه خواهان بقای نعمتهای خدا برای مردم است و هیچ دوست ندارد که به آنها بدی برسد. رسول خدا(ص) همواره مردم را به خیرخواهی توصیه میکرد و میفرمود: در روز قیامت بزرگترین منزلت و مقام از آنسانی است که بیشترین گامها را در راه خیر برای مردم برداشته باشند»[30] نیز میفرمود: انسان باید خیرخواه برادر مؤمنش باشد؛ همانسان که خیرخواه خودش است»[31] ایشان در سخنی فرمودهاند: هرکس در پی انجام کاری برای برادر مؤمنش باشد: ولی در حق او خیرخواه نباشد. به خدا و رسول خدا خیانت کرده است»[32] آخرین مرتبهی خیرخواهی این است که انسان آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر دینیاش نیز دوست بدارد[33] رسول خدا(ص) طی فرازی فرمودند: انسان تا وقتی آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر مؤمنش دوست نداشته باشد، ایمان نیاورده است»[34] و نیز فرمود: بندهی خدا ایمانش کامل نمیشود: مگر آنکه اخلاقش را نیکو کند، خشمش را فرو برد و آنچه برای خود دوست میدارد برای مردم نیز دوست بدارد؛ کسانی هستند که بدون انجام اعمال خاصی و تنها با خیرخواهی برای مسلمانان، وارد بهشت میشوند»[35]
پیامبراکرم(ص) هیچگاه از خیرخواهی مردم غافل نمیشد. چنانکه گذشت، گاه از کسانی که در حضورش بودند، حال مردم را میپرسید و میفرمود: باید حاضران به گوش غایبان برسانند و نیاز کسانی را که به من دسترسی ندارند، به من برسانید؛ چرا که هرکس نیاز شخصی را که خود قادر به رساندن آن نیست، به زمامدار برساند و بازگو کند، خداوند در روز قیامت، گامهای او را استوار میگرداند.»[36] از روی خیرخواهی برای مردم و هدایت آنها، خود را به زحمتهای طاقتفرسا میانداخت؛ به گونهای که خدای سبحان خطاب به ایشان فرمود: فَلَعَلَّک باخِعٌ نَّفسَک علَی ءَاثارِهِمْ اِن لَّمْ یومِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ اَسَفا»[37](بیم آن میرود که اگر آنها به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از غم و اندوه درپیگیری[کار] شان تباه کنی)! روشن است که اگر همهی مردم، اصل گرانسنگ خیرخواهی را درکارهای خود به کاربندند، هم وجدان کاری تحقق میپذیرد و هم خیانت در کارها از جامعه رخت برمیبندد؛ دیگر هیچکس، هیچ وقت در کار خود کوتاهی نمیکند، بلکه همگان، به دلیل خیرخواهی نسبت به دیگران، با نهایت دقت و دلسوزی، به کار خویش خواهند پرداخت و بدین ترتیب، جامعه جهش اقتصادی بزرگی خواهد کرد. امروزه، بسیاری جوامع اسلامی که اخلاق اسلامی در آنها نهادینه نشده، بیشترین زیانهای اقتصادی و اجتماعی را از عدم رعایت این اصل میبینند.
3ـ مردمداری
از روشهای بسیار موثر در جذب مردم و نفوذ در قلوب آنان، در کنار آنها زیستن و دوری نکردن از آنهاست. مردمدار کسی است که همواره در کنار مردم باشد؛ با آنها خو بگیرد؛ با آداب و سنن آنها آشنا باشد و تا جایی که با دین خدا در تضاد نیست، آنها را رعایت کند و خود را در غم و شادی آنها شریک بداند. رسول خدا(ص) با حلم، بردباری و نیکخواهی منحصر به فرد خود، همواره در کنار مردم و از حال آنها باخبر بود و در غم و شادی با آنها شریک بود؛ در تشییع جنازه شرکت میکرد و برای عیادت مریض، حتی در دورترین نقطهی مدینه، عازم خانهی او میشد.[38] با مردم بسیار مأنوس بود و با کمال تواضع و بزرگواری با آنها برخورد میکرد؛ هیچگاه خود را تافتهی جدا بافته نمیدانست و هرگز خود را از مردم متمایز نمیدانست؛ نیازهایش را خود از بازار تهیه میکرد و به دست خود به خانه میبرد. به همگان، کوچک تا بزرگ، سلام میکرد و با ثروتمند یا فقیر هر دو مصاحفه میکرد و تا فرد مقابل دستش را نمیکشید، دست مبارک خود را از دستش جدا نمیساخت. رسول خدا(ص) در مردمداری چنان حساس بود که بر اساس روایتی، اگر یکی از مسلمانان را سه روز نمیدید، از حال او جویا میشد؛ اگر معلوم میشد که در مسافرت است، برایش دعا میکرد و اگر در مسافرت نبود، به دیدارش میشتافت و اگر بیمار بود، به عیادتش میرفت.[39] هیچکس را از توجه خویش استثنا نمیکرد؛ حتی دعوت بردگان را به گرمی میپذیرفت.[40]
با اینکه آن حضرت از هرگونه تکلفی بیزار بودند و بین خود و دیگران هیچ امتیازی قائل نمیشدند، گاه برخی نیازمندان، مقهور شکوه مقام و نام پیامبری او میشدند؛ از این رو، پیامبر گاه کسانی را که به هنگام برخورد با ایشان دچار لکنت زبان میشدند، یا آثار تأثیرپذیری در چهرههایشان مشاهده میشد، درآغوش میگرفت و به آنها محبت میکرد و کاری میکرد که از شکوه و ابهت ایشان، دچار شتابزدگی و عجله نشوند. همچنین هرگاه نیازمندی نزد ایشان میآمد، فوراً میفرمود: اشکالی ندارد[41] و بدین ترتیب کاری میکرد که وی هرگز احساس شرمندگی نکند. مردم مدینه همیشه کودکان خود را نزد پیامبر میآوردند، تا برایشان از خدا خیر و برکت بخواهد یا ایشان را نامگذاری کند. رسول خدا(ص) نیز کودک را در آغوش میگرفت و در دامان خود مینشاند. در این میان چه بسا کودک دامان آن حضرت را کثیف میکرد. برخی حاضران با ناراحتی بر سر کودک فریاد میکشیدند؛ ولی رسول خدا(ص) آنها را ازاین کار نهی میکرد و میگذاشت تا کار کودک تمام شود و سپس دعا یا نامگذاری را تمام میکرد و بدینترتیب، خانوادهی آن کودک را خشنود میساخت. هرگز حاضران مشاهده نکردند که پیامبر، از اینکه کودک لباس ایشان را نجس کرده، ناراحت شده باشد، پس از آنکه آنها بیرون رفتند، آن حضرت لباس خود را میشست. چنان رأفت و رحمتی به مردم داشت که اگر در حال نماز، صدای گریه کودکی را میشنید، سورهی کوتاهی میخواند و نماز را زود تمام میکرد.[42]
این حرکات، از بزرگترین پیامبر خدا، نشاندهندهی رحمت ایشان و شفقت و دلسوزی او نسبت به مردم است. به هرکس که نزد ایشان میرفت احترام میکرد؛ چندان که حتی گاه لباس خود را برای نشستن او پهن میکرد یا او را در جای خود مینشاند[43] روزی جریر بن عبدالله به خانه رسول خدا(ص) رفت؛ اما خانهی ایشان پر بود و وی جایی برای نشستن نیافت، از این رو، در بیرون خانه نشست. وقتی رسول خدا(ص) وضعیت او را دید، لباس خود را برداشت و بر گونههای خود گذاشت و بوسید. سلمان فارسی نیز چنین ماجرایی را نقل کند و میگوید: نزد رسول خدا(ص) رفتم. آن حضرت بالشی را که بر آن تکیه کرده بود، به من داد و فرمود: ای سلمان هیچ مسلمانی نیست که متکایش را برای احترام به برادر مسلمانش بدهد، مگر آنکه خدا او را میآمرزد»[44] در خارج خانه با فقیران بسیار معاشرت میکرد و این کار را چنان دوست میداشت که در راز و نیاز خود با خدا میفرمود: خدایا مرا در حال حیات و ممات نیازمند قرار ده و در زمرهی نیازمندان محشورم کن.»[45]
از جلوههای مردمداری، مدارا با مردم در مواردی است که با دین الهی مخالفتی نداشته باشد؛ رسول خدا(ص) به مدارا با مردم بسیار اهمیت میداد و میفرمود: پروردگارم، مرا به مدارا با مردم امر کرده؛ به همانسان که به ادای واجبات»[46] ایشان مدارا با مردم را نصف ایمان و رفق و آسانگیری با آنها را نصف عیش میدانست[47] و میفرمود: خدا رفق و مدارا را در همهی کارها دوست دارد و بر آن پاداشی میدهد که به سختگیری و عدم مدارا نمیدهد».[48] یکی پیامبراکرم(ص) یکی از دلایل برتری پیامبران بر سایر مردم را شدت مدارای آنها با دشمنان دین خدا میدانست[49] و میفرمود: سه چیز است که اگر در کسی نباشند، هیچ کاری از او به سرانجام نخواهد رسید:[تقوا] و ورعی که وی را از ارتکاب گناهان الهی بازدارد؛ اخلاق[نیکی] که با آن با مردم مدارا کند و بردباریای که جهالت نادانان را دفع کند»[50]
4ـ مردمیاری
رسول خدا(ص) شیفتهی یاری رساندن به مردم بود، چنان که گاه زندگیاش را در این راه میگذاشت. سرور مردم را کسی میدانست که به آنها خدمت کند.[51] میدانیم که بهترین و لذتبخشترین حالت برای رسول خدا حال نماز بود؛ اما کمک به مردن در نظر ایشان چنان اهمیتی داشت که اگر در حال نماز کسی کنارش مینشست، نماز خود را کوتاه میکرد و بلافاصله پس از نماز به او رو میکرد و میفرمود: آیا نیازی دارید؟»[52] روزی زنی نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: با شما کاری دارم.» حضرت پاسخ داد: در هریک از راههای مدینه که مایلی بنشین، من نیز با تو خواهم نشست[53](و به کارت رسیدگی خواهم کرد)» امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم که رسول خدا(ص) وقتی نیاز کسی به او میرسید، برای برآورده کردن آن، از خود صاحب نیاز بیشتر خوشحال میشد»[54] اگر رسول خدا(ص) بر مرکبی سوار بود، اجازه نمیداد کسی در کنار او پیاده باشد و او را نیز سوار میکرد و اگر او از این کار امتناع میکرد، میفرمود: پس جلوتر از من برو و همان جایی که میخواهی خود را به من برسان»[55] از هیچ فرصتی برای یاری رساندن به مردم دریغ نمیورزید: هرکس در برابر ستمگری، از مؤمنی حمایت کند، خدا روز قیامت فرشتهای برایش میگمارد که در برابر آتش جهنم، از گوشت بدن او حمایت کند»[56] همچنین میفرمود: هرکس غم و غصهی کسی را برطرف کند یا به مظلومی کمک برساند، خداوند سی و هفت بار او را میبخشد»[57]
یاری مردم را در مورد همهی آنها، اعم از نیکوکار یا بدکار سفارش میکرد و بدان را از خود نمیراند و یاری کردن آنها را هدایت و بازداشتن آنها از ارتکاب گناه میدانست. روزی به یاران خود فرمود: برادرت را یاری کن، خواه ظالم باشد یا مظلوم.» از ایشان پرسیدند: چگونه در حال که ظالم است یاریش کنیم؟» فرمود: بدینگونه که او را ظلم بازداری»[58] در فرازی دیگر فرمود: هرکس در حالی صبح کند که به امور مسلمانان اعتنایی ندارد، مسلمان نیست»[59] نیز میفرمود: هرکس یک نیاز از نیازهای برادر مؤمنش را برآورده سازد، چنان است که گویی به اندازهی همهی عمرش، خدا را عبادت کرده است»[60] از نظر ایشان حرکت برای برآورده ساختن نیاز برادر مسلمان، حتی در صورتی که نتواند به نتیجه برسد، پاداش خود را دارد: هرکس برای برآوردن نیاز برادر[مسلمان] در ساعتی از روز یا شب اقدام کند، این کار برای او از اعتکاف دو ماه بهتر خواهد بود؛ خواه آن نیاز را برآورده سازد یا نه»[61]
هنگامی که از ایشان پرسیدند: محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟» فرمود کسی که بیشترین نفع را برای مردم داشته باشد»[62] و در فرازی دیگر فرمود: دو ویژگی نیک است که بالاتر از آنها نیکیای وجود ندارد: ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان خدا»[63] و نیز فرمود: مردم عیال خدایند، پس محبوبترین مردم نزد خدا کسانی هستند که به عیال خدا نفع برسانند و اعضای خانهی خدا را خشنود سازند»[64] هرکس برادر مسلمانش را با گفتن کلمهای لطفآمیز احترام کند و غمش را برطرف سازد، همواره در سایهی گستردهی خدا خواهد بود و مادام که برآن حال است، رحمت خدا شامل حالش خواهد بود»[65] همچنین فرمود: مسلمان برادر مسلمان است، به او خیانت نمیکند و به او دروغ نمیگوید و او را تنها نمیگذارد؛ همه امور مسلمان، خواه آبرو یا مال یا خونش، بر مسلمان حرام است. تقوا در همین است. در شرارت و بدی انسان همین بس که برادر مسلمانش را تحقیر کند»[66] مؤمن نسبت به مؤمن، همانند ستون است که یکدیگر را تقویت(و یاری) میکنند»[67] ایشان مؤمنان را یکپارچه میدانست و آنان را چون اعضای یک پیکر تشبیه میکرد که با ناراحتی یک عضو، سایر اعضا نیز به درد میآیند.[68]
در جنگها و مسافرتها، همواره مراقب همراهان خود بود و معمولاً در انتهای صف و گروه راه میرفت تا به کسانی که به کمک نیاز دارند، یاری برساند و گاه حتی چنان با سربازان عادی صمیمی باشد که از پدر و مادر او و خانواده و مشکلات زندگی خانوادگیاش جویا میشد و در بر طرف کردن مشکلات آنها میکوشید. یکی از این نمونهها خاطرهای است که جابربن عبدالله نقل میکند که در ضمن آن رسول خدا(ص) از ازدواج او و مشکلات خانوادگی او پرسید و بعدها به او کمک کرد.[69] امام صادق(ع) فرمود: هرکس نیازی از نیازهای برادر مسلمانش را برآورده سازد خدا در روز قیامت، صد هزار نیاز او را برآورده میکند که از جمله آنها و نخستین آنها بهشت است و یکی دیگر این است که نزدیکان و خویشان و برادرانش را وارد بهشت می کند.»[70]
5. رعایت حقوق مردم
از نگاه اسلام، این مسئله بسیار روشن است که حقوق مردم بر حق خدا مقدم است، چرا که ممکن است خدا در روز قیامت از حقوق خود بگذرد و بندگان را ببخشد؛ اما هیچ فردی در قیامت از حقوق خود نمیگذرد. امام علی علیهالسلام فرمود: خدا حقوق بندگان خود را بر حقوق خود مقدم کرده است، پس هرکس که حقوق بندگان خدا را رعایت کند، حقوق خدا را نیز رعایت کرده است».[71] رسول خدا صلی الله علیه وآله بر ادای حقوق مردم تأکید فراونی داشت، از روایات حقوق زیادی استنباط میشود که برخی آنها عبارت است:[72]
1. هر چه برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند.
2. پرهیز از آزار آنها با گفتار با کردار.
3. پرهیز از تکبر نسبت به آنها.
4. پرهیز از سخنچینی و نیز گوش دادن به سخنچینی سخنچینان.
5. عدم قطع رابطه بیش از سه روز.
6. نیکی کردن در حق آنها با حداکثر توان.
7. خوشاخلاقی، نرمخویی و گشادهرویی نسبت به همه.
8. وفای به عهد و پیمان با آنها و عدم خیانت به آنها.
9. احترام به همه براساس شأن و منزلتی که دارند، به ویژه احترام به بزرگان هر قوم.
10. خیرخواهی برای آنها.
11. اصلاح و آشتی دادن کسانی که به عللی از یکدیگر جدا شده، دشمنی پیدا کردهاند.
12. پردهپوشی از زشتیها و خطاهای مردم.[73]
13. کوشش در رفع نیاز آنها تا حد امکان.
14. سلام کردن به مردم.
15. همنشینی با نیازمندان.
16. پیجویی وضعیت مردم و رسیدگی به مشکلات آنها و شرکت در مجالس و مراسم آنها.
17. مواسات با آنها در دارایی خود.
18. عیادت آنها به هنگام بیماری.
19. شرکت در تشییع جنازه آنها.
20. به نیکی یاد کردن از آنها پس از مرگشان.
در این میان در روایات، افزون بر حقوق پدر و مادر و خویشاوندان، بر حقوق برخی افراد جامعه بیشتر تأکید شده است؛ نظیر حقوق همسایگان، دوستان، میهمانان و زیردستان انسان. سفارش درباره حقوق همسایگان بسیار فراوان است؛ برای مثال رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: بهترین یاران خدا کسانی هستند که نسبت به یاران خود بهترین باشند و بهترین همسایگان خدا کسانیاند که برای همسایه خود بهترین باشند».[74] عبداللَّه بن عمرو گوسفندی را برای مجاهد ذبح کرد و پس از ذبح گوسفند نزد وی برد. مجاهد دو بار از او پرسید: آیا از این گوسفند، به همسایه یهودی ما هم هدیه کردید؟» من از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که میفرمود: جبرئیل همواره مرا به رعایت حقوق همسایه سفارش میکرد؛ چندان که پنداشتم، همسایه را نیز یکی از وارثان قرار خواهد داد».[75] این روایت را عایشه نیز نقل کرده است.[76] امام علی علیه السلام نیز در آستانه شهادت خویش، همین روایت را نقل کرده است.[77]
رسول خدا صلی الله علیه وآله در فراز دیگری، حرمت همسایه را چون حرمت مادر میداند.[78] یکی از مردان انصار نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: از فلانی خانهای خریدهام؛ اما نزدیکترین همسایهام کسی است که از او هیچ خیری امید ندارم و از شرش هم در امان نیستم». رسول خدا صلی الله علیه وآله به امام علی علیه السلام، سلمان و ابوذر دستور داد که از طرف ایشان با بلندترین صدا، سه بار اعلام کنند که هرکس همسایهاش از شر او در امان نباشد، ایمان ندارد. آنها نیز اعلام کردند: سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله با دستش به چهل خانه از مقابل پشت سر و از سمت راست و چپش اشاره کرد(و آنها را همسایه انسان دانست.)[79] در فراز دیگری فرمود: هرکس همسایهاش را بیازارد، خدا بوی بهشت را بر او حرام میکند و جایگاهش در آتش است که چه بد جایگاهی است! و هرکس حق همسایهاش را تضییع کند، از ما نیست؛ جبرئیل همواره درباره همسایگان به من سفارش میکرد؛ به گونهای که پنداشتم، همسایه را یکی از وارثان قرار خواهد داد».[80]
در برخی روایات، حتی در مورد خوراک و پوشاک همسایه نیز سفارش شده است: هرکس که سیر بخوابد؛ ولی همسایهاش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است».[81] روزی یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله، سر وقت به قراری که با رسول خدا صلی الله علیه وآله گذاشته بود نرسید. وقتی خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید، ایشان از او پرسید چه شد که دیر آمدی؟» او گفت: لباسی نداشتم که بپوشم و بیرون بیایم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آیا همسایهای که دو دست لباس داشته باشد، نداشتی که یکی از آنها را به تو عاریه دهد؟» گفت: چنین همسایهای دارم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: اکنون که لباسش را به تو عاریه نداده، برادر تو محسوب نمیشود».[82] رسول خدا صلی الله علیه وآله حقوق همسایه را چنین برشمردند:
1. اگر از تو کمکی طلبید، کمکش کنی.
2. اگر قرضی خواست، قرض بدهی.
3. اگر نیازمند شد، تنهایش نگذاری.
4. اگر به او خیری رسید به او تبریک بگویی.
5. اگر بیمار شد، به عیادتش بروی.
6. اگر دچار مصیبتی شد، به او تسلیت و دلگرمی دهی.
7. اگر درگذشت به تشییع جنازهاش بروی.
8. خانهات را چندان بلند نسازی که مانع از رسیدن باد به او شود؛ مگر آنکه خود او اجازه دهد.
9. اگر میوهای خریدی، به او نیز بدهی و اگر چنین قصدی نداری، مخفیانه به خانهات ببری تا او نبیند.
10. اجازه ندهی که فرزندت میوه را بیرون برد و باعث حسرت و اندوه فرزندان همسایهات شود.
11. با بوی غذاهایت او را نیازاری، مگر آنکه مانع از رسیدن بوی غذایت به او شوی.[83]
حقوق زیردستان و کسانی که به گونهای زیر نظر انسان کار میکنند، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله بر این نکته تأکید میکرد و میفرمود: هرکس برادر مسلمانی، زیر دست او بود، باید از آنچه خود میخورد، به او بدهد و از آنچه خود میپوشد، بر او بپوشاند و به وی کاری واگذار نکند که از عهدهاش برنمیآید و اگر(بنا به ضرورت) چنین کرد، به او در انجام آن کمک کند.[84]
6. وفای به عهد
از اصول ضروری و شایسته سیره پیامبراکرم صلی الله علیه وآله، وفای به عهد است. قرآن کریم، وفای به عهد را یکی از ویژگیهای مؤمنان میداند و به صراحت دستور میدهد: ای کسانی که ایمان آوردهاید، به پیمانهای خود وفادار باشید».[85]وفای به عهد، از مهمترین اصول زندگی رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. آن حضرت بر عمل به پیمان و عدم نقض آن، حتی در صورتی که طرف پیمان، کافر یا دشمن انسان باشد، تأکید میکرد و هرگز هیچ پیمانی را زیر پا نمیگذاشت. همواره سفارش میکرد که مسلمان باید به عهد و پیمانش وفا کند: هرکس وفای به عهد نداشته باشد، دین ندارد».[86] امام صادق علیه السلام نقل میکند: رسول خدا صلی الله علیه وآله با مردی قراری گذاشت که در کنار صخره مشخصی منتظر او بماند. آن حضرت به ایشان فرمود: من در اینجا منتظر شما میمانم تا برگردی، پس از مدتی حرارت آفتاب شدت یافت و اصحاب ایشان گفتند: یا رسولاللَّه! ای کاش به سایه میآمدی(تا آفتاب شما را نیازارد.) ایشان این درخواست را نپذیرفت و فرمود: من با آن مرد در اینجا قرار گذاشتهام و در همین جا منتظر او میمانم و اگر نیامد، خلف وعده از طرف او خواهد بود. براساس نقل برخی، آن حضرت تا سه روز در همان نقطه در انتظار آن مرد ماند و وقتی او را دید، بیهیچ عصبانیتی فرمود: و ای جوانمرد! مرا به زحمت انداختی، سه روز است که در اینجا هستم.[87]
7. امانتداری
امانتداری پیامبراکرم صلی الله علیه وآله زبانزد عام و خاص بوده و هست؛ حتی پیش از بعثت نیز آن حضرت در میان مردم مکه، با لقب امین» مشهور بود؛ بدترین دشمنان ایشان نیز وی را فردی امین میشمردند و در امانتداری او تردیدی نداشتند. هرکس حتی اگر نخ و سوزنی نزد آن حضرت به امانت میگذاشت، ایشان آن را به وی باز میگرداند.[88] ایشان بر امانتداری تأکید میکرد و کسانی را که از این ویژگی بیبهره بودند، اساساً بیایمان میدانست.[89] از نظر ایشان یکی از مهمترین ملاکهای سنجش و ارزیابی انسانها امانتداری آنهاست؛ به کثرت نماز، روزه، حج و. آنها منگرید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنها بنگرید».[90] نیز میفرمود: امانتداری موجب غنا و خیانت موجب فقر است».[91]
8. راستگویی
راستگویی از فضایل بسیار مهم اخلاقی است که در صورت همگانی شدن، اعتماد افراد به یگدیگر مستحکم شده، جامعه انسانی به امنیت خواهد رسید. خدای سبحان در قرآن کریم، مؤمنان را پس از سفارش به تقوای الهی، به وارد شدن در زمره راستگویان فرا میخواند.[92] رسول خدا صلی الله علیه وآله راستگویی را زینت گفتار میداند[93] و از نزدیکترین افراد را به خود در روز قیامت، راستگوترین آنها معرفی میکند. چنانکه گذشت، راستگویی را از مهمترین معیارهای سنجش و ارزیابی انسانها برمیشمرد. در برابر راستگویی، رذیلت دروغگویی قرار دارد. سخن از آن به مجال دیگری نهاده میشود.
9. بخشش
پیامبراعظم صلی الله علیه وآله سرآمد بخشندگان بود. آن حضرت خود به مردم میفرمود: هرکس از ما چیزی بخوهد، از آنچه در اختیار داریم، دریغ نخواهیم کرد».[94] جبرئیل علیه السلام میگوید: من همه خانوادههای روی زمین را بررسی کردم و در میان ایشان، بخشندهتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نیافتم».[95] ابوسعید خدری میگوید؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله بسیار با حیا بود؛ هیچگاه از او چیزی نخواستند، مگر آنکه پاسخ مثبت داد».[96] اگر زمانی چیزی نزد ایشان نبود، قول میداد که به زودی آن حاجت را برآورده سازد.[97] روزی فردی خدمت ایشان رسید و تقاضای کمک کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اکنون چیزی ندارم، اما به حساب من خرید کن و وقتی چیزی به دستم رسید، بهای آن را میپردازم». عمر که شاهد ماجرا بود، به ایشان گفت: ای پیامبر خدا! به او بخشش کردی، در حالی که خدا آنچه در توان تو نیست، بر تو تکلیف نکرده است». رسول خدا صلی الله علیه وآله از سخن او ناخشنود شد. یکی از انصار که آنجا حاضر بود، گفت: ای پیامبر خدا(هرچه میخواهی) انفاق کن و از خدا درباره فقر و نداری خود نترس». تبسّم در چهره رسول خدا صلی الله علیه و آله مشهود شد و فرمود: از سوی خدا به همین شیوه مأمور شدهام».[98]
امام علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله بخشندهترین مردم، و در رفت و آمد و همراهی کریمترین مردم بود؛ به گونهای که هرکس با او رفت و آمد میکرد و او را میشناخت، محبتش در قلبش میافتاد».[99] آن حضرت در بخشش، هرگز به خود نمیاندیشید، از این رو، به دوست و دشمن، و به باادب و بیادب یکسان میبخشید. عربی بادیهنشین به رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و عبای ایشان را گرفت و به شدت کشید؛ به گونهای که گوشه عبا در گردن رسول خدا صلی الله علیه وآله جا انداخت. آنگاه به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفت: ای محمد؛ دستور بده از مال خدا که در اختیار توست، به من بدهند». رسول خدا صلی الله علیه وآله تبسمی کرد و سپس دستور داد به او چیزی بدهند.[100] رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: سخاوت، درختی از درختان بهشت است؛ هرکس که شاخهای از آن را بگیرد، نجات مییابد».[101] از ایشان پرسیدند: برترین اعمال کدام است؟ فرمود: سخاوت و خوشاخلاقی، پس از این دو جدا نشوید تا سعادت یابید».[102] همچنین فرمود: هنگامی که خدا بهشت را آفرید، بهشت پرسید: پروردگارا! مرا برای چه کسی آفریدهای؟ خدا فرمود: برای هر سخاوتمند پرهیزکار. بهشت گفت: پروردگارا راضی شدم».[103] رسول خدا صلی الله علیه وآله تأکید میکرد که انسان از سنین جوانی با ویژگی بخشش انس بگیرد؛ برای مثال میفرمود: نزد خدا جوان بخشنده و خوشاخلاق از پیرمرد بخیل عابد و بداخلاق محبوبتر است».[104]
10. سپاسگزاری
سپاسگزاری، شناخت زحمت و خدمت دیگران و تشکر و قدرشناسی از آنهاست خدای سبحان خود را به نام یا صفت شاکر» یا شکور» معرفی میکند: وَ مَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ»[105] و إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ»[106] یکی از ارکان اصلی زندگی اجتماعی و پایداری پایههای جامعه این است که انسانها زحمات و خدمات یکدیگر را ارج نهند. رعایت نکردن این اصل موجب دلسردی زحمتکشان و نیکان شده، اندک اندک بیتفاوتی اعضای جامعه نسبت به کارهای نیک و خدمت به جامعه را در پی دارد و صمیمیت و همدلی لازم برای زندگی اجتماعی را از بین میبرد. در مقابل، رعایت این اصل موجب انسجام، پیوستگی و همدلی بیشتر اعضا و استحکام جامعه میشود، از این رو، اعضای جامعه نباید در برابر خدمات یکدیگر بیتفاوت باشند و دستکم با گفتار، این وظیفه را به جای آورند. در قرآن و روایات نیز بر این وظیفه بسیار تأکید شده است. خداوند نیز با صفت بسیار سپاسگزار» توصیف شده است: إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ»[107]؛ در واقع، خداوند هیچگاه کار نیک انسانها را بیپاداش نمیگذارد.
اصل سپاسگزاری از خدمات دیگران، در نظر رسول خدا صلی الله علیه وآله آن همه مهم است که اساساً سپاس از خدا را بیسپاس از مردم رد میکند: هرکس سپاسگزار مردم نباشد، سپاسگزار خدا نیست».[108] در واقع، ایشان تشکر از مردم را شرط سپاسگزاری خدا میداند. ایشان به پاس خدمات مردم و خانواده خود از آنها تشکر میکرد؛ برای مثال همواره از حضرت خدیجه یاد میکرد و بر او درود میفرستاد و میفرمود: خدیجه، هنگامی به من پیوست که همه مردم از من دوری میگزیدند؛ مرا در راه اسلام تنها نگذاشت و حمایتم کرد؛ خدایش بیامرزد که زن پربرکتی بود و از او صاحب شش فرزند شدم».[109] همچنین از کنیز آزاد شدهای به نام تویبه» که در دوران شیرخوارگی، چند روز به ایشان شیر داده و ایشان را سرپرستی کرده بود، یاد میکرد و همواره به او احترام میگذاشت.حتی از مدینه برای او که در مکه میزیست، لباس و هدایایی میفرستاد و هنگامی که درگذشت بسیار غمگین شد و از حال خویشاوندان او جویا شد تا نسبت به آنها محبت و دلجویی کند.[110]
11.میهماننوازی
میهماننوازی و آداب میهمانداری از مهمترین مسائلی است که در سیره و سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله به آن توجه بسیار شده است. ایشان میفرمود: میهمان راهنمای بهشت است».[111] ایشان میهمان را مایه آمرزش گناهان دانسته است: میهمان به همراه روزی خود وارد خانه میشود و هنگامی که از خانه میزبان خارج میشود، همه گناهان آن خانه را با خود میبرد».[112] روزی به یاران خود فرمود: هنگامی که خدا خیر و سعادت گروهی را بخواهد، برای آنان هدیهای را میفرستد». گفتند: چه هدیهای». فرمود: میهمان که به همراه روزی خود وارد میشود و به همراه گناهان اهل آن خانه بیرون میرود».[113] ایشان خانه بیمیهمان را خانه بیفرشته معرفی میکند: خانهای که میهمان در آن پای نمینهد، فرشتهها در آن گام نمینهند».[114] نیز میفرماید: هرکس میهمان را اکرام کند، هفتاد پیامبر را اکرام کرده و هرکس برای میهمان یک درهم خرج کند، چنان است که هزاران هزار دینار در راه خدا خرج کرده است».[115]
ایشان افزون بر تأکید بر میهماننوازی، بر اجابت دعوت برادر مسلمان نیز بسیار تأکید کرده است: من به حاضران و غایبان امتم سفارش میکنم که دعوت برادر مسلمان خود را بپذیرند؛ هر چند که با او پنج میل فاصله داشته باشند، چرا که پذیرش دعوت مسلمان بخشی از دین است».[116] ایشان رد دعوت مسلمان و نیز پذیرش دعوت و عدم تناول غذای میزبان را نوعی جفا میدانست.[117] از سوی دیگر، میهمانی ناخوانده را نکوهش میکرد. روزی به امام علی علیه السلام فرمود:هشت دسته اگر به آنها اهانت شد، نباید کسی جز خود را ملامت کنند؛ نخستین آنها میهمان ناخوانده است.[118] همچنین میفرمود: هرکس به میهمانی دعوت شود و او بیعذر و دلیل موجه رد کند، خدا و رسول خدا صلی الله علیه وآله را نافرمانی کرده است و هرکس بیدعوت بر سر سفرهای بنشیند، همانند وارد میشود و سرزنش شده خارج میشود».[119]
روزی یکی از اهالی مدینه، ایشان و پنج نفر از یارانشان را برای صرف غذا دعوت کرده بود. یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله در راه به آنها برخورد و با آنها همراه شد. وقتی به محل میهمانی رسیدند، حضرت به او فرمود: اینان تو را دعوت نکردهاند، پس بنشین تا تو را به آنها معرفی کنم و از آنها اجازه ورود تو را نیز بگیرم».[120] این ماجرا اولاً دلسوزی و حیای آن حضرت را نشان میدهد؛ ثانیاً بیانگر آن است که حضور در میهمانی بیدعوت، در نظر آن حضرت ناپسند بوده است. در روایات متعددی، برای میهمان و میزبان وظایفی بیان شده که در ادامه به برخی آنها اشاره میکنیم؛
وظایف میزبان
1. میزبان باید بکوشد که در میهمانی او، تنها ثروتمندان حضور نیابند، بلکه افراد نیازمند نیز بر سفره انسان حاضر باشند. رسول خدا صلی الله علیه وآله میفرمود: میزبان بدترین غذا، سوری است که در آن، تنها افراد سیر حاضر باشند و از افراد گرسنه دریغ شود».[121]
2. میزبان نباید غذاهایی را که برای میهمانان حاضر میکند، کم و ناچیز بشمارد و به اصطلاح نباید آنها را ناقابل معرفی کند، چرا که چنین کاری کفران و تحقیر نعمتهای الهی است میزبان در گناهکاری انسان همین بس که آنچه برای برادرانش حاضر میکند، اندک شمارد، و در گناه کاری مردم هم همین بس که آنچه برادرشان برای آنها حاضر میکند، اندک شمارند».[122]
3. نکته بسیار مهم این است که در میهمانداری باید از تکلّف و زحمت بیجا دوری کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله سفارش میفرمود که برای میهماننوازی، به تکلّف و زحمت بیجا نیفتید.[123] امام علی علیه السلام در پاسخ به فردی که ایشان را به میهمانی دعوت کرده بود، فرمود: به شرطی میپذیرم که سه چیز را برایم تضمین کنی: از بیرون خانه چیزی نخری و هرچه در خانهداری برایم حاضر کنی و خانوادهات را به زحمت نیندازی»، پس از آنکه که شخص این سه شرط را پذیرفت، امام دعوتش را اجابت کرد.[124]
4. بهتر است که در سفره برخی لوازم جانبی و ضروری، نظیر خلال دندان یا دستمال کاغذی برای میهمانان فراهم باشد. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: از حقوق مهمان این است که خلال دندان برایش مهیا شود».[125]
5. میزبان باید همراه با میهمانان غذا بخورد؛ نه جدا از آنها. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هرکس که دوست دارد، خدا و رسولش او را دوست داشته باشد، باید همراه با میهمانش غذا بخورد».[126]
6. میزبان باید به بهترین صورت و نیز با خوشرویی و محبت کامل از میهمانان پذیرایی کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله هنگامی که گروه نجاشی بر ایشان وارد شدند، خود شخصاً برخاست و به خدمت آنها پرداخت.[127] همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله از اینکه از میهمان کار کشیده شود، نهی میکرد.[128]
7. رسول خدا صلی الله علیه وآله بدرقه میهمان را از حقوق وی میدانست و میفرمود: یکی از حقوق میهمان این است که با او حرکت کرده، تا کنار درب خانه بدرقهاش کنی».[129]
وظایف میهمان
برخی وظایفی که برای میهمان بیان شده، عبارت است از:
1. پرهیز از میهمانی افراد فاسق و اهل گناه: رسول خدا صلی الله علیه وآله در وصایای خود به ابوذر فرمود: ای ابوذر جز با مؤمنان مصاحبت نکن و جز افراد متقی از غذایت نخورند و از غذای افراد فاسق پرهیز کن».[130]
2. همچنان که پیشتر اشاره شد، میهمان باید از به همراه آوردن کسانی نظیر فرزند، دوست یا پدر و مادر که میزبان دعوتشان نکرده، بپرهیزد.
3. رعایت دقیق وقت تعیین شده، یعنی میهمان نباید زودتر یا دیرتر از وقت مقرر به خانه میزبان وارد شود.
4. همچنان که پیشتر اشاره شد، میهمان نباید غذایی را که برایش حاضر میشود، ناچیز و اندک شمارد و به دیده حقارت به آن بنگرد.
5. میهمان نباید بیش از سه روز در خانه میزبان اقامت کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: میهمانی سه روز است و بیش از سه روز صدقه است و میهمان وظیفه دارد که پس از سه روز، از خانه میزبان برود.
6. میهمان باید در تعیین جای نشستن، تابع نظر میزبان باشد، چرا که به تعبیر برخی روایات، صاحبخانه بهتر میداند که چه جایی از خانهاش برای حفظ حرمت و پوشش خانواده او مناسبتر است.[131]
12. دوستیابی و دوستداری
در زندگی اجتماعی، انسانها نسبت به برخی انس بیشتری مییابند و او را دوست خود بر میگزینند. انتخاب دوست در فرایند زندگی اجتماعی، امری گریپذیر است. در بسیاری موارد، دوست انسان، مهمترین نقش را در تصمیمگیریها و سرنوشت او ایفا میکند. قرآن مجید از کسانی یاد میکند که با برگزیدن دوستان بد، گرفتار عذاب جهنم شدهاند و با حسرت میگویند: ای کاش با فلانی دوست نمیشدیم؛ و روزی است که ستمکار دستهای خود را میگزد[و] میگوید: ای کاش با پیامبر راهی برمیگرفتم و ای کاش فلانی را دوست[خود] نگرفته بودم»[132] در آیه دیگر نیز چنین آمده است: یکی از بهشتیان میگوید: راستی من[در دنیا] همنشینی داشتم که به من میگفت: آیا واقعاً تو این سخن را باور میکنی که وقتی مردیم و خاک و[مشتی] استخوان شدیم، زنده میشویم و جزا مییابیم؟[سپس] میپرسد: آیا شما از او اطلاعی دارید؟ پس او را در میان آتش میبیند و میگوید: به خدا سوگند چیزی نمانده بود که تو مرا به هلاکت اندازی! و اگر رحمت پروردگارم نبود، هرآینه من[نیز] از احضارشدگان در دوزخ بودم!»[133]
در اهمیت تأثیر دوست سرنوشت آدمی همین بس که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آدمی بر همان دینی است که دوستش بر آن است، پس دقت کنید که چه کسی را به دوستی برمیگزینید!»[134] و اگر در مورد کسی شک داشتید و دیندار بودن او برای شما معلوم نبود، به دوستانش بنگرید؛ اگر دوستانش دیندارند، خود او دیندار است.»[135] به دلیل تأثیر فراوان دوست در تصمیمگیریها و رویکردهای انسان، روایات متعدد، به بیان شرایط دوست پرداختهاند. برخی شرایطی که برای دوست خوب بیان شده عبارت است از:[136]
1. داشتن ایمان و تدین.
2. ظاهر و باطن او یکی باشد.
3. افتخار تو را افتخار خود و ننگ تو را ننگ خود بداند.
4. دریغ نکردن از آنچه در اختیار دارد برای تو.
5. هنگام دچار شدن به مصایب و گرفتاریها تو را تنها نگذارد.
6. آ
فصلی در کتب فقهی ما وجود دارد تحت عنوان آداب محتضر؛ وقتی علایم مرگ دیده می شود، چگونه باید با محتضر رفتار کرد و خود او باید چگونه باشد، در آداب محتضر یکی از مسایلی که در روایات ما مطرح کردند، همین نکته است که شخص باید با سرمایه ای از امید به رحمت الهی با مرگ مواجهه پیدا کند، پیامبر اکرم می فرماید: لَایَمُوتَنَّ أَحَدُکُمْ إِلَّا وَ هُوَ یُحْسِنُ الظَّنَّ بِاللَّهِ»؛ مبادا کسی از دنیا برود و حسن ظن به خدا نداشته باشد»، فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ بِاللَّهِ ثَمَنُ الْجَنَّهِ»؛ راه و مسیر آینده انسان با همین امید همراه می شود و زمینه شمول مغفرت فراهم می شود» علامه بحرالعلوم که در فقاهت و در سیر و سلوک معنوی مقام اول را دارد، در منظومه ای مسایل فقهی را به نظم در آورد و در آداب محتضر می گوید: خداوند با ما پس از مرگ چگونه برخورد می کند؟ همان گونه که نسبت به خدا معرفت داری، به همان صورت با تو برخورد می کند. اگر حسن ظن داری، بدان که همین حسن ظن پاسخ خود را پیدا می کند و رحمت الهی شامل حال تو می شود و کسی که حسن ظن ندارد، خود را از رحمت الهی مایوس می کند.» در قرآن نیز نمونه های بسیاری وجود دارد که به این نکته اشاره و تأکید می کند. به عنوان مثال خداوند در سوره عنکوبت(آیه23) می فرماید: وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ وَلِقَائِهِ.»؛ کسانی که کفر به آیات الهی و قیامت می ورزند، أُولَـئِکَ یَئِسُوا مِن رَّحْمَتِی وَأُولَـئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»؛ از رحمت الهی مایوس می شوند و عذاب الهی شامل حال آنها می شود.» کسی که به آیات الهی کفر می ورزد، باید این گزاره در مقابلش قرار گیرد که مشمول عذاب الیم الهی است، اما خداوند قبل از این گزاره، مطلب دیگری را مطرح می کند و می گوید این کفار مایوس از رحمت می شوند و عذاب الهی شامل حال آنها می شود، یعنی عذاب ناشی از یاس نسبت به رحمت الهی است.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.
در سوره انعام(آیه 147) به پیامبر ماموریت داده می شود تا سخنی را به کفار و معاندان بگوید، فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ.»؛ ای پیغمبر اگر تو را تکذیب کردند، بگو.» این مخاطب، دیگر مومن و مسلمان نیست بلکه تکذیب کنندگان رسالت پیغمبر خاتم هستند، شاید به ذهن برسد که در این مکالمه مناسب است که با تکذیب کنندگان، درباره غضب الهی و سوء عاقبت آنها و گرفتاریشان سخن گفته شود، ولی آیه اینگونه نیست: فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ واسِعَهٍ»؛ به آنها اعلام کن پروردگار شما( ای) تکذیب کنندگان و کفار و شما که با من سر ستیز دارید، دارای رحمت گسترده ای است» و این از عجایب است! به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی (در تفسیر شریف المیزان) پیامبر با القای این سخن می خواهد مانع یأس و ناامیدی کفار شود چرا که آنها هم نباید از رحمت الهی مایوس شوند.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.
امید به رحمت الهی باید در همه مراحل زندگی بنده مسلمان وجود داشته باشد و این دو جهت دارد؛ جهت اول امیدی است که در خود شخص وجود دارد. من با آلودگی هایی که در زندگی دنیا داشتم، در آینده، خداوند با من چگونه برخورد خواهد کرد؟ جهت دوم نسبت به دیگران است. کم و بیش در زندگی من لغزش هایی هم وجود داشته و دیگران هم از این لغزش ها بی خبر نیستند، آنها درباره من چگونه فکر و داوری می کنند؟ این پاسخ در معارف اهل بیت(ع) وجود دارد که داوریتان را درباره افرادی که از دنیا می روند، اصلاح کنید، تا دیروز که در میان شما بودند و لغزشی از آنها می دیدید، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و اجرای مجازات و وظایف دیگری داشتید، اما پرونده فرد در این دنیا که بسته شد، نگاه به انسان تغییر می کند. لذا کنار میت حاضر می شوید، نماز می خوانید و می گویید: اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْراً»؛ این جمله در نماز میت از آداب و مستحبات است و خواندن آن ومی ندارد، اما امام صادق(ع) در روایتی با سند معتبر می فرماید: در نماز میت این جمله را بگو اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» این جمله برای ائمه معصومین(ع) و انسان های عادل نیست، برای ما انسان هاست، اما چطور می شود این جمله را گفت؟ انسان می تواند دروغ بگوید؟ این سوالی است که حداقل ۴۰۰ یا ۵۰۰ سال است که مورد توجه علماست که چطور می شود این جمله را گفت، ما در نماز میت شرکت می کنیم و افراد را می شناسیم که نقاط ضعفی در زندگی دارند، این جمله را بخوانیم یا نخوانیم؟ مرحوم علامه مجلسی بر مبنای نوع نگاهی که در معارف اهل بیت(ع) نسبت به انسان وجود دارد، در کتاب مرآه العقول” این بحث را دنبال و به چند نکته اشاره کردند. پاسخ اولی که مرحوم مجلسی می فرمایند این است که خدا از وضع بندگان خودش کاملا مطلع است، احتیاجی به این نیست که ما درباره اشخاص به خدا گزارش دهیم، نیازی به این نیست که ما شهادت دهیم که این انسان خوبی است یا نیست، همه چیز ثبت شده است، خداوند می خواهد با این بنده که در نامه عملش کم و بیش لغزش ها و خطاهایی وجود دارد و گاهی فاصله گرفته، آشتی کند. خدا که صاحب اختیار بندگان است و همه چیز ما در اختیار اوست برای اینکه این ارتباط و صفا و صمیمیت ایجاد شود یک بهانه ای می خواهد لذا به سایر بندگان می گوید، در نماز میت بخوانید اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا.» نکته دوم اینکه ما در این جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» می گوییم که خدایا ما غیر از خیر چیزی نمی دانیم و مطلع نیستیم که خداوند در برابر اعمال و رفتار انسان ها چه تصمیمی می گیرد، شاید آنچه ما نقاط ضعف تلقی می کنیم، مورد عفو خداوند قرار گرفته است، شاید شخص مومنی که گناهی کرده بود، کار حسنه دیگری انجام داده و همه آلودگی ها را شسته است، شاید یک بیماری پیدا کرده و در اثر بیماری و رنج، خداوند او را مورد لطف خود قرار داده است. مرحوم علامه مجلسی می فرماید: نگاهتان به انسان را تغییر دهید. تنها می توانیم به این امر قسم بخوریم که انسان از دنیا رفته کار خوب بسیار کرده، اما در مورد اینکه اکنون در نامه عمل او گرفتاری، گناه و معصیتی وجود دارد، نمی توانیم ادعای علم و یقین کنیم. در حقیقت علم ما به خیر هست، اما علم ما نسبت به شر نیست پس با اطمینان خاطر بگو اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» پاسخ سومی که علما دادند این است که خیر”، در اینجا می تواند خیر اعتقادی باشد، یعنی مسلمان و مومن است و من شهادت بر اسلام و ایمان می دهم نه شهادت نسبت به تمام پرونده اعمال او. لذا از مرحوم آیت الله العظمی بهجت سوال کردند که می توان جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» را برای همه مسلمانان گفت، ایشان فرمودند: مانعی ندارد، منظور این است که همه مسلمان و مومن هستند و اعتقاداتشان درست است. از مرحوم آیت الله العظمی خویی سوال کردند ما می دانیم برخی از افراد فاسد و فاسق بودند، می توان جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» را گفت و دروغ به حساب نمی آید؟ ایشان فرمودند: مانعی ندارد و دروغ هم نیست. حال این رحمت با انسان چه می کند؟ گفت وگویی بین امام سجاد(ع) با حسن بصری وجود دارد که حسن بصری خدمت امام سجاد(ع) آمد و گفت: لَیْسَ الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ»؛ نباید تعجب کرد از انسان هایی که به هلاکت می رسند و نابود می شوند، انسان ها باید دچار چنین مشکلاتی شوند و عادی و طبیعی است، تعجب از آنهایی است که نجات پیدا می کنند و مشمول عذاب الهی نیستند. امام سجاد در برابر این نگاه بدبینانه که همه مردم جهنمی هستند و خوب ها استثنایی هستند، فرمودند: وَ امَّا الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ مَعَ سَعَهِ رَحْمَهِ اللّهِ»؛ از آنکه نجات یافته تعجب نیست، بلکه تعجب از کسى است که با رحمت واسعه حق چگونه هلاک شده است؟!» در واقع اصل بر نجات انسان ها و شمول رحمت الهی است، یک شخص چه مقدار باید در منجلاب گناه، معصیت، فسق، فجور، کفر و نفاق غوطه ور شده باشد که به هیچ وسیله ای نتواند خود را نجات دهد. در جای جای آیات و معارف اهل بیت(ع) به این امر اشاره و تأکید شده که رحمت خداوند بر غضب او پیشه می گیرد، در دعای جوشن کبیر یکی از اسماء الهی این است یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبهُ »؛ ای خدایی که رحمتت پیوسته بر غضب پیشی می گیرد.» امام سجاد(ع) نیز تعبیر مشابهی در صحیفه سجادیه دارند: أَنْتَ الّذِی تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»؛ ای خدایی که پیوسته رحمت تو پیشاپیش غضبت در حرکت است». این موارد نشان می دهد که مکتب و معارف ما سرشار از این تأکیدات است اما دلیل اینکه چرا انقدر نگاه ما نسبت به انسان، سرنوشت و عاقبت انسان ها منفی است، به این امر برمی گردد که ما با این معارف آشنا نیستیم، ذهن ما را افکار دیگری پر کرده است. نگاه ما نگاه زلال به انسان ها نیست، ما در یک دنیای بسیار کوچک و حقیری زندگی می کنیم لذا داوری ما درباره انسان ها، داوری های مخدوشی است.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.
کتاب صوتی ” تو همانی که می اندیشی” نام شاهکاریست از جیمز آلن که در آن در مورد تصورات و تفکر شما روی شکل گیری شخصیت شما صحبت کرده است.
این کتاب با استواری هر چه تمام تر به اثبات رسانده است
که با وجود جثه کوچکش در زمینه تحول خویشتن و خودیاری، ابزاری نیرومند بوده است.
شاید به این دلیل که همواره میتوان حقیقت را به زبانی ساده گفت
اما چون حقیقت بر زبان آید تأثیرش شگفت و شگرف و ژرف خواهد بود.
پیشنهاد می کنم که نسخه ی صوتی کتاب را دانلود کرده و هر از گاهی به آن گوش دهید چرا که این کتاب بسیار پر انرژی و الهام بخش است.
این سخن که ”هرکس آنچنان است که در دل خود فکر میکند
نهتنها همه هستی آدمی را در برمیگیرد، بلکه چنان جامع است که بیرون میرود
و بر همه اوضاع و شرایط زندگیاش دست مینهد.
بهراستی که آدمی، همان است که میاندیشد و منش او حاصل جمع تمامی اندیشههای اوست.
همانگونه که گیاهی که جوانه میزند، نمیتواند بیبذر باشد،
هر عملی که از آدمی سرمیزند، از بذر اندیشه او، نشأت میگیرد
و بدون آن بذرها نمیتواند پدیدار شود.
کنش، شکوفه اندیشه است و شادمانی و رنج میوههایش.
از اینرو، آدمی ثمره شیرین و تلخ کشت خود را درو میکند.
اندیشه ذهن، ما را آفریده است. آنچه هستیم، با اندیشه، پرداخته و بنا شده است.
اگر ذهن آدمی از اندیشههای پلید، آکنده باشد، به درد گرفتار میآید.
اگر آدمی در پاکیِ اندیشه، تاب آورد؛ بیشبهه، شادمانی هم چون سایه به دنبالش میآید.
آدمی توسط خودش آباد یا ویران میشود.
در زرادخانه اندیشه، خود را نابود میکند؛
دانلود http://s4.picofile.com/file/8364186550/To_Hamani_Ke_Miandishi.rar.html
منبع : https://panteashop.ir
پس از دانلود بخاطر فشرده بودن فایل، لازم است روی آن کلیک راست کرده گزینه Extract Here را بزنید تا از حالت فشرده خارج شود.
برای شنیدن زیباترین تلاوت های قرآن کریم می توانید به لینک وب :
http://walieasr.blogfa.com/category/200 مراجعه فرمایید.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعج
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.
این کتاب از دو منبع دریافت شده است .
1-فایل صوتی از منبع آپارات بخشhttps://www.aparat.com/tahasadeqi
2-فایل پی دی اف از منبع https://panteashop.ir
در اینترنت در منابع مختلف جستجو گردید فقط فصل یک کتاب،صوتی شده بود که تقدیم می گردد (اگر دوستان منبعی می شناسند که کامل تر باشد در نظرات بنویسند تا سایرین استفاده کنند) ولی فایل pdf فایل کامل کتاب است که می توان از آن بهره برد.
ایتدا فایل صوتی خانم گوینده و تجربه ایشان در باره کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد :
سپس دانلود فایل صوتی از لینک زیر:
http://s5.picofile.com/file/8364087142/%D8%A8%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D8%AA%D8%A7_%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82_%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AF.mp4.html
http://s4.picofile.com/file/8364088284/Benevis_Ta_Etefagh_Biyoftad.pdf.html
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.هنگامی که در گوگل چیزی را سرچ می کنید می بینید که همه و یا بیشتر لینک ها با رنگ آبی هستند ، این بدان معناست که شما تا به حال وارد آن لینک یا سایت نشده اید. با یکبار کلیک کردن بر روی لینک مورد نظر بعد از اینکه شما دوباره به صفحه ی سرچ می روید خواهید دید که آن لینک به رنگ تقریبا بنفش نزدیک به رنگ آبی در می آید. این امر بخاطر نزدیکی رنگ آبی با بنفش دقت لازم دارد تا سایت قبلی را دو باره سرچ نکنیم و این زمانی است که معمولا عجله داریم وحوصله کمتری برای دقت کردن داریم .
برای حل این موضوع بسیاری از سایت ها مشاهده شد و اکثرا راه حل را در دانلود افزونه فایرفاکس ارائه دادند که کاری پیچیده بود. از آنجا که متعاقب آن ،راه حل خیلی ساده ای پیدا شد گفتیم اگرچه در موضوعیت مستقیم وب نیست ولی ممکن است عزیزانی باشند که این موضوع برایشان مطلوب باشد (و موضوعیت دیگر وب، خدمت به شما عزیزان نیز هست که افتخار این خادم است )
گام ها :
لطفا لینک زیررا کلیک فرمایید :
https://chrome.google.com/webstore/detail/color-links/hiponeioelghhaljfflaaflpccedbdem
سپس سمت راست و بالای صفحه ای که باز می شود بر روی عبارت add to chrome کلیک کرده و سپس با ظاهر شدن کادر جدید، روی کلمه Add Extensionsکلیک نمایید.
پس از این کار ،علامت بی نهایت روی صفحه تان اضافه می شود(انتهای سمت راست بالا ی صفحه) اگر بر روی آن کلیک کنید در زیر آن ،کادری که رنگ های گوناگونی است پدیدار می گردد،رنگ دلخواه را انتخاب کنید و دگمه زیر آن را به سمت راست بکشید. کار تمام است .به تصویر زیر نگاه کنید.
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.
وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و مۆمن باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک"یا خدایی" می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشنکبیر، دعایی منقول از پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهو آلهوسلم) است که حاوی هزار و یک نام و صفت خدای متعال می باشد.
فضیلت دعای جوشن کبیر
در روایاتی که از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده می شود که خداوند دارای 99 اسم است که هر کسی او را به این نامها بخواند،دعایش مستجاب و هر که آنها را شماره کند اهل بهشت است. گویا مراد از شماره کردن این نامها فقط خواندن آنها نیست بلکه درک کردن مفاهیم و تخلق یافتن به این اسماء است.(به اخلاق این اسماء فضیلت یافتن است)
دعای جوشن کبیر در یکی از غزوات صدر اسلام از جانب جبرئیل برای پیامبر اسلام آورده شده است. این دعا صد بند دارد و هر بند حاوی ده "اسم" از اسمای خداست، بهجز بند 55 که یازده اسم باریتعالی در آن آمده است؛ بنابراین، درمجموع، این دعا حاوی هزار و یک اسم» خدای متعال است.
مضامین بلند دعای جوشن کبیر
در تلاوت قرآن خدا با ما سخن می گوید و در دعا ، ما با خدا سخن می گوییم ، دو شکل دعا وجود دارد یکی خواسته ها و نیازهای عادی مردم است و دیگری سلسله دعاهایی داریم که از ائمه معصومین رسیده و ذخیره ای است برای ما. این دعاها در مرحله اول نقش معرفت افزایی دارد و معرفت ما را به خدا زیاد می کند، دعای جوشن کبیر دارای صد بند صفات و ویژگی های خداست که موجب نزدیک شدن دل به خدا می گردد؛ این دعا خیلی خالص و ناب است؛ زیرا صحبت هیچ چیز جز محبوب در آن نیست.کسانی که معرفت کافی را کسب کرده باشند می توانند به ژرفای این دعا پی ببرند.
خدا باید حلاوت ذکرش را به دل بچشاند تا انسان حال اولیاء خدا را در اسماء خداوند بفهمد و درک کندکه هر کدام از این اسماء با دل انسان چه می کند. اگر دل پاک شده و نوری از توحید بر دل تابیده باشد، وقتی این دعا را می خواند مثل شخصی است که به بوستان بزرگی رسیده که هر بخشی از این بوستان پر است از گلهای رنگارنگ که یک اسم در این اسماء تجلی دارد. توجه دقیق و عمیق به اسماء حضرت باری تعالی، به طرز عمیقی نور معرفت را در ظاهر و باطن ذاکر پراکنده می سازد. همچنین ذکر اسماء حضرت رب العالمین با آنکه در زمان هائی خاص بیشتر توصیه شده اما مقید به ایام مشخص نیست بنا بر این در همه حال با حضور قلب و فارغ از اندیشه های دنیوی می توان بر این اذکار مداومت کرد.
برکات و فضیلت ها:
برخی از فضلیت های ذکر شده در سایت هایی مانند بیتوته که از) مهج الدعوات ابن طاووس ـ ترجمه طبسى، ص 363-365( نقل کرده را در اینجا می آوریم:
ـ هر که این دعا را هنگام خروج از منزل بخواند،خداى تعالى عمل او را به عمل هاى نیکو لاحق مى سازد.
ـ حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) فرمودند که: هیچ بنده اى از امّت من نیست که این دعا را در ماه مبارک رمضان سه مرتبه یا یک مرتبه بخواند مگر آنکه به تحقیق که خداى تعالى بدن او را بر آتش حرام مى کند و بر او بهشت واجب مى شود.
ـ خداى تعالى در آسمان چهارم خانه اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى شوند و از آن بیرون مى روند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمى گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مى بخشد.
ـ در شبى که شخص این دعا را بخواند خداى تعالى به او روى مىآورد و به سوى او نظر التفات مىکند و تمامی حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده می سازد.
ـ در شبى که این دعا را مىخواند خداى تعالى از او شرّ شیاطین و مکر ایشان را دفع مى کند و عمل هاى او را همگى قبول مى کند و مال او را پاکیزه مى کند.
ـ خدای تعالى به خواننده این دعا، به عدد هر حرف دو حوریه بهشتی مى بخشد. پس هر گاه از خواندن این دعا فارغ شود، خداى تعالى براى او خانه اى در بهشت بنا مى کند و او را ثواب حرفهاى تورات، انجیل، زبور و قرآن عظیم مى بخشد و به او مثل ثواب ابراهیم خلیل، موسى ،عیسى و رسول الله مى دهد.
ـ کسى که این دعا را بخواند، خداى تعالى بر او دو فرشته موکّل مىکند که او را از گناهان نگاه دارند و خداى تعالى را تسبیح گویند و تنزیه کنند و او را از همه بلاها محافظت نمایند و براى او درهاى بهشت را بگشایند و بر او درهاى جهنم را ببندند و تا زمانی که زنده باشد پس او در حفظ و امان خدا خواهد بود و همچنین در نزد وفات.
شرح فضیلت کامل دعای جوشن کبیر ازمهج الدعوات ابن طاووس ره-ترجمه طبسى را در آخر دعا تقدیم می شود.
شنیدن و انتخاب دانلود های صوتی :
دانلود جوشن کبیر با صدای حاج میثم مطیعی
منابع: محمدرضا مدیر اصلی http://navadiha.irو یاس دانلود
دانلود با صدای میرداماد منبعhttp://sakhamusic.ir
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.
تورا به حق نامت ای خدای بخشنده و مهربان، ای بزرگوار، ای برپا دارنده بزرگ ، ای قدیم ای دانا اى بردبار اى فرزانه (تو معبود منزهی از آتش دوزخ به تو پناه میبرم که پناه دهنده بی پناهانی ) یا (منزهى تو اى که معبودى جز تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من)
( ۲ ) یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ
اى آقاى آقایان اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها
( ۳ ) یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ
اى بهترین آمرزندگان اى بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان
(۴) یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ
اى که عزت و زیبایى از آن توست اى که نیرو و کمال از آن توست اى که پادشاهى و جلال از آن توست اى که بزرگ و برتر تنها توئی، اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى مکافات کننده ای حساب کش اعمال ما ای کیفردهنده سخت و پاداش دهنده خوب ای خداوند قلم و اندیشه
( ۵ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ
خدایا تو را بحق نامت که مهرپیشه اى نعمت بخشى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما ئى سلطانى خوشنود ى آمرزنده اى منزهى یاورى صاحب نعمت و اهل بیانی
( ۶ ) یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لا یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت فروتن هست ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است ای که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ، اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع گردیده، اى که قدرت تو کوهها را از دل زمین بیرون کشیده است اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ، اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند، اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.
(۷ ) یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى
اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده فرازه ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران
( ۸ ) یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلاءِ وَ النَّعْمَاءِ
اى صاحب ستایش و ثناء اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفا، اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء ، اى که در دست توست فصل خصومات و داورى ، اى داراى عزت و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها
( ۹ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوسِعُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت - اى مانع- اى برطرف کننده - اى بالا برنده - اى سازنده - اى سود رسان -اى شنوا - اى گردآورنده - اى شفاعت پذیر- اى فراخ رحمت - اى وسعت بخش
( ۱۰) یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
اى سازنده هر ساخته - اى آفریننده هر آفریده - اى روزى ده هر روزى خور- اى مالک هر مملوک - اى غمزدى هر غمزده - اى دلگشاى هر اندوهگین - اى رحمت بخش هر رحمت خواه - اى یاور هر بى یاور - اى عیب پوش هر معیوب - اى پناه هر آواره
(11) یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی یَا رَجَائِی عِنْدَ مُصِیبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی یَا صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی یَا وَلِیِّی عِنْدَ نِعْمَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ ضْطِرَارِی یَا مُعِینِی عِنْدَ مَفْزَعِی
اى ذخیره هنگام سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم اى فریادرس من در غم و اندوه اى دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى
(12) یَا عَلامَ الْغُیُوبِ یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ
اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده گناهان اى پرده پوش بر عیوب فرازگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى طبیب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى غمگشاى غمها
(13) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده)
(14) یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا عَوْنَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ یَا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ
اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک مؤ منان اى رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى اجابت کننده دعاى درماندگان
(15) یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الامْتِنَانِ یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ یَا ذَا الْقُدْسِ وَ السُّبْحَانِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ وَ الْبَیَانِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ یَا ذَا الْحُجَّةِ وَ الْبُرْهَانِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ وَ السُّلْطَانِ یَا ذَا الرَّأْفَةِ وَ الْمُسْتَعَانِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ
اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل و نعمت اى مایه امن و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى و بیان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت و سلطنت اى دارنده راءفت و اى یاور فرازگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش
(16) یَا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ صَانِعُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ عَالِمٌ بِکُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَادِرٌ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ یَبْقَى وَ یَفْنَى کُلُّ شَیْءٍ
اى که پروردگار هر چیز او است اى که معبود هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش از هر چیز بوده و اى که او پس از هر چیز خواهد بود و اى که او برتر از هر چیز است اى که او به هر چیز دانا است اى که او به هر چیزى توانا است اى که تنها او بماند و هر چیز دیگر فانى گردد
(17) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا مُکَوِّنُ یَا مُلَقِّنُ یَا مُبَیِّنُ یَا مُهَوِّنُ یَا مُمَکِّنُ یَا مُزَیِّنُ یَا مُعْلِنُ یَا مُقَسِّمُ
خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چیز اى وجود آرنده اى یاد دهنده اى آشکار کننده اى آسان کننده اى امکان ده در کارها اى زیوربخش اى آشکار کننده اى تقسیم کننده
(18) یَا مَنْ هُوَ فِی مُلْکِهِ مُقِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی سُلْطَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی جَلالِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى عِبَادِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی صُنْعِهِ حَکِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ قَدِیمٌ
اى که در فرمانروایى پابرجا است اى که در سلطنت و پادشاهیش قدیم و دیرینه است اى که در جلالت و شوکت بزرگى اى که بر بندگان خویش مهربانى اى که به هر چیز دانایى اى که نسبت به نافرمان خود بردبارى اى که به امیدوار خود بخشنده و بزرگوارى اى که در آفرینش و ساختنت فرزانه اى (یا محکم کارى ) اى که در عین فرزانگى (یا محکم کارى ) مهربانى (یا نرمکارى ) اى که در لطف خود دیرینه اى
(19) یَا مَنْ لا یُرْجَى إِلا فَضْلُهُ یَا مَنْ لا یُسْأَلُ إِلا عَفْوُهُ یَا مَنْ لا یُنْظَرُ إِلا بِرُّهُ یَا مَنْ لا یُخَافُ إِلا عَدْلُهُ یَا مَنْ لا یَدُومُ إِلا مُلْکُهُ یَا مَنْ لا سُلْطَانَ إِلا سُلْطَانُهُ یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ لَیْسَ أَحَدٌ مِثْلَهُ
اى که امیدى نیست جز به نیکى او اى که درخواست نشود جز گذشتش اى که چشم داشتى نیست جز به نیکى اواى که ترسى نیست جز از عدل او اى که جاوید نمى ماند جز فرمانروایى و ملک او اى که سلطنت و قدرتى نیست جز سلطنت او اى که رحمتش همه چیز را فراگرفته اى که رحمتش بر خشمش پیشى جسته اى که علمش بر همه چیز احاطه کرده اى که مانندش هیچکس نخواهد بود
(20) یَا فَارِجَ الْهَمِّ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا غَافِرَ الذَّنْبِ یَا قَابِلَ التَّوْبِ یَاخَالِقَ الْخَلْقِ یَا صَادِقَ الْوَعْدِ یَا مُوفِیَ الْعَهْدِ یَا عَالِمَ السِّرِّ یَا فَالِقَ الْحَبِّ یَا رَازِقَ الْأَنَامِ
اى دلگشاى اندوه اى غمزداى اى آمرزنده گناه اى توبه پذیر اى آفریننده اى راست وعده اى وفادار پیمان اى داناى اسرار نهان اى شکافنده دانه اى روزى ده فرازگان
(21) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَلِیُّ یَا وَفِیُّ یَا غَنِیُّ یَا مَلِیُّ یَا حَفِیُّ یَا رَضِیُّ یَا زَکِیُّ یَا بَدِیُّ یَا قَوِیُّ یَا وَلِیُّ
خدایا از تو خواهم به حق نامت اى والا اى با وفا اى توانگر اى بى نیاز مطلق اى مهربان اى پسندیده (یا دوستدار) اى پاکیزه اى پدید آرنده اى نیرومند اى سرپرست
(22) یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ یَا مَنْ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَى یَا مُنْتَهَى کُلِّ شَکْوَى
اى که کار نیک را آشکار کنى و اى که کار زشت را پنهان کنى اى که کسى را به گناه نگیرى اى که پرده کس ندرى اى بزرگ گذشت اى نیکو درگذر اى پهناور آمرزش اى گشاده دو دست (فضلش ) به رحمت اى مطلع از سخن سرى و راز اى منتهاى هر شکایت
(23) یَا ذَا النِّعْمَةِ السَّابِغَةِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ یَا ذَا الْمِنَّةِ السَّابِقَةِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ الْبَالِغَةِ یَا ذَا الْقُدْرَةِ الْکَامِلَةِ یَا ذَا الْحُجَّةِ الْقَاطِعَةِ یَا ذَا الْکَرَامَةِ الظَّاهِرَةِ یَا ذَا الْعِزّ
داستان های اصول کافی(کلینی ، محمدبن یعقوب ، - ق ۳۲۹ ]؛ نوشته [صحیح : گردآورنده ] محمد محمدی اشتهاردی
دانلود نسخه
http://s8.picofile.com/file/8361703042/32_fa_dastanhaye_osoole_kafi.pdf.html
منبع:www.ghbook.ir
آیا مطلب مورد پسندتان بود و یا خیر؟
لطفا نظر دهید. نیازی به عضویت نمی باشد (ظرف 7 ثانیه)
باسپاس و دعای خیر برای شما.
ادامه تصویر بالا
نتیجه: انسان هیچگاه نباید خود را با باور منفی شرطی کند.
برخی را حتما دیده ایم که در کلام خود چنین می گویند " بخشکی شانس "یعنی شانس خشک شوی. و یا دیگران به ما زمانی که مثلا به موقع جایی نرسیده ایم می گویند " از شانس بد شما همین الان ایشان رفتند" دوستی دارم که در چنین مواقعی یا به زبان و یا در ذهن خود پاسخ می دهد " آقا! به شانس من توهین نکن شانس من خیلی هم خوبه شاید قسمت نبوده"لذا با این کارش شانس را برای خودش همچنان خوب نگه می دارد. و حتما بارها در باره ضمیر ناخوداگاه و شنیده ایم و بنده نمی خواهم حرف های تکراری بزنم و چاره کار را بایست اساسی حل نمود و گرنه این مطالب را همه کم و بیش شنیده ایم و می دانیم ،انشا الله در پست بعدی ، چاره اساسی آن را بررسی می کنیم و آنگاه خواهیم دید مشکل چگونه و به چه روشی قابل حل است.(از عزیزان خواننده ی مطلب درخواست می شود در این بحث که بسیار مهم و حیاتی است (چرا که به زندگی و شادی و نا شادی زندگی ما انسان ها متصل است)حتما اظهار نظر نمایند تا گفتار پخته وکامل و مفید گردد به ویژه برای دیگر عزیزانی که بعدا این نوشتار را می بینند . پس تا پست بعدی !
مطلب دوم را در زیر، از وب زیبای مرغ باغ ملکوت به گفته های فوق اضافه می نمایم:
باشد که حق مطلب کاملا ادا شود.
میگن صبحِ هرروز اگه آدم سعی کنه به همون روزش خوشبین باشه،
یعنی اینکه: به دلش اطمینان بده که امروزبدنمیاره و زندگی باتموم خوشی ها وخوشبختی هاش بهش رو می کنه،
واقعا همین جوری میشه،
به شرطی که خدا شو وخودشو باور داشته باشه.
اینکه: خدا به گمون بنده هاشه،هرجوربنده تصور کنه خدا همونوبراش میاره،
واینکه: توانایی خودش ودربدست آوردن خوشبختی باورداشته باشه.
این دومقوله،یعنی خدا باوری و خودباوری درکنارهم کلید گشودن درهای خوشبختی به سمت زندگیمونه.این کلیدوداشته باشین.
بالبخندوامید بگین: بسم الله، الهی به امیدتو،هرجورکه توبخوای.
منبع مطلب دوم :
http://www.gardenkingdom.blogfa.com/
الحمدلله کما هو اهله.
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا [٦٥:٢]
و هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث و مشکلات سخت عالم) را بر او میگشاید.
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ
و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند
وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ
و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد
إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا [٦٥:٣]سوره طلاق آیات 2و3
که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است (و به هیچ تدبیری سر از تقدیرش نتوان پیچید).
منبع :
http://walieasr.blogfa.com/
ملتمس دعای خیر شما
در کلمه ی دوست داشتن
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
و َالّذى نَفسى بِیَدِهِ لا تَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أ و لا أدُلُّـکُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَینَـکُم؛
به خدایى که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت دنمى شوید مگر مؤمن شوید و مؤمن نمى شوید، مگر اینکه یکدیگر را دوست بدارید. آیا مى خواهید شما را به چیزى راهنمایى کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟ سلام کردن بین یکدیگر را رواج دهید.
مشکاة الانوار فی غرر الاخبار ص 123نقل ازسایتhadisnegari.com
امام باقر (ع) فرمودند : بدان که اُنس گرفتن ( با مردم ) از خداوند است و دشمنی ( با مردم ) از شیطان. کافی جلد 5 صفحه 500 نقل از سایتarticle.tebyan.net
ازعیسی مسیح (ع) نقل است که فرمودند :
حکم من (به شما) این است که یکدیگر را محبت کنید،چنانکه من شما را محبت کرده ام .
خداوند خود را که خدای توست با تمام قلب و جان و عقل خود دوست داشته باش این اولین و مهمترین دستور خداست دومینهمسایه خود را دوست بدار به همان اندازه که خود را دوست می داری تمام احکام خدا و گفتار انبیا در این دو حکم است و اگر شما این دو را انجام دهید در واقع همه را انجام داده اید.
هرچه بیشتر به دیگران خدمت کنید بزرگتر خواهید بود زیرا بزرگی در خدمت کردن است.کسی که خود را بزرگ می پندارد پست و کوچک خواهد شد و کسی که فروتن میباشد بزرگ و سر بلند خواهد گشت.
و از قول یکی از رسولان مسیح (ع) بنام پولس گفته شده : سه چیز همیشه باقی می ماند : ایمان ، امید و محبت ،اما از همه اینها بزرگتر ، محبت است.
اگر چنان ایمانی داشته باشم که به فرمان من کوه ها جابجا گردند اما انسان ها رادوست نداشته باشم باز هیچ ارزشی نخواهم داشت.اگر تمام اموال خود را به فقرا ببخشم و زنده زنده در میان آتش سوزانده شوم اما نسبت به انسانها محبتی نداشته باشم تمام فداکاریهایم بیهوده خواهد بود.کسی که محبت دارد صبور است و مهربان ،حسود نیستمغرور نیست وهیچگاه خودستایی نمی کند به دیگران بدی نمیکند خودخواه نیست وباعث رنجش کسی نمی شود کسی که محبت دارد پرتوقع نیست و از دیگران انتظار بیجا ندارد عصبی و زودرنج نیست و کینه به دل نمی گیرد هرگز از بی انصافی وبی عدالتی خوشحال نمی شود بلکه از پیروز شدن راستی شاد می گردد.
سخنان بالا نمونه گفتارهایی از منابع گوناگون از زینت دوست داشتن و محبت دل است. برای شرح کامل مطالب مربوط به دوست داشتن و اخلاق نیکو در منابع اسلامی به مطالبی که در زیر آورده شده است نظرتان را جلب می نماییم.
التماس دعا
گستردهترین ارتباط انسان، ارتباط و تعامل با اعضای جامعهی خویش است. در چگونگی ارتباط انسان با جامعهی پیرامون، محورهای متعددی در گفتار و رفتار پیامبراکرم(ص) وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1ـ خوشاخلاقی
خوشاخلاقی، عنصری کلیدی در دینداری و عاملی مهم در موفقیت انسان است. شاید مهمترین ویژگی رسول خدا(ص) اخلاق برتر اوست که در قرآن نیز بدان اشاره شده است: به راستی که تو دارای اخلاق عظیم هستی»[1] قرآن با تمجید نرمخویی رسول خدا(ص) تأکید میکند که اگر ایشان تندخو میبود، مردم از اطرافش پراکنده میشدند.[2] خوشاخلاقی، در سیرهی اجتماعی پیامبراکرم(ص)، از جایگاه والایی برخوردار است؛ به گونهای که رسول خدا(ص) هدف رسالت خود را کامل کردن ویژگیهای والای اخلاقی[3] و در روایتی دیگر، کامل کردن خوشاخلاقی[4] دانسته است تا آنجا که فرموده است: اسلام همان اخلاق نیک است»[5] آن حضرت در برخی روایات نیز اخلاق نیک را نصف دین دانستهاند.[6] اخلاق نیکو را میتوان کلید کسب دیگر فضایل و کمالات دانست. هرکس از این موهبت الهی برخوردار باشد، به راحتی میتواند، پلههای ترقی و پیشرفت مادی و معنوی را طی کند. شاید به همین دلیل پیامبراکرم(ص) فرمود: بندهی خدا با اخلاق نیک خود به بزرگترین درجات آخرت و منزلگاهها و مراتب شریف میرسد.»[7] اخلاق نیک با رسالت و شریعت ایشان درآمیخته که مؤمنترین افراد را خوشاخلاقترین آنها میداند: اکمل المومنین ایماناً احسنهم خلقاً»[8] و سنگینترین عمل را در روز داوری، داشتن اخلاق نیک معرفی میکند.[9] انسان کسانی را به خود نزدیکتر میداند که اخلاقشان بهتر باشد: دوستداشتنیترین شما برای من و نزدیکترین شما به من در روز قیامت، خوشاخلاقترین و متواضعترین شماست»[10]
رسول خدا(ص) خوشاخلاقی را موجب جلب خیر دنیا و آخرت[11] و مانع از آتش جهنم[12] دانسته و فرموده است: سه چیز است که اگر در کسی نباشد، نه از من است و نه از خدای عزوجل؛ بردباریای که با آن جهالت نادانان را رد کند؛ اخلاق نیکی که با آن در میان مردم زندگی کند و ورعی که وی را از گناهان الهی باز دارد.[13] ایشان هم چنین فرمودهاند: نخستین چیزی که روز قیامت، در ترازوی اعمال بندهی خدا گذاشته میشود، اخلاق نیک اوست»[14] نیز فرموده: چیزی بهتر از خوشاخلاقی، در ترازوی عمل انسان قرار نمیگیرد»[15] همچنین فرمود: شبیهترین انسان به من، خوشاخلاقترین شماست»[16] و در قیامت، نزدیکترین انسان به من کسی است که از همه خوشاخلاقتر باشد و برای خانوادهاش از همه بهتر باشد»[17] پیامبر کاملترین مؤمنان را خوشاخلاقترین آنها میدانست[18] و بر خوشرویی با مردم و دست دادن با آنها تأکید میکرد و آن را اخلاق مؤمنان، صدیقان، شهدا و صالحان میشناسند.[19] روزی مردی مقابل رسول خدا(ص) ایستاد و از ایشان پرسید: ای پیامبر خدا! دین چیست؟» فرمود: خوشاخلاقی» مرد دوباره از سمت چپ ایشان آمد و همان پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز دوباره فرمود: خوشاخلاقی» این بار مرد از پشت سر ایشان آمد و همان سؤال را پرسید. رسول خدا(ص)، به او نگاه کرد و فرمود: آیا دین را نمیفهمی؟ دین آن است که خشمگین نشوی»[20]
رسول خدا(ص) در پاسخ به این پرسش که نیکی چیست نیز فرمود: نیکی همان خوشاخلاقی است.»[21] امام علی(ع) در بیان ویژگیهای رسول خدا(ص) میفرماید: ایشان زبان خود را از سخنان غیرلازم نگاه میداشت. همواره با مردم مأنوس بود و کاری نمیکرد که از اطرافش پراکنده شوند و از او گریزان باشند؛ بزرگ هر قوم و گروهی را احترام میکرد و وی را به حکمرانی قوم خود میگماشت. احوال یاران خود و از کارهای مردم جویا میشد و کارهای نیک را تحسین و تقویت، و کارهای زشت را تقبیح و تحقیر میکرد. در کارها میانهرو بود و از ترس آنکه مردم غافل شده، به انحراف گرایند، لحظهای از کار آنها غافل نمیماند.[22] اخلاق ایشان در برخورد با مردم چنان نرم و گشاده بود که به تعبیر برخی پدر مردم شده بود.»[22] در روایات مصادیق مختلفی برای ویژگیهای والای اخلاقی یا مکارم اخلاق بیان شده که برخی آنها عبارت است از: راستگویی، امانت داری، صلهی ارحام(پیوند با خویشان)، احترام به میهمان، اطعام نیازمندان، رعایت حقوق همسایگان و همراهان، حیا، گذشت، بیان حق هر چند به ضرر خود انسان باشد.[24] در برابر خوشاخلاقی، بداخلاقی است که روایات، به پیامدهای منفی آن اشاره کردهاند. رسول خدا(ص) فرمود: بداخلاقی عمل آدمی را فاسد میکند، همانسان که سرکه عسل را»[25] همچنین فرمود: دو خصلت در مسلمان جمع نمیشود: بداخلاقی و بخل»[26] بداخلاقی از نگاه ایشان گناهی نابخشودنیست.[27] که ممکن است آدمی را به پستترین درجات جهنم بکشاند[28] و حتی همهی عبادات انسان را بیاثر کند؛ برای مثال روزی نزد رسول خدا(ص) از زنی تعریف شد که روزها را روزه و شبها را به عبادت مشغول است؛ اما بداخلاق بوده، همسایگانش را با زبانش آزار میدهد. آن حضرت دربارهی او فرمود: خیری در وی نیست؛ او در زمرهی اهالی آتش است»[29]
2ـ خیرخواهی
خیرخواهی اصلی بسیار مهم و کلیدی در موفقیت انسان و رسیدن به پاداش عظیم الهی است. در علم اخلاق، خیرخواهی در مقابل حسادت است. فرد خیرخواه خواهان بقای نعمتهای خدا برای مردم است و هیچ دوست ندارد که به آنها بدی برسد. رسول خدا(ص) همواره مردم را به خیرخواهی توصیه میکرد و میفرمود: در روز قیامت بزرگترین منزلت و مقام از آنسانی است که بیشترین گامها را در راه خیر برای مردم برداشته باشند»[30] نیز میفرمود: انسان باید خیرخواه برادر مؤمنش باشد؛ همانسان که خیرخواه خودش است»[31] ایشان در سخنی فرمودهاند: هرکس در پی انجام کاری برای برادر مؤمنش باشد: ولی در حق او خیرخواه نباشد. به خدا و رسول خدا خیانت کرده است»[32] آخرین مرتبهی خیرخواهی این است که انسان آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر دینیاش نیز دوست بدارد[33] رسول خدا(ص) طی فرازی فرمودند: انسان تا وقتی آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر مؤمنش دوست نداشته باشد، ایمان نیاورده است»[34] و نیز فرمود: بندهی خدا ایمانش کامل نمیشود: مگر آنکه اخلاقش را نیکو کند، خشمش را فرو برد و آنچه برای خود دوست میدارد برای مردم نیز دوست بدارد؛ کسانی هستند که بدون انجام اعمال خاصی و تنها با خیرخواهی برای مسلمانان، وارد بهشت میشوند»[35]
پیامبراکرم(ص) هیچگاه از خیرخواهی مردم غافل نمیشد. چنانکه گذشت، گاه از کسانی که در حضورش بودند، حال مردم را میپرسید و میفرمود: باید حاضران به گوش غایبان برسانند و نیاز کسانی را که به من دسترسی ندارند، به من برسانید؛ چرا که هرکس نیاز شخصی را که خود قادر به رساندن آن نیست، به زمامدار برساند و بازگو کند، خداوند در روز قیامت، گامهای او را استوار میگرداند.»[36] از روی خیرخواهی برای مردم و هدایت آنها، خود را به زحمتهای طاقتفرسا میانداخت؛ به گونهای که خدای سبحان خطاب به ایشان فرمود: فَلَعَلَّک باخِعٌ نَّفسَک علَی ءَاثارِهِمْ اِن لَّمْ یومِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ اَسَفا»[37](بیم آن میرود که اگر آنها به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از غم و اندوه درپیگیری[کار] شان تباه کنی)! روشن است که اگر همهی مردم، اصل گرانسنگ خیرخواهی را درکارهای خود به کاربندند، هم وجدان کاری تحقق میپذیرد و هم خیانت در کارها از جامعه رخت برمیبندد؛ دیگر هیچکس، هیچ وقت در کار خود کوتاهی نمیکند، بلکه همگان، به دلیل خیرخواهی نسبت به دیگران، با نهایت دقت و دلسوزی، به کار خویش خواهند پرداخت و بدین ترتیب، جامعه جهش اقتصادی بزرگی خواهد کرد. امروزه، بسیاری جوامع اسلامی که اخلاق اسلامی در آنها نهادینه نشده، بیشترین زیانهای اقتصادی و اجتماعی را از عدم رعایت این اصل میبینند.
3ـ مردمداری
از روشهای بسیار موثر در جذب مردم و نفوذ در قلوب آنان، در کنار آنها زیستن و دوری نکردن از آنهاست. مردمدار کسی است که همواره در کنار مردم باشد؛ با آنها خو بگیرد؛ با آداب و سنن آنها آشنا باشد و تا جایی که با دین خدا در تضاد نیست، آنها را رعایت کند و خود را در غم و شادی آنها شریک بداند. رسول خدا(ص) با حلم، بردباری و نیکخواهی منحصر به فرد خود، همواره در کنار مردم و از حال آنها باخبر بود و در غم و شادی با آنها شریک بود؛ در تشییع جنازه شرکت میکرد و برای عیادت مریض، حتی در دورترین نقطهی مدینه، عازم خانهی او میشد.[38] با مردم بسیار مأنوس بود و با کمال تواضع و بزرگواری با آنها برخورد میکرد؛ هیچگاه خود را تافتهی جدا بافته نمیدانست و هرگز خود را از مردم متمایز نمیدانست؛ نیازهایش را خود از بازار تهیه میکرد و به دست خود به خانه میبرد. به همگان، کوچک تا بزرگ، سلام میکرد و با ثروتمند یا فقیر هر دو مصاحفه میکرد و تا فرد مقابل دستش را نمیکشید، دست مبارک خود را از دستش جدا نمیساخت. رسول خدا(ص) در مردمداری چنان حساس بود که بر اساس روایتی، اگر یکی از مسلمانان را سه روز نمیدید، از حال او جویا میشد؛ اگر معلوم میشد که در مسافرت است، برایش دعا میکرد و اگر در مسافرت نبود، به دیدارش میشتافت و اگر بیمار بود، به عیادتش میرفت.[39] هیچکس را از توجه خویش استثنا نمیکرد؛ حتی دعوت بردگان را به گرمی میپذیرفت.[40]
با اینکه آن حضرت از هرگونه تکلفی بیزار بودند و بین خود و دیگران هیچ امتیازی قائل نمیشدند، گاه برخی نیازمندان، مقهور شکوه مقام و نام پیامبری او میشدند؛ از این رو، پیامبر گاه کسانی را که به هنگام برخورد با ایشان دچار لکنت زبان میشدند، یا آثار تأثیرپذیری در چهرههایشان مشاهده میشد، درآغوش میگرفت و به آنها محبت میکرد و کاری میکرد که از شکوه و ابهت ایشان، دچار شتابزدگی و عجله نشوند. همچنین هرگاه نیازمندی نزد ایشان میآمد، فوراً میفرمود: اشکالی ندارد[41] و بدین ترتیب کاری میکرد که وی هرگز احساس شرمندگی نکند. مردم مدینه همیشه کودکان خود را نزد پیامبر میآوردند، تا برایشان از خدا خیر و برکت بخواهد یا ایشان را نامگذاری کند. رسول خدا(ص) نیز کودک را در آغوش میگرفت و در دامان خود مینشاند. در این میان چه بسا کودک دامان آن حضرت را کثیف میکرد. برخی حاضران با ناراحتی بر سر کودک فریاد میکشیدند؛ ولی رسول خدا(ص) آنها را ازاین کار نهی میکرد و میگذاشت تا کار کودک تمام شود و سپس دعا یا نامگذاری را تمام میکرد و بدینترتیب، خانوادهی آن کودک را خشنود میساخت. هرگز حاضران مشاهده نکردند که پیامبر، از اینکه کودک لباس ایشان را نجس کرده، ناراحت شده باشد، پس از آنکه آنها بیرون رفتند، آن حضرت لباس خود را میشست. چنان رأفت و رحمتی به مردم داشت که اگر در حال نماز، صدای گریه کودکی را میشنید، سورهی کوتاهی میخواند و نماز را زود تمام میکرد.[42]
این حرکات، از بزرگترین پیامبر خدا، نشاندهندهی رحمت ایشان و شفقت و دلسوزی او نسبت به مردم است. به هرکس که نزد ایشان میرفت احترام میکرد؛ چندان که حتی گاه لباس خود را برای نشستن او پهن میکرد یا او را در جای خود مینشاند[43] روزی جریر بن عبدالله به خانه رسول خدا(ص) رفت؛ اما خانهی ایشان پر بود و وی جایی برای نشستن نیافت، از این رو، در بیرون خانه نشست. وقتی رسول خدا(ص) وضعیت او را دید، لباس خود را برداشت و بر گونههای خود گذاشت و بوسید. سلمان فارسی نیز چنین ماجرایی را نقل کند و میگوید: نزد رسول خدا(ص) رفتم. آن حضرت بالشی را که بر آن تکیه کرده بود، به من داد و فرمود: ای سلمان هیچ مسلمانی نیست که متکایش را برای احترام به برادر مسلمانش بدهد، مگر آنکه خدا او را میآمرزد»[44] در خارج خانه با فقیران بسیار معاشرت میکرد و این کار را چنان دوست میداشت که در راز و نیاز خود با خدا میفرمود: خدایا مرا در حال حیات و ممات نیازمند قرار ده و در زمرهی نیازمندان محشورم کن.»[45]
از جلوههای مردمداری، مدارا با مردم در مواردی است که با دین الهی مخالفتی نداشته باشد؛ رسول خدا(ص) به مدارا با مردم بسیار اهمیت میداد و میفرمود: پروردگارم، مرا به مدارا با مردم امر کرده؛ به همانسان که به ادای واجبات»[46] ایشان مدارا با مردم را نصف ایمان و رفق و آسانگیری با آنها را نصف عیش میدانست[47] و میفرمود: خدا رفق و مدارا را در همهی کارها دوست دارد و بر آن پاداشی میدهد که به سختگیری و عدم مدارا نمیدهد».[48] یکی پیامبراکرم(ص) یکی از دلایل برتری پیامبران بر سایر مردم را شدت مدارای آنها با دشمنان دین خدا میدانست[49] و میفرمود: سه چیز است که اگر در کسی نباشند، هیچ کاری از او به سرانجام نخواهد رسید:[تقوا] و ورعی که وی را از ارتکاب گناهان الهی بازدارد؛ اخلاق[نیکی] که با آن با مردم مدارا کند و بردباریای که جهالت نادانان را دفع کند»[50]
4ـ مردمیاری
رسول خدا(ص) شیفتهی یاری رساندن به مردم بود، چنان که گاه زندگیاش را در این راه میگذاشت. سرور مردم را کسی میدانست که به آنها خدمت کند.[51] میدانیم که بهترین و لذتبخشترین حالت برای رسول خدا حال نماز بود؛ اما کمک به مردن در نظر ایشان چنان اهمیتی داشت که اگر در حال نماز کسی کنارش مینشست، نماز خود را کوتاه میکرد و بلافاصله پس از نماز به او رو میکرد و میفرمود: آیا نیازی دارید؟»[52] روزی زنی نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: با شما کاری دارم.» حضرت پاسخ داد: در هریک از راههای مدینه که مایلی بنشین، من نیز با تو خواهم نشست[53](و به کارت رسیدگی خواهم کرد)» امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم که رسول خدا(ص) وقتی نیاز کسی به او میرسید، برای برآورده کردن آن، از خود صاحب نیاز بیشتر خوشحال میشد»[54] اگر رسول خدا(ص) بر مرکبی سوار بود، اجازه نمیداد کسی در کنار او پیاده باشد و او را نیز سوار میکرد و اگر او از این کار امتناع میکرد، میفرمود: پس جلوتر از من برو و همان جایی که میخواهی خود را به من برسان»[55] از هیچ فرصتی برای یاری رساندن به مردم دریغ نمیورزید: هرکس در برابر ستمگری، از مؤمنی حمایت کند، خدا روز قیامت فرشتهای برایش میگمارد که در برابر آتش جهنم، از گوشت بدن او حمایت کند»[56] همچنین میفرمود: هرکس غم و غصهی کسی را برطرف کند یا به مظلومی کمک برساند، خداوند سی و هفت بار او را میبخشد»[57]
یاری مردم را در مورد همهی آنها، اعم از نیکوکار یا بدکار سفارش میکرد و بدان را از خود نمیراند و یاری کردن آنها را هدایت و بازداشتن آنها از ارتکاب گناه میدانست. روزی به یاران خود فرمود: برادرت را یاری کن، خواه ظالم باشد یا مظلوم.» از ایشان پرسیدند: چگونه در حال که ظالم است یاریش کنیم؟» فرمود: بدینگونه که او را ظلم بازداری»[58] در فرازی دیگر فرمود: هرکس در حالی صبح کند که به امور مسلمانان اعتنایی ندارد، مسلمان نیست»[59] نیز میفرمود: هرکس یک نیاز از نیازهای برادر مؤمنش را برآورده سازد، چنان است که گویی به اندازهی همهی عمرش، خدا را عبادت کرده است»[60] از نظر ایشان حرکت برای برآورده ساختن نیاز برادر مسلمان، حتی در صورتی که نتواند به نتیجه برسد، پاداش خود را دارد: هرکس برای برآوردن نیاز برادر[مسلمان] در ساعتی از روز یا شب اقدام کند، این کار برای او از اعتکاف دو ماه بهتر خواهد بود؛ خواه آن نیاز را برآورده سازد یا نه»[61]
هنگامی که از ایشان پرسیدند: محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟» فرمود کسی که بیشترین نفع را برای مردم داشته باشد»[62] و در فرازی دیگر فرمود: دو ویژگی نیک است که بالاتر از آنها نیکیای وجود ندارد: ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان خدا»[63] و نیز فرمود: مردم عیال خدایند، پس محبوبترین مردم نزد خدا کسانی هستند که به عیال خدا نفع برسانند و اعضای خانهی خدا را خشنود سازند»[64] هرکس برادر مسلمانش را با گفتن کلمهای لطفآمیز احترام کند و غمش را برطرف سازد، همواره در سایهی گستردهی خدا خواهد بود و مادام که برآن حال است، رحمت خدا شامل حالش خواهد بود»[65] همچنین فرمود: مسلمان برادر مسلمان است، به او خیانت نمیکند و به او دروغ نمیگوید و او را تنها نمیگذارد؛ همه امور مسلمان، خواه آبرو یا مال یا خونش، بر مسلمان حرام است. تقوا در همین است. در شرارت و بدی انسان همین بس که برادر مسلمانش را تحقیر کند»[66] مؤمن نسبت به مؤمن، همانند ستون است که یکدیگر را تقویت(و یاری) میکنند»[67] ایشان مؤمنان را یکپارچه میدانست و آنان را چون اعضای یک پیکر تشبیه میکرد که با ناراحتی یک عضو، سایر اعضا نیز به درد میآیند.[68]
در جنگها و مسافرتها، همواره مراقب همراهان خود بود و معمولاً در انتهای صف و گروه راه میرفت تا به کسانی که به کمک نیاز دارند، یاری برساند و گاه حتی چنان با سربازان عادی صمیمی باشد که از پدر و مادر او و خانواده و مشکلات زندگی خانوادگیاش جویا میشد و در بر طرف کردن مشکلات آنها میکوشید. یکی از این نمونهها خاطرهای است که جابربن عبدالله نقل میکند که در ضمن آن رسول خدا(ص) از ازدواج او و مشکلات خانوادگی او پرسید و بعدها به او کمک کرد.[69] امام صادق(ع) فرمود: هرکس نیازی از نیازهای برادر مسلمانش را برآورده سازد خدا در روز قیامت، صد هزار نیاز او را برآورده میکند که از جمله آنها و نخستین آنها بهشت است و یکی دیگر این است که نزدیکان و خویشان و برادرانش را وارد بهشت می کند.»[70]
5. رعایت حقوق مردم
از نگاه اسلام، این مسئله بسیار روشن است که حقوق مردم بر حق خدا مقدم است، چرا که ممکن است خدا در روز قیامت از حقوق خود بگذرد و بندگان را ببخشد؛ اما هیچ فردی در قیامت از حقوق خود نمیگذرد. امام علی علیهالسلام فرمود: خدا حقوق بندگان خود را بر حقوق خود مقدم کرده است، پس هرکس که حقوق بندگان خدا را رعایت کند، حقوق خدا را نیز رعایت کرده است».[71] رسول خدا صلی الله علیه وآله بر ادای حقوق مردم تأکید فراونی داشت، از روایات حقوق زیادی استنباط میشود که برخی آنها عبارت است:[72]
1. هر چه برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند.
2. پرهیز از آزار آنها با گفتار با کردار.
3. پرهیز از تکبر نسبت به آنها.
4. پرهیز از سخنچینی و نیز گوش دادن به سخنچینی سخنچینان.
5. عدم قطع رابطه بیش از سه روز.
6. نیکی کردن در حق آنها با حداکثر توان.
7. خوشاخلاقی، نرمخویی و گشادهرویی نسبت به همه.
8. وفای به عهد و پیمان با آنها و عدم خیانت به آنها.
9. احترام به همه براساس شأن و منزلتی که دارند، به ویژه احترام به بزرگان هر قوم.
10. خیرخواهی برای آنها.
11. اصلاح و آشتی دادن کسانی که به عللی از یکدیگر جدا شده، دشمنی پیدا کردهاند.
12. پردهپوشی از زشتیها و خطاهای مردم.[73]
13. کوشش در رفع نیاز آنها تا حد امکان.
14. سلام کردن به مردم.
15. همنشینی با نیازمندان.
16. پیجویی وضعیت مردم و رسیدگی به مشکلات آنها و شرکت در مجالس و مراسم آنها.
17. مواسات با آنها در دارایی خود.
18. عیادت آنها به هنگام بیماری.
19. شرکت در تشییع جنازه آنها.
20. به نیکی یاد کردن از آنها پس از مرگشان.
در این میان در روایات، افزون بر حقوق پدر و مادر و خویشاوندان، بر حقوق برخی افراد جامعه بیشتر تأکید شده است؛ نظیر حقوق همسایگان، دوستان، میهمانان و زیردستان انسان. سفارش درباره حقوق همسایگان بسیار فراوان است؛ برای مثال رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: بهترین یاران خدا کسانی هستند که نسبت به یاران خود بهترین باشند و بهترین همسایگان خدا کسانیاند که برای همسایه خود بهترین باشند».[74] عبداللَّه بن عمرو گوسفندی را برای مجاهد ذبح کرد و پس از ذبح گوسفند نزد وی برد. مجاهد دو بار از او پرسید: آیا از این گوسفند، به همسایه یهودی ما هم هدیه کردید؟» من از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که میفرمود: جبرئیل همواره مرا به رعایت حقوق همسایه سفارش میکرد؛ چندان که پنداشتم، همسایه را نیز یکی از وارثان قرار خواهد داد».[75] این روایت را عایشه نیز نقل کرده است.[76] امام علی علیه السلام نیز در آستانه شهادت خویش، همین روایت را نقل کرده است.[77]
رسول خدا صلی الله علیه وآله در فراز دیگری، حرمت همسایه را چون حرمت مادر میداند.[78] یکی از مردان انصار نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: از فلانی خانهای خریدهام؛ اما نزدیکترین همسایهام کسی است که از او هیچ خیری امید ندارم و از شرش هم در امان نیستم». رسول خدا صلی الله علیه وآله به امام علی علیه السلام، سلمان و ابوذر دستور داد که از طرف ایشان با بلندترین صدا، سه بار اعلام کنند که هرکس همسایهاش از شر او در امان نباشد، ایمان ندارد. آنها نیز اعلام کردند: سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله با دستش به چهل خانه از مقابل پشت سر و از سمت راست و چپش اشاره کرد(و آنها را همسایه انسان دانست.)[79] در فراز دیگری فرمود: هرکس همسایهاش را بیازارد، خدا بوی بهشت را بر او حرام میکند و جایگاهش در آتش است که چه بد جایگاهی است! و هرکس حق همسایهاش را تضییع کند، از ما نیست؛ جبرئیل همواره درباره همسایگان به من سفارش میکرد؛ به گونهای که پنداشتم، همسایه را یکی از وارثان قرار خواهد داد».[80]
در برخی روایات، حتی در مورد خوراک و پوشاک همسایه نیز سفارش شده است: هرکس که سیر بخوابد؛ ولی همسایهاش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است».[81] روزی یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله، سر وقت به قراری که با رسول خدا صلی الله علیه وآله گذاشته بود نرسید. وقتی خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید، ایشان از او پرسید چه شد که دیر آمدی؟» او گفت: لباسی نداشتم که بپوشم و بیرون بیایم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آیا همسایهای که دو دست لباس داشته باشد، نداشتی که یکی از آنها را به تو عاریه دهد؟» گفت: چنین همسایهای دارم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: اکنون که لباسش را به تو عاریه نداده، برادر تو محسوب نمیشود».[82] رسول خدا صلی الله علیه وآله حقوق همسایه را چنین برشمردند:
1. اگر از تو کمکی طلبید، کمکش کنی.
2. اگر قرضی خواست، قرض بدهی.
3. اگر نیازمند شد، تنهایش نگذاری.
4. اگر به او خیری رسید به او تبریک بگویی.
5. اگر بیمار شد، به عیادتش بروی.
6. اگر دچار مصیبتی شد، به او تسلیت و دلگرمی دهی.
7. اگر درگذشت به تشییع جنازهاش بروی.
8. خانهات را چندان بلند نسازی که مانع از رسیدن باد به او شود؛ مگر آنکه خود او اجازه دهد.
9. اگر میوهای خریدی، به او نیز بدهی و اگر چنین قصدی نداری، مخفیانه به خانهات ببری تا او نبیند.
10. اجازه ندهی که فرزندت میوه را بیرون برد و باعث حسرت و اندوه فرزندان همسایهات شود.
11. با بوی غذاهایت او را نیازاری، مگر آنکه مانع از رسیدن بوی غذایت به او شوی.[83]
حقوق زیردستان و کسانی که به گونهای زیر نظر انسان کار میکنند، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله بر این نکته تأکید میکرد و میفرمود: هرکس برادر مسلمانی، زیر دست او بود، باید از آنچه خود میخورد، به او بدهد و از آنچه خود میپوشد، بر او بپوشاند و به وی کاری واگذار نکند که از عهدهاش برنمیآید و اگر(بنا به ضرورت) چنین کرد، به او در انجام آن کمک کند.[84]
6. وفای به عهد
از اصول ضروری و شایسته سیره پیامبراکرم صلی الله علیه وآله، وفای به عهد است. قرآن کریم، وفای به عهد را یکی از ویژگیهای مؤمنان میداند و به صراحت دستور میدهد: ای کسانی که ایمان آوردهاید، به پیمانهای خود وفادار باشید».[85]وفای به عهد، از مهمترین اصول زندگی رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. آن حضرت بر عمل به پیمان و عدم نقض آن، حتی در صورتی که طرف پیمان، کافر یا دشمن انسان باشد، تأکید میکرد و هرگز هیچ پیمانی را زیر پا نمیگذاشت. همواره سفارش میکرد که مسلمان باید به عهد و پیمانش وفا کند: هرکس وفای به عهد نداشته باشد، دین ندارد».[86] امام صادق علیه السلام نقل میکند: رسول خدا صلی الله علیه وآله با مردی قراری گذاشت که در کنار صخره مشخصی منتظر او بماند. آن حضرت به ایشان فرمود: من در اینجا منتظر شما میمانم تا برگردی، پس از مدتی حرارت آفتاب شدت یافت و اصحاب ایشان گفتند: یا رسولاللَّه! ای کاش به سایه میآمدی(تا آفتاب شما را نیازارد.) ایشان این درخواست را نپذیرفت و فرمود: من با آن مرد در اینجا قرار گذاشتهام و در همین جا منتظر او میمانم و اگر نیامد، خلف وعده از طرف او خواهد بود. براساس نقل برخی، آن حضرت تا سه روز در همان نقطه در انتظار آن مرد ماند و وقتی او را دید، بیهیچ عصبانیتی فرمود: و ای جوانمرد! مرا به زحمت انداختی، سه روز است که در اینجا هستم.[87]
7. امانتداری
امانتداری پیامبراکرم صلی الله علیه وآله زبانزد عام و خاص بوده و هست؛ حتی پیش از بعثت نیز آن حضرت در میان مردم مکه، با لقب امین» مشهور بود؛ بدترین دشمنان ایشان نیز وی را فردی امین میشمردند و در امانتداری او تردیدی نداشتند. هرکس حتی اگر نخ و سوزنی نزد آن حضرت به امانت میگذاشت، ایشان آن را به وی باز میگرداند.[88] ایشان بر امانتداری تأکید میکرد و کسانی را که از این ویژگی بیبهره بودند، اساساً بیایمان میدانست.[89] از نظر ایشان یکی از مهمترین ملاکهای سنجش و ارزیابی انسانها امانتداری آنهاست؛ به کثرت نماز، روزه، حج و. آنها منگرید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنها بنگرید».[90] نیز میفرمود: امانتداری موجب غنا و خیانت موجب فقر است».[91]
8. راستگویی
راستگویی از فضایل بسیار مهم اخلاقی است که در صورت همگانی شدن، اعتماد افراد به یگدیگر مستحکم شده، جامعه انسانی به امنیت خواهد رسید. خدای سبحان در قرآن کریم، مؤمنان را پس از سفارش به تقوای الهی، به وارد شدن در زمره راستگویان فرا میخواند.[92] رسول خدا صلی الله علیه وآله راستگویی را زینت گفتار میداند[93] و از نزدیکترین افراد را به خود در روز قیامت، راستگوترین آنها معرفی میکند. چنانکه گذشت، راستگویی را از مهمترین معیارهای سنجش و ارزیابی انسانها برمیشمرد. در برابر راستگویی، رذیلت دروغگویی قرار دارد. سخن از آن به مجال دیگری نهاده میشود.
9. بخشش
پیامبراعظم صلی الله علیه وآله سرآمد بخشندگان بود. آن حضرت خود به مردم میفرمود: هرکس از ما چیزی بخوهد، از آنچه در اختیار داریم، دریغ نخواهیم کرد».[94] جبرئیل علیه السلام میگوید: من همه خانوادههای روی زمین را بررسی کردم و در میان ایشان، بخشندهتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نیافتم».[95] ابوسعید خدری میگوید؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله بسیار با حیا بود؛ هیچگاه از او چیزی نخواستند، مگر آنکه پاسخ مثبت داد».[96] اگر زمانی چیزی نزد ایشان نبود، قول میداد که به زودی آن حاجت را برآورده سازد.[97] روزی فردی خدمت ایشان رسید و تقاضای کمک کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اکنون چیزی ندارم، اما به حساب من خرید کن و وقتی چیزی به دستم رسید، بهای آن را میپردازم». عمر که شاهد ماجرا بود، به ایشان گفت: ای پیامبر خدا! به او بخشش کردی، در حالی که خدا آنچه در توان تو نیست، بر تو تکلیف نکرده است». رسول خدا صلی الله علیه وآله از سخن او ناخشنود شد. یکی از انصار که آنجا حاضر بود، گفت: ای پیامبر خدا(هرچه میخواهی) انفاق کن و از خدا درباره فقر و نداری خود نترس». تبسّم در چهره رسول خدا صلی الله علیه و آله مشهود شد و فرمود: از سوی خدا به همین شیوه مأمور شدهام».[98]
امام علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله بخشندهترین مردم، و در رفت و آمد و همراهی کریمترین مردم بود؛ به گونهای که هرکس با او رفت و آمد میکرد و او را میشناخت، محبتش در قلبش میافتاد».[99] آن حضرت در بخشش، هرگز به خود نمیاندیشید، از این رو، به دوست و دشمن، و به باادب و بیادب یکسان میبخشید. عربی بادیهنشین به رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و عبای ایشان را گرفت و به شدت کشید؛ به گونهای که گوشه عبا در گردن رسول خدا صلی الله علیه وآله جا انداخت. آنگاه به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفت: ای محمد؛ دستور بده از مال خدا که در اختیار توست، به من بدهند». رسول خدا صلی الله علیه وآله تبسمی کرد و سپس دستور داد به او چیزی بدهند.[100] رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: سخاوت، درختی از درختان بهشت است؛ هرکس که شاخهای از آن را بگیرد، نجات مییابد».[101] از ایشان پرسیدند: برترین اعمال کدام است؟ فرمود: سخاوت و خوشاخلاقی، پس از این دو جدا نشوید تا سعادت یابید».[102] همچنین فرمود: هنگامی که خدا بهشت را آفرید، بهشت پرسید: پروردگارا! مرا برای چه کسی آفریدهای؟ خدا فرمود: برای هر سخاوتمند پرهیزکار. بهشت گفت: پروردگارا راضی شدم».[103] رسول خدا صلی الله علیه وآله تأکید میکرد که انسان از سنین جوانی با ویژگی بخشش انس بگیرد؛ برای مثال میفرمود: نزد خدا جوان بخشنده و خوشاخلاق از پیرمرد بخیل عابد و بداخلاق محبوبتر است».[104]
10. سپاسگزاری
سپاسگزاری، شناخت زحمت و خدمت دیگران و تشکر و قدرشناسی از آنهاست خدای سبحان خود را به نام یا صفت شاکر» یا شکور» معرفی میکند: وَ مَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ»[105] و إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ»[106] یکی از ارکان اصلی زندگی اجتماعی و پایداری پایههای جامعه این است که انسانها زحمات و خدمات یکدیگر را ارج نهند. رعایت نکردن این اصل موجب دلسردی زحمتکشان و نیکان شده، اندک اندک بیتفاوتی اعضای جامعه نسبت به کارهای نیک و خدمت به جامعه را در پی دارد و صمیمیت و همدلی لازم برای زندگی اجتماعی را از بین میبرد. در مقابل، رعایت این اصل موجب انسجام، پیوستگی و همدلی بیشتر اعضا و استحکام جامعه میشود، از این رو، اعضای جامعه نباید در برابر خدمات یکدیگر بیتفاوت باشند و دستکم با گفتار، این وظیفه را به جای آورند. در قرآن و روایات نیز بر این وظیفه بسیار تأکید شده است. خداوند نیز با صفت بسیار سپاسگزار» توصیف شده است: إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ»[107]؛ در واقع، خداوند هیچگاه کار نیک انسانها را بیپاداش نمیگذارد.
اصل سپاسگزاری از خدمات دیگران، در نظر رسول خدا صلی الله علیه وآله آن همه مهم است که اساساً سپاس از خدا را بیسپاس از مردم رد میکند: هرکس سپاسگزار مردم نباشد، سپاسگزار خدا نیست».[108] در واقع، ایشان تشکر از مردم را شرط سپاسگزاری خدا میداند. ایشان به پاس خدمات مردم و خانواده خود از آنها تشکر میکرد؛ برای مثال همواره از حضرت خدیجه یاد میکرد و بر او درود میفرستاد و میفرمود: خدیجه، هنگامی به من پیوست که همه مردم از من دوری میگزیدند؛ مرا در راه اسلام تنها نگذاشت و حمایتم کرد؛ خدایش بیامرزد که زن پربرکتی بود و از او صاحب شش فرزند شدم».[109] همچنین از کنیز آزاد شدهای به نام تویبه» که در دوران شیرخوارگی، چند روز به ایشان شیر داده و ایشان را سرپرستی کرده بود، یاد میکرد و همواره به او احترام میگذاشت.حتی از مدینه برای او که در مکه میزیست، لباس و هدایایی میفرستاد و هنگامی که درگذشت بسیار غمگین شد و از حال خویشاوندان او جویا شد تا نسبت به آنها محبت و دلجویی کند.[110]
11.میهماننوازی
میهماننوازی و آداب میهمانداری از مهمترین مسائلی است که در سیره و سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله به آن توجه بسیار شده است. ایشان میفرمود: میهمان راهنمای بهشت است».[111] ایشان میهمان را مایه آمرزش گناهان دانسته است: میهمان به همراه روزی خود وارد خانه میشود و هنگامی که از خانه میزبان خارج میشود، همه گناهان آن خانه را با خود میبرد».[112] روزی به یاران خود فرمود: هنگامی که خدا خیر و سعادت گروهی را بخواهد، برای آنان هدیهای را میفرستد». گفتند: چه هدیهای». فرمود: میهمان که به همراه روزی خود وارد میشود و به همراه گناهان اهل آن خانه بیرون میرود».[113] ایشان خانه بیمیهمان را خانه بیفرشته معرفی میکند: خانهای که میهمان در آن پای نمینهد، فرشتهها در آن گام نمینهند».[114] نیز میفرماید: هرکس میهمان را اکرام کند، هفتاد پیامبر را اکرام کرده و هرکس برای میهمان یک درهم خرج کند، چنان است که هزاران هزار دینار در راه خدا خرج کرده است».[115]
ایشان افزون بر تأکید بر میهماننوازی، بر اجابت دعوت برادر مسلمان نیز بسیار تأکید کرده است: من به حاضران و غایبان امتم سفارش میکنم که دعوت برادر مسلمان خود را بپذیرند؛ هر چند که با او پنج میل فاصله داشته باشند، چرا که پذیرش دعوت مسلمان بخشی از دین است».[116] ایشان رد دعوت مسلمان و نیز پذیرش دعوت و عدم تناول غذای میزبان را نوعی جفا میدانست.[117] از سوی دیگر، میهمانی ناخوانده را نکوهش میکرد. روزی به امام علی علیه السلام فرمود:هشت دسته اگر به آنها اهانت شد، نباید کسی جز خود را ملامت کنند؛ نخستین آنها میهمان ناخوانده است.[118] همچنین میفرمود: هرکس به میهمانی دعوت شود و او بیعذر و دلیل موجه رد کند، خدا و رسول خدا صلی الله علیه وآله را نافرمانی کرده است و هرکس بیدعوت بر سر سفرهای بنشیند، همانند وارد میشود و سرزنش شده خارج میشود».[119]
روزی یکی از اهالی مدینه، ایشان و پنج نفر از یارانشان را برای صرف غذا دعوت کرده بود. یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله در راه به آنها برخورد و با آنها همراه شد. وقتی به محل میهمانی رسیدند، حضرت به او فرمود: اینان تو را دعوت نکردهاند، پس بنشین تا تو را به آنها معرفی کنم و از آنها اجازه ورود تو را نیز بگیرم».[120] این ماجرا اولاً دلسوزی و حیای آن حضرت را نشان میدهد؛ ثانیاً بیانگر آن است که حضور در میهمانی بیدعوت، در نظر آن حضرت ناپسند بوده است. در روایات متعددی، برای میهمان و میزبان وظایفی بیان شده که در ادامه به برخی آنها اشاره میکنیم؛
وظایف میزبان
1. میزبان باید بکوشد که در میهمانی او، تنها ثروتمندان حضور نیابند، بلکه افراد نیازمند نیز بر سفره انسان حاضر باشند. رسول خدا صلی الله علیه وآله میفرمود: میزبان بدترین غذا، سوری است که در آن، تنها افراد سیر حاضر باشند و از افراد گرسنه دریغ شود».[121]
2. میزبان نباید غذاهایی را که برای میهمانان حاضر میکند، کم و ناچیز بشمارد و به اصطلاح نباید آنها را ناقابل معرفی کند، چرا که چنین کاری کفران و تحقیر نعمتهای الهی است میزبان در گناهکاری انسان همین بس که آنچه برای برادرانش حاضر میکند، اندک شمارد، و در گناه کاری مردم هم همین بس که آنچه برادرشان برای آنها حاضر میکند، اندک شمارند».[122]
3. نکته بسیار مهم این است که در میهمانداری باید از تکلّف و زحمت بیجا دوری کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله سفارش میفرمود که برای میهماننوازی، به تکلّف و زحمت بیجا نیفتید.[123] امام علی علیه السلام در پاسخ به فردی که ایشان را به میهمانی دعوت کرده بود، فرمود: به شرطی میپذیرم که سه چیز را برایم تضمین کنی: از بیرون خانه چیزی نخری و هرچه در خانهداری برایم حاضر کنی و خانوادهات را به زحمت نیندازی»، پس از آنکه که شخص این سه شرط را پذیرفت، امام دعوتش را اجابت کرد.[124]
4. بهتر است که در سفره برخی لوازم جانبی و ضروری، نظیر خلال دندان یا دستمال کاغذی برای میهمانان فراهم باشد. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: از حقوق مهمان این است که خلال دندان برایش مهیا شود».[125]
5. میزبان باید همراه با میهمانان غذا بخورد؛ نه جدا از آنها. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هرکس که دوست دارد، خدا و رسولش او را دوست داشته باشد، باید همراه با میهمانش غذا بخورد».[126]
6. میزبان باید به بهترین صورت و نیز با خوشرویی و محبت کامل از میهمانان پذیرایی کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله هنگامی که گروه نجاشی بر ایشان وارد شدند، خود شخصاً برخاست و به خدمت آنها پرداخت.[127] همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله از اینکه از میهمان کار کشیده شود، نهی میکرد.[128]
7. رسول خدا صلی الله علیه وآله بدرقه میهمان را از حقوق وی میدانست و میفرمود: یکی از حقوق میهمان این است که با او حرکت کرده، تا کنار درب خانه بدرقهاش کنی».[129]
وظایف میهمان
برخی وظایفی که برای میهمان بیان شده، عبارت است از:
1. پرهیز از میهمانی افراد فاسق و اهل گناه: رسول خدا صلی الله علیه وآله در وصایای خود به ابوذر فرمود: ای ابوذر جز با مؤمنان مصاحبت نکن و جز افراد متقی از غذایت نخورند و از غذای افراد فاسق پرهیز کن».[130]
2. همچنان که پیشتر اشاره شد، میهمان باید از به همراه آوردن کسانی نظیر فرزند، دوست یا پدر و مادر که میزبان دعوتشان نکرده، بپرهیزد.
3. رعایت دقیق وقت تعیین شده، یعنی میهمان نباید زودتر یا دیرتر از وقت مقرر به خانه میزبان وارد شود.
4. همچنان که پیشتر اشاره شد، میهمان نباید غذایی را که برایش حاضر میشود، ناچیز و اندک شمارد و به دیده حقارت به آن بنگرد.
5. میهمان نباید بیش از سه روز در خانه میزبان اقامت کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: میهمانی سه روز است و بیش از سه روز صدقه است و میهمان وظیفه دارد که پس از سه روز، از خانه میزبان برود.
6. میهمان باید در تعیین جای نشستن، تابع نظر میزبان باشد، چرا که به تعبیر برخی روایات، صاحبخانه بهتر میداند که چه جایی از خانهاش برای حفظ حرمت و پوشش خانواده او مناسبتر است.[131]
12. دوستیابی و دوستداری
در زندگی اجتماعی، انسانها نسبت به برخی انس بیشتری مییابند و او را دوست خود بر میگزینند. انتخاب دوست در فرایند زندگی اجتماعی، امری گریپذیر است. در بسیاری موارد، دوست انسان، مهمترین نقش را در تصمیمگیریها و سرنوشت او ایفا میکند. قرآن مجید از کسانی یاد میکند که با برگزیدن دوستان بد، گرفتار عذاب جهنم شدهاند و با حسرت میگویند: ای کاش با فلانی دوست نمیشدیم؛ و روزی است که ستمکار دستهای خود را میگزد[و] میگوید: ای کاش با پیامبر راهی برمیگرفتم و ای کاش فلانی را دوست[خود] نگرفته بودم»[132] در آیه دیگر نیز چنین آمده است: یکی از بهشتیان میگوید: راستی من[در دنیا] همنشینی داشتم که به من میگفت: آیا واقعاً تو این سخن را باور میکنی که وقتی مردیم و خاک و[مشتی] استخوان شدیم، زنده میشویم و جزا مییابیم؟[سپس] میپرسد: آیا شما از او اطلاعی دارید؟ پس او را در میان آتش میبیند و میگوید: به خدا سوگند چیزی نمانده بود که تو مرا به هلاکت اندازی! و اگر رحمت پروردگارم نبود، هرآینه من[نیز] از احضارشدگان در دوزخ بودم!»[133]
در اهمیت تأثیر دوست سرنوشت آدمی همین بس که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آدمی بر همان دینی است که دوستش بر آن است، پس دقت کنید که چه کسی را به دوستی برمیگزینید!»[134] و اگر در مورد کسی شک داشتید و دیندار بودن او برای شما معلوم نبود، به دوستانش بنگرید؛ اگر دوستانش دیندارند، خود او دیندار است.»[135] به دلیل تأثیر فراوان دوست در تصمیمگیریها و رویکردهای انسان، روایات متعدد، به بیان شرایط دوست پرداختهاند. برخی شرایطی که برای دوست خوب بیان شده عبارت است از:[136]
1. داشتن ایمان و تدین.
2. ظاهر و باطن او یکی باشد.
3. افتخار تو را افتخار خود و ننگ تو را ننگ خود بداند.
4. دریغ نکردن از آنچه در اختیار دارد برای تو.
5. هنگام دچار شدن به مصایب و گرفتاریها تو را تنها نگذارد.
6. آنچه برای خود میپسندد، برای تو نیز بپسندد.
7. نادان نباشد.[137]
8. شرور نباشد.[138]
9. دو رو، یعنی کسی که کردارش با گفتارش همسان نیست، نباشد.[139]
10. بدذات و خبیث نباشد.
11. اهل فسق و فجور نباشد.
12. امانتدار باشد.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: همنشین نشوید، مگر با عالمی که شما را از پنج چیز به پنچ چیز فرا میخواند: از شک به یقین، از ریاکاری به اخلاص، از رغبت(به دنیا و گناهان) به دوری از آن، از تکبر به تواضع، و از حیلهگری به خیرخواهی مردم».[140] در روایات آمده است که پیش از انتخاب دوست، او را آزمایش کنید و از انتخاب شتابزده و بدون بررسی بپرهیزید. این آزمایش و ارزیابی، ممکن است از راههای گوناگونی صورت پذیرد:
1. سپردن امانت به او و سنجش میزان امانتداری او.
2. پیشنهاد کار ناپسند به او و دقت در نحوه عکس العمل او.
3. عصبانی کردن او و د
فصلی در کتب فقهی ما وجود دارد تحت عنوان آداب محتضر؛ وقتی علایم مرگ دیده می شود، چگونه باید با محتضر رفتار کرد و خود او باید چگونه باشد، در آداب محتضر یکی از مسایلی که در روایات ما مطرح کردند، همین نکته است که شخص باید با سرمایه ای از امید به رحمت الهی با مرگ مواجهه پیدا کند، پیامبر اکرم می فرماید: لَایَمُوتَنَّ أَحَدُکُمْ إِلَّا وَ هُوَ یُحْسِنُ الظَّنَّ بِاللَّهِ»؛ مبادا کسی از دنیا برود و حسن ظن به خدا نداشته باشد»، فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ بِاللَّهِ ثَمَنُ الْجَنَّهِ»؛ راه و مسیر آینده انسان با همین امید همراه می شود و زمینه شمول مغفرت فراهم می شود» علامه بحرالعلوم که در فقاهت و در سیر و سلوک معنوی مقام اول را دارد، در منظومه ای مسایل فقهی را به نظم در آورد و در آداب محتضر می گوید: خداوند با ما پس از مرگ چگونه برخورد می کند؟ همان گونه که نسبت به خدا معرفت داری، به همان صورت با تو برخورد می کند. اگر حسن ظن داری، بدان که همین حسن ظن پاسخ خود را پیدا می کند و رحمت الهی شامل حال تو می شود و کسی که حسن ظن ندارد، خود را از رحمت الهی مایوس می کند.» در قرآن نیز نمونه های بسیاری وجود دارد که به این نکته اشاره و تأکید می کند. به عنوان مثال خداوند در سوره عنکوبت(آیه23) می فرماید: وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ وَلِقَائِهِ.»؛ کسانی که کفر به آیات الهی و قیامت می ورزند، أُولَـئِکَ یَئِسُوا مِن رَّحْمَتِی وَأُولَـئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»؛ از رحمت الهی مایوس می شوند و عذاب الهی شامل حال آنها می شود.» کسی که به آیات الهی کفر می ورزد، باید این گزاره در مقابلش قرار گیرد که مشمول عذاب الیم الهی است، اما خداوند قبل از این گزاره، مطلب دیگری را مطرح می کند و می گوید این کفار مایوس از رحمت می شوند و عذاب الهی شامل حال آنها می شود، یعنی عذاب ناشی از یاس نسبت به رحمت الهی است.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
در سوره انعام(آیه 147) به پیامبر ماموریت داده می شود تا سخنی را به کفار و معاندان بگوید، فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ.»؛ ای پیغمبر اگر تو را تکذیب کردند، بگو.» این مخاطب، دیگر مومن و مسلمان نیست بلکه تکذیب کنندگان رسالت پیغمبر خاتم هستند، شاید به ذهن برسد که در این مکالمه مناسب است که با تکذیب کنندگان، درباره غضب الهی و سوء عاقبت آنها و گرفتاریشان سخن گفته شود، ولی آیه اینگونه نیست: فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ واسِعَهٍ»؛ به آنها اعلام کن پروردگار شما( ای) تکذیب کنندگان و کفار و شما که با من سر ستیز دارید، دارای رحمت گسترده ای است» و این از عجایب است! به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی (در تفسیر شریف المیزان) پیامبر با القای این سخن می خواهد مانع یأس و ناامیدی کفار شود چرا که آنها هم نباید از رحمت الهی مایوس شوند.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
امید به رحمت الهی باید در همه مراحل زندگی بنده مسلمان وجود داشته باشد و این دو جهت دارد؛ جهت اول امیدی است که در خود شخص وجود دارد. من با آلودگی هایی که در زندگی دنیا داشتم، در آینده، خداوند با من چگونه برخورد خواهد کرد؟ جهت دوم نسبت به دیگران است. کم و بیش در زندگی من لغزش هایی هم وجود داشته و دیگران هم از این لغزش ها بی خبر نیستند، آنها درباره من چگونه فکر و داوری می کنند؟ این پاسخ در معارف اهل بیت(ع) وجود دارد که داوریتان را درباره افرادی که از دنیا می روند، اصلاح کنید، تا دیروز که در میان شما بودند و لغزشی از آنها می دیدید، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و اجرای مجازات و وظایف دیگری داشتید، اما پرونده فرد در این دنیا که بسته شد، نگاه به انسان تغییر می کند. لذا کنار میت حاضر می شوید، نماز می خوانید و می گویید: اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْراً»؛ این جمله در نماز میت از آداب و مستحبات است و خواندن آن ومی ندارد، اما امام صادق(ع) در روایتی با سند معتبر می فرماید: در نماز میت این جمله را بگو اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» این جمله برای ائمه معصومین(ع) و انسان های عادل نیست، برای ما انسان هاست، اما چطور می شود این جمله را گفت؟ انسان می تواند دروغ بگوید؟ این سوالی است که حداقل ۴۰۰ یا ۵۰۰ سال است که مورد توجه علماست که چطور می شود این جمله را گفت، ما در نماز میت شرکت می کنیم و افراد را می شناسیم که نقاط ضعفی در زندگی دارند، این جمله را بخوانیم یا نخوانیم؟ مرحوم علامه مجلسی بر مبنای نوع نگاهی که در معارف اهل بیت(ع) نسبت به انسان وجود دارد، در کتاب مرآه العقول” این بحث را دنبال و به چند نکته اشاره کردند. پاسخ اولی که مرحوم مجلسی می فرمایند این است که خدا از وضع بندگان خودش کاملا مطلع است، احتیاجی به این نیست که ما درباره اشخاص به خدا گزارش دهیم، نیازی به این نیست که ما شهادت دهیم که این انسان خوبی است یا نیست، همه چیز ثبت شده است، خداوند می خواهد با این بنده که در نامه عملش کم و بیش لغزش ها و خطاهایی وجود دارد و گاهی فاصله گرفته، آشتی کند. خدا که صاحب اختیار بندگان است و همه چیز ما در اختیار اوست برای اینکه این ارتباط و صفا و صمیمیت ایجاد شود یک بهانه ای می خواهد لذا به سایر بندگان می گوید، در نماز میت بخوانید اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا.» نکته دوم اینکه ما در این جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» می گوییم که خدایا ما غیر از خیر چیزی نمی دانیم و مطلع نیستیم که خداوند در برابر اعمال و رفتار انسان ها چه تصمیمی می گیرد، شاید آنچه ما نقاط ضعف تلقی می کنیم، مورد عفو خداوند قرار گرفته است، شاید شخص مومنی که گناهی کرده بود، کار حسنه دیگری انجام داده و همه آلودگی ها را شسته است، شاید یک بیماری پیدا کرده و در اثر بیماری و رنج، خداوند او را مورد لطف خود قرار داده است. مرحوم علامه مجلسی می فرماید: نگاهتان به انسان را تغییر دهید. تنها می توانیم به این امر قسم بخوریم که انسان از دنیا رفته کار خوب بسیار کرده، اما در مورد اینکه اکنون در نامه عمل او گرفتاری، گناه و معصیتی وجود دارد، نمی توانیم ادعای علم و یقین کنیم. در حقیقت علم ما به خیر هست، اما علم ما نسبت به شر نیست پس با اطمینان خاطر بگو اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» پاسخ سومی که علما دادند این است که خیر”، در اینجا می تواند خیر اعتقادی باشد، یعنی مسلمان و مومن است و من شهادت بر اسلام و ایمان می دهم نه شهادت نسبت به تمام پرونده اعمال او. لذا از مرحوم آیت الله العظمی بهجت سوال کردند که می توان جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» را برای همه مسلمانان گفت، ایشان فرمودند: مانعی ندارد، منظور این است که همه مسلمان و مومن هستند و اعتقاداتشان درست است. از مرحوم آیت الله العظمی خویی سوال کردند ما می دانیم برخی از افراد فاسد و فاسق بودند، می توان جمله اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْرا» را گفت و دروغ به حساب نمی آید؟ ایشان فرمودند: مانعی ندارد و دروغ هم نیست. حال این رحمت با انسان چه می کند؟ گفت وگویی بین امام سجاد(ع) با حسن بصری وجود دارد که حسن بصری خدمت امام سجاد(ع) آمد و گفت: لَیْسَ الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ»؛ نباید تعجب کرد از انسان هایی که به هلاکت می رسند و نابود می شوند، انسان ها باید دچار چنین مشکلاتی شوند و عادی و طبیعی است، تعجب از آنهایی است که نجات پیدا می کنند و مشمول عذاب الهی نیستند. امام سجاد در برابر این نگاه بدبینانه که همه مردم جهنمی هستند و خوب ها استثنایی هستند، فرمودند: وَ امَّا الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکَ مَعَ سَعَهِ رَحْمَهِ اللّهِ»؛ از آنکه نجات یافته تعجب نیست، بلکه تعجب از کسى است که با رحمت واسعه حق چگونه هلاک شده است؟!» در واقع اصل بر نجات انسان ها و شمول رحمت الهی است، یک شخص چه مقدار باید در منجلاب گناه، معصیت، فسق، فجور، کفر و نفاق غوطه ور شده باشد که به هیچ وسیله ای نتواند خود را نجات دهد. در جای جای آیات و معارف اهل بیت(ع) به این امر اشاره و تأکید شده که رحمت خداوند بر غضب او پیشه می گیرد، در دعای جوشن کبیر یکی از اسماء الهی این است یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبهُ »؛ ای خدایی که رحمتت پیوسته بر غضب پیشی می گیرد.» امام سجاد(ع) نیز تعبیر مشابهی در صحیفه سجادیه دارند: أَنْتَ الّذِی تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»؛ ای خدایی که پیوسته رحمت تو پیشاپیش غضبت در حرکت است». این موارد نشان می دهد که مکتب و معارف ما سرشار از این تأکیدات است اما دلیل اینکه چرا انقدر نگاه ما نسبت به انسان، سرنوشت و عاقبت انسان ها منفی است، به این امر برمی گردد که ما با این معارف آشنا نیستیم، ذهن ما را افکار دیگری پر کرده است. نگاه ما نگاه زلال به انسان ها نیست، ما در یک دنیای بسیار کوچک و حقیری زندگی می کنیم لذا داوری ما درباره انسان ها، داوری های مخدوشی است.
لطفا صلوات و التماس دعا برای همگان
منبع:سایتsoroosh-mahallati خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده در مراسم یادبود مرحوم فاتح - شفقنا 22 دی ماه 1395 -
کتاب صوتی ” تو همانی که می اندیشی” نام شاهکاریست از جیمز آلن که در آن در مورد تصورات و تفکر شما روی شکل گیری شخصیت شما صحبت کرده است.
این کتاب با استواری هر چه تمام تر به اثبات رسانده است
که با وجود جثه کوچکش در زمینه تحول خویشتن و خودیاری، ابزاری نیرومند بوده است.
شاید به این دلیل که همواره میتوان حقیقت را به زبانی ساده گفت
اما چون حقیقت بر زبان آید تأثیرش شگفت و شگرف و ژرف خواهد بود.
پیشنهاد می کنم که نسخه ی صوتی کتاب را دانلود کرده و هر از گاهی به آن گوش دهید چرا که این کتاب بسیار پر انرژی و الهام بخش است.
این سخن که ”هرکس آنچنان است که در دل خود فکر میکند
نهتنها همه هستی آدمی را در برمیگیرد، بلکه چنان جامع است که بیرون میرود
و بر همه اوضاع و شرایط زندگیاش دست مینهد.
بهراستی که آدمی، همان است که میاندیشد و منش او حاصل جمع تمامی اندیشههای اوست.
همانگونه که گیاهی که جوانه میزند، نمیتواند بیبذر باشد،
هر عملی که از آدمی سرمیزند، از بذر اندیشه او، نشأت میگیرد
و بدون آن بذرها نمیتواند پدیدار شود.
کنش، شکوفه اندیشه است و شادمانی و رنج میوههایش.
از اینرو، آدمی ثمره شیرین و تلخ کشت خود را درو میکند.
اندیشه ذهن، ما را آفریده است. آنچه هستیم، با اندیشه، پرداخته و بنا شده است.
اگر ذهن آدمی از اندیشههای پلید، آکنده باشد، به درد گرفتار میآید.
اگر آدمی در پاکیِ اندیشه، تاب آورد؛ بیشبهه، شادمانی هم چون سایه به دنبالش میآید.
آدمی توسط خودش آباد یا ویران میشود.
در زرادخانه اندیشه، خود را نابود میکند؛
دانلود http://s4.picofile.com/file/8364186550/To_Hamani_Ke_Miandishi.rar.html
منبع : https://panteashop.ir
پس از دانلود بخاطر فشرده بودن فایل، لازم است روی آن کلیک راست کرده گزینه Extract Here را بزنید تا از حالت فشرده خارج شود.
برای شنیدن زیباترین تلاوت های قرآن کریم می توانید به لینک وب :
http://walieasr.blogfa.com/category/200 مراجعه فرمایید.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعج
این کتاب از دو منبع دریافت شده است .
1-فایل صوتی از منبع آپارات بخشhttps://www.aparat.com/tahasadeqi
2-فایل پی دی اف از منبع https://panteashop.ir
در اینترنت در منابع مختلف جستجو گردید فقط فصل یک کتاب،صوتی شده بود که تقدیم می گردد (اگر دوستان منبعی می شناسند که کامل تر باشد در نظرات بنویسند تا سایرین استفاده کنند) ولی فایل pdf فایل کامل کتاب است که می توان از آن بهره برد.
ایتدا فایل صوتی خانم گوینده و تجربه ایشان در باره کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد :
سپس دانلود فایل صوتی از لینک زیر:
http://s5.picofile.com/file/8364087142/%D8%A8%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D8%AA%D8%A7_%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82_%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AF.mp4.html
http://s4.picofile.com/file/8364088284/Benevis_Ta_Etefagh_Biyoftad.pdf.html
هنگامی که در گوگل چیزی را سرچ می کنید می بینید که همه و یا بیشتر لینک ها با رنگ آبی هستند ، این بدان معناست که شما تا به حال وارد آن لینک یا سایت نشده اید. با یکبار کلیک کردن بر روی لینک مورد نظر بعد از اینکه شما دوباره به صفحه ی سرچ می روید خواهید دید که آن لینک به رنگ تقریبا بنفش نزدیک به رنگ آبی در می آید. این امر بخاطر نزدیکی رنگ آبی با بنفش دقت لازم دارد تا سایت قبلی را دو باره سرچ نکنیم و این زمانی است که معمولا عجله داریم وحوصله کمتری برای دقت کردن داریم .
برای حل این موضوع بسیاری از سایت ها مشاهده شد و اکثرا راه حل را در دانلود افزونه فایرفاکس ارائه دادند که کاری پیچیده بود. از آنجا که متعاقب آن ،راه حل خیلی ساده ای پیدا شد گفتیم اگرچه در موضوعیت مستقیم وب نیست ولی ممکن است عزیزانی باشند که این موضوع برایشان مطلوب باشد (و موضوعیت دیگر وب، خدمت به شما عزیزان نیز هست که افتخار این خادم است )
گام ها :
لطفا لینک زیررا کلیک فرمایید :
https://chrome.google.com/webstore/detail/color-links/hiponeioelghhaljfflaaflpccedbdem
سپس سمت راست و بالای صفحه ای که باز می شود بر روی عبارت add to chrome کلیک کرده و سپس با ظاهر شدن کادر جدید، روی کلمه Add Extensionsکلیک نمایید.
پس از این کار ،علامت بی نهایت روی صفحه تان اضافه می شود(انتهای سمت راست بالا ی صفحه) اگر بر روی آن کلیک کنید در زیر آن ،کادری که رنگ های گوناگونی است پدیدار می گردد،رنگ دلخواه را انتخاب کنید و دگمه زیر آن را به سمت راست بکشید. کار تمام است .به تصویر زیر نگاه کنید.
وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و مۆمن باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک"یا خدایی" می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشنکبیر، دعایی منقول از پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهو آلهوسلم) است که حاوی هزار و یک نام و صفت خدای متعال می باشد.
فضیلت دعای جوشن کبیر
در روایاتی که از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده می شود که خداوند دارای 99 اسم است که هر کسی او را به این نامها بخواند،دعایش مستجاب و هر که آنها را شماره کند اهل بهشت است. گویا مراد از شماره کردن این نامها فقط خواندن آنها نیست بلکه درک کردن مفاهیم و تخلق یافتن به این اسماء است.(به اخلاق این اسماء فضیلت یافتن است)
دعای جوشن کبیر در یکی از غزوات صدر اسلام از جانب جبرئیل برای پیامبر اسلام آورده شده است. این دعا صد بند دارد و هر بند حاوی ده "اسم" از اسمای خداست، بهجز بند 55 که یازده اسم باریتعالی در آن آمده است؛ بنابراین، درمجموع، این دعا حاوی هزار و یک اسم» خدای متعال است.
مضامین بلند دعای جوشن کبیر
در تلاوت قرآن خدا با ما سخن می گوید و در دعا ، ما با خدا سخن می گوییم ، دو شکل دعا وجود دارد یکی خواسته ها و نیازهای عادی مردم است و دیگری سلسله دعاهایی داریم که از ائمه معصومین رسیده و ذخیره ای است برای ما. این دعاها در مرحله اول نقش معرفت افزایی دارد و معرفت ما را به خدا زیاد می کند، دعای جوشن کبیر دارای صد بند صفات و ویژگی های خداست که موجب نزدیک شدن دل به خدا می گردد؛ این دعا خیلی خالص و ناب است؛ زیرا صحبت هیچ چیز جز محبوب در آن نیست.کسانی که معرفت کافی را کسب کرده باشند می توانند به ژرفای این دعا پی ببرند.
خدا باید حلاوت ذکرش را به دل بچشاند تا انسان حال اولیاء خدا را در اسماء خداوند بفهمد و درک کندکه هر کدام از این اسماء با دل انسان چه می کند. اگر دل پاک شده و نوری از توحید بر دل تابیده باشد، وقتی این دعا را می خواند مثل شخصی است که به بوستان بزرگی رسیده که هر بخشی از این بوستان پر است از گلهای رنگارنگ که یک اسم در این اسماء تجلی دارد. توجه دقیق و عمیق به اسماء حضرت باری تعالی، به طرز عمیقی نور معرفت را در ظاهر و باطن ذاکر پراکنده می سازد. همچنین ذکر اسماء حضرت رب العالمین با آنکه در زمان هائی خاص بیشتر توصیه شده اما مقید به ایام مشخص نیست بنا بر این در همه حال با حضور قلب و فارغ از اندیشه های دنیوی می توان بر این اذکار مداومت کرد.
برکات و فضیلت ها:
برخی از فضلیت های ذکر شده در سایت هایی مانند بیتوته که از) مهج الدعوات ابن طاووس ـ ترجمه طبسى، ص 363-365( نقل کرده را در اینجا می آوریم:
ـ هر که این دعا را هنگام خروج از منزل بخواند،خداى تعالى عمل او را به عمل هاى نیکو لاحق مى سازد.
ـ حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) فرمودند که: هیچ بنده اى از امّت من نیست که این دعا را در ماه مبارک رمضان سه مرتبه یا یک مرتبه بخواند مگر آنکه به تحقیق که خداى تعالى بدن او را بر آتش حرام مى کند و بر او بهشت واجب مى شود.
ـ خداى تعالى در آسمان چهارم خانه اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى شوند و از آن بیرون مى روند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمى گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مى بخشد.
ـ در شبى که شخص این دعا را بخواند خداى تعالى به او روى مىآورد و به سوى او نظر التفات مىکند و تمامی حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده می سازد.
ـ در شبى که این دعا را مىخواند خداى تعالى از او شرّ شیاطین و مکر ایشان را دفع مى کند و عمل هاى او را همگى قبول مى کند و مال او را پاکیزه مى کند.
ـ خدای تعالى به خواننده این دعا، به عدد هر حرف دو حوریه بهشتی مى بخشد. پس هر گاه از خواندن این دعا فارغ شود، خداى تعالى براى او خانه اى در بهشت بنا مى کند و او را ثواب حرفهاى تورات، انجیل، زبور و قرآن عظیم مى بخشد و به او مثل ثواب ابراهیم خلیل، موسى ،عیسى و رسول الله مى دهد.
ـ کسى که این دعا را بخواند، خداى تعالى بر او دو فرشته موکّل مىکند که او را از گناهان نگاه دارند و خداى تعالى را تسبیح گویند و تنزیه کنند و او را از همه بلاها محافظت نمایند و براى او درهاى بهشت را بگشایند و بر او درهاى جهنم را ببندند و تا زمانی که زنده باشد پس او در حفظ و امان خدا خواهد بود و همچنین در نزد وفات.
شرح فضیلت کامل دعای جوشن کبیر ازمهج الدعوات ابن طاووس ره-ترجمه طبسى را در آخر دعا تقدیم می شود.
شنیدن و انتخاب دانلود های صوتی :
دانلود جوشن کبیر با صدای حاج میثم مطیعی
منابع: محمدرضا مدیر اصلی http://navadiha.irو یاس دانلود
دانلود با صدای میرداماد منبعhttp://sakhamusic.ir
تورا به حق نامت ای خدای بخشنده و مهربان، ای بزرگوار، ای برپا دارنده بزرگ ، ای قدیم ای دانا اى بردبار اى فرزانه (تو معبود منزهی از آتش دوزخ به تو پناه میبرم که پناه دهنده بی پناهانی ) یا (منزهى تو اى که معبودى جز تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من)
( ۲ ) یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ
اى آقاى آقایان اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها
( ۳ ) یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ
اى بهترین آمرزندگان اى بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان
(۴) یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ
اى که عزت و زیبایى از آن توست اى که نیرو و کمال از آن توست اى که پادشاهى و جلال از آن توست اى که بزرگ و برتر تنها توئی، اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى مکافات کننده ای حساب کش اعمال ما ای کیفردهنده سخت و پاداش دهنده خوب ای خداوند قلم و اندیشه
( ۵ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ
خدایا تو را بحق نامت که مهرپیشه اى نعمت بخشى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما ئى سلطانى خوشنود ى آمرزنده اى منزهى یاورى صاحب نعمت و اهل بیانی
( ۶ ) یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لا یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت فروتن هست ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است ای که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ، اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع گردیده، اى که قدرت تو کوهها را از دل زمین بیرون کشیده است اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ، اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند، اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.
(۷ ) یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى
اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده فرازه ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران
( ۸ ) یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلاءِ وَ النَّعْمَاءِ
اى صاحب ستایش و ثناء اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفا، اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء ، اى که در دست توست فصل خصومات و داورى ، اى داراى عزت و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها
( ۹ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوسِعُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت - اى مانع- اى برطرف کننده - اى بالا برنده - اى سازنده - اى سود رسان -اى شنوا - اى گردآورنده - اى شفاعت پذیر- اى فراخ رحمت - اى وسعت بخش
( ۱۰) یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
اى سازنده هر ساخته - اى آفریننده هر آفریده - اى روزى ده هر روزى خور- اى مالک هر مملوک - اى غمزدى هر غمزده - اى دلگشاى هر اندوهگین - اى رحمت بخش هر رحمت خواه - اى یاور هر بى یاور - اى عیب پوش هر معیوب - اى پناه هر آواره
(11) یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی یَا رَجَائِی عِنْدَ مُصِیبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی یَا صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی یَا وَلِیِّی عِنْدَ نِعْمَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ ضْطِرَارِی یَا مُعِینِی عِنْدَ مَفْزَعِی
اى ذخیره هنگام سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم اى فریادرس من در غم و اندوه اى دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى
(12) یَا عَلامَ الْغُیُوبِ یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ
اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده گناهان اى پرده پوش بر عیوب فرازگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى طبیب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى غمگشاى غمها
(13) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده)
(14) یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا عَوْنَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ یَا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ
اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک مؤ منان اى رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى اجابت کننده دعاى درماندگان
(15) یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الامْتِنَانِ یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ یَا ذَا الْقُدْسِ وَ السُّبْحَانِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ وَ الْبَیَانِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ یَا ذَا الْحُجَّةِ وَ الْبُرْهَانِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ وَ السُّلْطَانِ یَا ذَا الرَّأْفَةِ وَ الْمُسْتَعَانِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ
اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل و نعمت اى مایه امن و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى و بیان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت و سلطنت اى دارنده راءفت و اى یاور فرازگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش
(16) یَا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ صَانِعُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ عَالِمٌ بِکُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ قَادِرٌ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ هُوَ یَبْقَى وَ یَفْنَى کُلُّ شَیْءٍ
اى که پروردگار هر چیز او است اى که معبود هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش از هر چیز بوده و اى که او پس از هر چیز خواهد بود و اى که او برتر از هر چیز است اى که او به هر چیز دانا است اى که او به هر چیزى توانا است اى که تنها او بماند و هر چیز دیگر فانى گردد
(17) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا مُکَوِّنُ یَا مُلَقِّنُ یَا مُبَیِّنُ یَا مُهَوِّنُ یَا مُمَکِّنُ یَا مُزَیِّنُ یَا مُعْلِنُ یَا مُقَسِّمُ
خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چیز اى وجود آرنده اى یاد دهنده اى آشکار کننده اى آسان کننده اى امکان ده در کارها اى زیوربخش اى آشکار کننده اى تقسیم کننده
(18) یَا مَنْ هُوَ فِی مُلْکِهِ مُقِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی سُلْطَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی جَلالِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَى عِبَادِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی صُنْعِهِ حَکِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ قَدِیمٌ
اى که در فرمانروایى پابرجا است اى که در سلطنت و پادشاهیش قدیم و دیرینه است اى که در جلالت و شوکت بزرگى اى که بر بندگان خویش مهربانى اى که به هر چیز دانایى اى که نسبت به نافرمان خود بردبارى اى که به امیدوار خود بخشنده و بزرگوارى اى که در آفرینش و ساختنت فرزانه اى (یا محکم کارى ) اى که در عین فرزانگى (یا محکم کارى ) مهربانى (یا نرمکارى ) اى که در لطف خود دیرینه اى
(19) یَا مَنْ لا یُرْجَى إِلا فَضْلُهُ یَا مَنْ لا یُسْأَلُ إِلا عَفْوُهُ یَا مَنْ لا یُنْظَرُ إِلا بِرُّهُ یَا مَنْ لا یُخَافُ إِلا عَدْلُهُ یَا مَنْ لا یَدُومُ إِلا مُلْکُهُ یَا مَنْ لا سُلْطَانَ إِلا سُلْطَانُهُ یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ لَیْسَ أَحَدٌ مِثْلَهُ
اى که امیدى نیست جز به نیکى او اى که درخواست نشود جز گذشتش اى که چشم داشتى نیست جز به نیکى اواى که ترسى نیست جز از عدل او اى که جاوید نمى ماند جز فرمانروایى و ملک او اى که سلطنت و قدرتى نیست جز سلطنت او اى که رحمتش همه چیز را فراگرفته اى که رحمتش بر خشمش پیشى جسته اى که علمش بر همه چیز احاطه کرده اى که مانندش هیچکس نخواهد بود
(20) یَا فَارِجَ الْهَمِّ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا غَافِرَ الذَّنْبِ یَا قَابِلَ التَّوْبِ یَاخَالِقَ الْخَلْقِ یَا صَادِقَ الْوَعْدِ یَا مُوفِیَ الْعَهْدِ یَا عَالِمَ السِّرِّ یَا فَالِقَ الْحَبِّ یَا رَازِقَ الْأَنَامِ
اى دلگشاى اندوه اى غمزداى اى آمرزنده گناه اى توبه پذیر اى آفریننده اى راست وعده اى وفادار پیمان اى داناى اسرار نهان اى شکافنده دانه اى روزى ده فرازگان
(21) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَلِیُّ یَا وَفِیُّ یَا غَنِیُّ یَا مَلِیُّ یَا حَفِیُّ یَا رَضِیُّ یَا زَکِیُّ یَا بَدِیُّ یَا قَوِیُّ یَا وَلِیُّ
خدایا از تو خواهم به حق نامت اى والا اى با وفا اى توانگر اى بى نیاز مطلق اى مهربان اى پسندیده (یا دوستدار) اى پاکیزه اى پدید آرنده اى نیرومند اى سرپرست
(22) یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ یَا مَنْ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَى یَا مُنْتَهَى کُلِّ شَکْوَى
اى که کار نیک را آشکار کنى و اى که کار زشت را پنهان کنى اى که کسى را به گناه نگیرى اى که پرده کس ندرى اى بزرگ گذشت اى نیکو درگذر اى پهناور آمرزش اى گشاده دو دست (فضلش ) به رحمت اى مطلع از سخن سرى و راز اى منتهاى هر شکایت
(23) یَا ذَا النِّعْمَةِ السَّابِغَةِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ یَا ذَا الْمِنَّةِ السَّابِقَةِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ الْبَالِغَةِ یَا ذَا الْقُدْرَةِ الْکَامِلَةِ یَا ذَا الْحُجَّةِ الْقَاطِعَةِ یَا ذَا الْکَرَامَةِ الظَّاهِرَةِ یَا ذَا الْعِزَّةِ الدَّائِمَةِ یَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَةِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ الْمَنِیعَةِ
اى صاحب نعمت فراوان و اى داراى رحمت پهناور اى صاحب احسان پیشین اى داراى حکمت رسا اى داراى نیروى کامل اى صاحب برهان و دلیل قاطع و برنده اى صاحب بزرگوارى هویدا اى صاحب عزت جاویدان اى صاحب نیروى محکم اى داراى عظمت ارجمند
(24) یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ یَا جَاعِلَ الظُّلُمَاتِ یَا رَاحِمَ
برای نرم افزار الانوار :
باویژگی های مانند:
متن قرآن
امکان افزودن ترجمه های مختلف قرآن به نرم افزار (در حال حاضر حدود ۱۱ ترجمه فارسی و مجموعاً بیش از ۱۰۰ فایل ترجمه قرآن به زبانهای مختلف دنیا در نرم افزار قابل دسترسی می باشد)
افزودن تفسیر قرآن(در حال حاضر دو تفسیر گرانقدر المیزان و نمونه قابل دسترسی می باشد )
امکان دانلود و نصب ترجمه ها و تفاسیر مستقیما طریق نرم افزار
مقایسه بین ترجمه ها
مقایسه بین تفاسیر
یادداشت گذاری ذیل هر آیه
موضوع بندی آیات قرآن (بابیش از ۴۰۰ عنوان موضوع قرآن و امکان اضافه کردن یا حذف کردن موضوعات توسط کاربر نرم افزار )
آیات تکرار شده
آیات مرتبط از لحاظ موضوعی
قرائت آیات قرآن به صورت آنلاین (به همراه ذخیره سازی فایلهای دانلود شده) و آفلاین توسط قاریان مختلف
تنظیم تکرار قرائت آیات
قرائت آیات در محدوده یک سوره یا یک حزب یا یک جزء
جستجوی پیشرفته
جستجوی ریشه ای کلمات قرآن
کاوش در ترجمههای مختلف در صفحه نمایش قرآن
امکان نمایش یادداشتهای کاربر در ذیل آیات بجای نمایش ترجمهها
امکان جستجو در ترجمهها
امکان جستجو در یادداشتهای کاربر
امکان ذخیره کلیدواژهای جستجو شده
امکان نشانه گذاری آیات قرآن
امکان دانلود و نصب فایلهای صوتی بصورت افزونه و استفاده آفلاین از آنها
اضافه شدن دو قاری جدید
اضافه شدن زبان ترکی
برگرفته از: www.MahdiMouood.ir
برای ویندوز و اندروید
لینک دانلود از منبع آن:
http://mahdimouood.ir/post/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%86%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-0-6-0-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF
و برای دانلود نسخه ویندوز : نرمافزار قرآنپژوهی الانوار0.6.0(پرتابل)+11ترجمه فارسی،2تفسیرنمونه والمیزان (26.52 MB)
از لینک :
http://bayanbox.ir/download/3036456499489746240/Al-Anvar.0.6.0.portable.full.exe
استفاده فرمایید.
برگرفته از: www.MahdiMouood.ir
برای نرم افزار ذکر :
مهم ترین ویژگی های نرم افزار Zekr:
- جستجو در متن و آیات قرآن کریم
- امکان نشانه گذاری و مدیریت بوکمارک ها
- پوسته های متنوع
- ترجمه تطبیقی و قابلیت جستجو در ترجمه ها
- تلاوت قرآن (به صورت آنلاین و آفلاین)
- تغییر سایز فونت
برای ویندوز از لینک :
https://www.sarzamindownload.com/14230/-%D9%86%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B0%DA%A9%D8%B1-(%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B2)---Zekr-1.1-Windows
از سرزمین دانلود
برای اندروید نرم افزار ذکر تعریف نشده ولی نرم افزار دیگری که بسیار قابلیت های جدیدتری دارد را خدمتتان تقدیم می کنیم :
شامل :
قابلیت تغییر نوع قلم
قابلیت تغییر سایز قلم
امکان تهیه لیست علاقه مندی ها
امکان جستجو در فهرست عناوین هر بخش
لینک وب :
https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=11401
التماس دعا از عزیزان
ادامه تصویر بالا
نتیجه: انسان هیچگاه نباید خود را با باور منفی شرطی کند.
(اما اقای ویلیام فاکنر را خیلی ها نمی شناسند البته هر که هست ظاهرا 31 لایک سخنش داشته که این نشان از توقع ما از پاسخ گرفتن نیکی مان از طرف مردم را دارد و انهم به این شدت باور منفی که اگر کار مهربانی کنم جوابش چنین است ممکن هم هست که اگر ما برای خود مردم خوبی بکنیم گاها چنین اتفاقی هم بیافتد برای همین هم می گویند به نیت قربت به خدا بکنید که در آن صورت پاداش دارد و یکی از پاداش های نقدی که همان موقع دریافت می کنیم همانا نزدیکی به خداست والباقی (
بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ و یا
|
جز آنکه عمل صالحی در نامه اعمالشان نوشته شود که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد گذاشت. (۹: ۱۲۰) |
)
در خصوص مهربانی کردن و بطورکلی اعمال نیک ، قرآن کریم می فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا مریم: ٩٦ |
همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند.(و این محبوبیت همانطور که می دانیم غیر از پاداش های اخروی و از جمله جایگاه نیکوکاران است که در بهشتی است که عرض آن همه اسمانها و زمین را در بر می گیرد و برای متقین ونیکوکاران آماده شده است.)
وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ [٣:١٣٣]
و بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته و مهیّا برای پرهیزکاران است.
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ [٣:١٣٤]
آنهایی که از مال خود در حال وسعت و تنگدستی انفاق کنند و خشم خود فرونشانند و از (بدیِ) مردم درگذرند، و خدا دوستدار نکوکاران است.
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ [٣:١٣٥]
و آنان که اگر کار ناشایسته کنند و یا ظلمی به نفس خویش نمایند خدا را به یاد آرند و از گناه خود (به درگاه خدا) توبه کنند-و کیست جز خدا که گناه خلق را بیامرزد؟-و آنها که اصرار در کار زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند.
أُولَٰئِکَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ [٣:١٣٦]
آنهایند که پاداش عملشان آمرزش پروردگار است و باغهایی که زیر درختان آنها نهرها جاری است، جاویدان در آن بهشتها متنعّم هستند، چه نیکو است پاداش نیکوکاران.
آیات 133ببعد سوره مبارکه آل عمران
(در پست دیگر ی از وب کربلامعلی نرم افزارهای خوبی معرفی شده که برای تحقیق در آیات قرآن کریم قابل استفاده است مانند همین آیاتی که در اینجا استفاده شده و بحضورتون تقدیم گشته است)
برخی را حتما دیده ایم که در کلام خود چنین می گویند " بخشکی شانس "یعنی شانس خشک شوی. و یا دیگران به ما زمانی که مثلا به موقع جایی نرسیده ایم می گویند " از شانس بد شما همین الان ایشان رفتند" دوستی دارم که در چنین مواقعی یا به زبان و یا در ذهن خود پاسخ می دهد " آقا! به شانس من توهین نکن شانس من خیلی هم خوبه شاید قسمت نبوده"لذا با این کارش شانس را برای خودش همچنان خوب نگه می دارد. و حتما بارها در باره ضمیر ناخوداگاه و شنیده ایم و بنده نمی خواهم حرف های تکراری بزنم و چاره کار را بایست اساسی حل نمود و گرنه این مطالب را همه کم و بیش شنیده ایم و می دانیم ،انشا الله در پست بعدی ، چاره اساسی آن را بررسی می کنیم و آنگاه انشاالله با یاری نظرات شما خواهیم دید مشکل چگونه و به چه روشی قابل حل است.(از عزیزان خواننده ی مطلب درخواست می شود در این بحث که بسیار مهم و حیاتی است (چرا که به نگاه به زندگی و شادی و نا شادی زندگی ما انسان ها نه مربوط بلکه متصل و حتی عین آن است)حتما اظهار نظر نمایید تا گفتار پخته وکامل و مفید گردد به ویژه برای دیگر عزیزانی که بعدا این نوشتار را می بینند . پس تا پست بعدی لطفا نظر بگذارید!!!
مطلب دوم را در زیر، از وب زیبای مرغ باغ ملکوت به گفته های فوق اضافه می نمایم:
باشد که حق مطلب فوق کاملا ادا شود.
میگن صبحِ هرروز اگه آدم سعی کنه به همون روزش خوشبین باشه،
یعنی اینکه: به دلش اطمینان بده که امروزبدنمیاره و زندگی باتموم خوشی ها وخوشبختی هاش بهش رو می کنه،
واقعا همین جوری میشه،
به شرطی که خدا شو وخودشو باور داشته باشه.
اینکه: خدا به گمون بنده هاشه،هرجوربنده تصور کنه خدا همونوبراش میاره،
واینکه: توانایی خودش ودربدست آوردن خوشبختی باورداشته باشه.
این دومقوله،یعنی خدا باوری و خودباوری درکنارهم کلید گشودن درهای خوشبختی به سمت زندگیمونه.این کلیدوداشته باشین.
بالبخندوامید بگین: بسم الله، الهی به امیدتو،هرجورکه توبخوای.
منبع مطلب دوم : لینک
http://www.gardenkingdom.blogfa.com/
الحمدلله کما هو اهله.
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا [٦٥:٢]
و هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث و مشکلات سخت عالم) را بر او میگشاید.
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ
و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند
وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ
و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد
إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا [٦٥:٣]سوره طلاق آیات 2و3
که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است (و به هیچ تدبیری سر از تقدیرش نتوان پیچید).
منبع :
http://walieasr.blogfa.com/
ملتمس دعای خیر شما
ادامه تصویر بالا
نتیجه: انسان هیچگاه نباید خود را با باور منفی شرطی کند.
(اما اقای ویلیام فاکنر را خیلی ها نمی شناسند البته هر که هست ظاهرا 31 لایک سخنش داشته که این نشان از توقع ما از پاسخ گرفتن نیکی مان از طرف مردم را دارد و انهم به این شدت باور منفی که اگر کار مهربانی کنم جوابش چنین است ممکن هم هست که اگر ما برای خود مردم خوبی بکنیم گاها چنین اتفاقی هم بیافتد برای همین هم می گویند به نیت قربت به خدا بکنید که در آن صورت پاداش دارد و یکی از پاداش های نقدی که همان موقع دریافت می کنیم همانا نزدیکی به خداست والباقی (
بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ و یا
|
جز آنکه عمل صالحی در نامه اعمالشان نوشته شود که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد گذاشت. (۹: ۱۲۰) |
)
در خصوص مهربانی کردن و بطورکلی اعمال نیک ، قرآن کریم می فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا مریم: ٩٦ |
همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند.(و این محبوبیت همانطور که می دانیم غیر از پاداش های اخروی و از جمله جایگاه نیکوکاران است که در بهشتی است که عرض آن همه اسمانها و زمین را در بر می گیرد و برای متقین ونیکوکاران آماده شده است.)
وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ [٣:١٣٣]
و بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته و مهیّا برای پرهیزکاران است.
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ [٣:١٣٤]
آنهایی که از مال خود در حال وسعت و تنگدستی انفاق کنند و خشم خود فرونشانند و از (بدیِ) مردم درگذرند، و خدا دوستدار نکوکاران است.
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ [٣:١٣٥]
و آنان که اگر کار ناشایسته کنند و یا ظلمی به نفس خویش نمایند خدا را به یاد آرند و از گناه خود (به درگاه خدا) توبه کنند-و کیست جز خدا که گناه خلق را بیامرزد؟-و آنها که اصرار در کار زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند.
أُولَٰئِکَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ [٣:١٣٦]
آنهایند که پاداش عملشان آمرزش پروردگار است و باغهایی که زیر درختان آنها نهرها جاری است، جاویدان در آن بهشتها متنعّم هستند، چه نیکو است پاداش نیکوکاران.
آیات 133ببعد سوره مبارکه آل عمران
(در پست دیگر ی از وب کربلامعلی نرم افزارهای خوبی معرفی شده که برای تحقیق در آیات قرآن کریم قابل استفاده است مانند همین آیاتی که در اینجا استفاده شده و بحضورتون تقدیم گشته است)
برخی را حتما دیده ایم که در کلام خود چنین می گویند " بخشکی شانس "یعنی شانس خشک شوی. و یا دیگران به ما زمانی که مثلا به موقع جایی نرسیده ایم می گویند " از شانس بد شما همین الان ایشان رفتند" دوستی دارم که در چنین مواقعی یا به زبان و یا در ذهن خود پاسخ می دهد " آقا! به شانس من توهین نکن شانس من خیلی هم خوبه شاید قسمت نبوده"لذا با این کارش شانس را برای خودش همچنان خوب نگه می دارد. و حتما بارها در باره ضمیر ناخوداگاه و شنیده ایم و بنده نمی خواهم حرف های تکراری بزنم و چاره کار را بایست اساسی حل نمود و گرنه این مطالب را همه کم و بیش شنیده ایم و می دانیم ،انشا الله در پست بعدی ، چاره اساسی آن را بررسی می کنیم و آنگاه انشاالله با یاری نظرات شما خواهیم دید مشکل چگونه و به چه روشی قابل حل است.(از عزیزان خواننده ی مطلب درخواست می شود در این بحث که بسیار مهم و حیاتی است (چرا که به نگاه به زندگی و شادی و نا شادی زندگی ما انسان ها نه مربوط بلکه متصل و حتی عین آن است)حتما اظهار نظر نمایید تا گفتار پخته وکامل و مفید گردد به ویژه برای دیگر عزیزانی که بعدا این نوشتار را می بینند . پس تا پست بعدی لطفا نظر بگذارید!!!
مطلب دوم را در زیر، از وب زیبای مرغ باغ ملکوت به گفته های فوق اضافه می نمایم:
باشد که حق مطلب فوق کاملا ادا شود.
میگن صبحِ هرروز اگه آدم سعی کنه به همون روزش خوشبین باشه،
یعنی اینکه: به دلش اطمینان بده که امروزبدنمیاره و زندگی باتموم خوشی ها وخوشبختی هاش بهش رو می کنه،
واقعا همین جوری میشه،
به شرطی که خدا شو وخودشو باور داشته باشه.
اینکه: خدا به گمون بنده هاشه،هرجوربنده تصور کنه خدا همونوبراش میاره،
واینکه: توانایی خودش ودربدست آوردن خوشبختی باورداشته باشه.
این دومقوله،یعنی خدا باوری و خودباوری درکنارهم کلید گشودن درهای خوشبختی به سمت زندگیمونه.این کلیدوداشته باشین.
بالبخندوامید بگین: بسم الله، الهی به امیدتو،هرجورکه توبخوای.
منبع مطلب دوم : http://www.gardenkingdom.blogfa.com/
الحمدلله کما هو اهله.
ادامه تصویر بالا
نتیجه: انسان هیچگاه نباید خود را با باور منفی شرطی کند.
(اما اقای ویلیام فاکنر را خیلی ها نمی شناسند البته هر که هست ظاهرا 31 لایک سخنش داشته که این نشان از توقع ما از پاسخ گرفتن نیکی مان از طرف مردم را دارد و انهم به این شدت باور منفی که اگر کار مهربانی کنم جوابش چنین است ممکن هم هست که اگر ما برای خود مردم خوبی بکنیم گاها چنین اتفاقی هم بیافتد برای همین هم می گویند به نیت قربت به خدا بکنید که در آن صورت پاداش دارد و یکی از پاداش های نقدی که همان موقع دریافت می کنیم همانا نزدیکی به خداست والباقی (
بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ و یا
|
جز آنکه عمل صالحی در نامه اعمالشان نوشته شود که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد گذاشت. (۹: ۱۲۰) |
)
در خصوص مهربانی کردن و بطورکلی اعمال نیک ، قرآن کریم می فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا مریم: ٩٦ |
همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند.(و این محبوبیت همانطور که می دانیم غیر از پاداش های اخروی و از جمله جایگاه نیکوکاران است که در بهشتی است که عرض آن همه اسمانها و زمین را در بر می گیرد و برای متقین ونیکوکاران آماده شده است.)
وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ [٣:١٣٣]
و بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته و مهیّا برای پرهیزکاران است.
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ [٣:١٣٤]
آنهایی که از مال خود در حال وسعت و تنگدستی انفاق کنند و خشم خود فرونشانند و از (بدیِ) مردم درگذرند، و خدا دوستدار نکوکاران است.
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ [٣:١٣٥]
و آنان که اگر کار ناشایسته کنند و یا ظلمی به نفس خویش نمایند خدا را به یاد آرند و از گناه خود (به درگاه خدا) توبه کنند-و کیست جز خدا که گناه خلق را بیامرزد؟-و آنها که اصرار در کار زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند.
أُولَٰئِکَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ [٣:١٣٦]
آنهایند که پاداش عملشان آمرزش پروردگار است و باغهایی که زیر درختان آنها نهرها جاری است، جاویدان در آن بهشتها متنعّم هستند، چه نیکو است پاداش نیکوکاران.
آیات 133ببعد سوره مبارکه آل عمران
(در پست دیگر ی از وب کربلامعلی نرم افزارهای خوبی معرفی شده که برای تحقیق در آیات قرآن کریم قابل استفاده است مانند همین آیاتی که در اینجا استفاده شده و بحضورتون تقدیم گشته است)
برخی را حتما دیده ایم که در کلام خود چنین می گویند " بخشکی شانس "یعنی شانس خشک شوی. و یا دیگران به ما زمانی که مثلا به موقع جایی نرسیده ایم می گویند " از شانس بد شما همین الان ایشان رفتند" دوستی دارم که در چنین مواقعی یا به زبان و یا در ذهن خود پاسخ می دهد " آقا! به شانس من توهین نکن شانس من خیلی هم خوبه شاید قسمت نبوده"لذا با این کارش شانس را برای خودش همچنان خوب نگه می دارد. و حتما بارها در باره ضمیر ناخوداگاه و شنیده ایم و بنده نمی خواهم حرف های تکراری بزنم و چاره کار را بایست اساسی حل نمود و گرنه این مطالب را همه کم و بیش شنیده ایم و می دانیم ،انشا الله در پست بعدی ، چاره اساسی آن را بررسی می کنیم و آنگاه انشاالله با یاری نظرات شما خواهیم دید مشکل چگونه و به چه روشی قابل حل است.(از عزیزان خواننده ی مطلب درخواست می شود در این بحث که بسیار مهم و حیاتی است (چرا که به نگاه به زندگی و شادی و نا شادی زندگی ما انسان ها نه مربوط بلکه متصل و حتی عین آن است)حتما اظهار نظر نمایید تا گفتار پخته وکامل و مفید گردد به ویژه برای دیگر عزیزانی که بعدا این نوشتار را می بینند . پس تا پست بعدی لطفا نظر بگذارید!!!
عیدی به مناسبت تولد خانم الانبیا و مرسلین نبی اکرم صلوات علیه و آله الی ابد.
نرم افزار با صفحات زیبا و کاملا کاربردی خدمت عزیزان معرفی می گردد.
http://ganjineh.mobi/
خداوند شما و مومنینش را پاداش نیکو در دنیا و عقبی ارزانی دارد. آمین
دعای بس زیبا و پر رحمت و برکت از امام سجاد علیه السلام و دیگر دعاهای زیبای ایشان:
http://fazellankarani.com/persian/sahifa/?page=4
ستایش و ثنای خدای متعال قبل از هر دعا و وب تلاوت های منتخب و دلنشین
http://walieasr.blogfa.com/category/248
خداوند شما را پاداش نیکو در دنیا و عقبی ارزانی دارد. آمین
کتاب صوتی ” تو همانی که می اندیشی” نام شاهکاریست از جیمز آلن که در آن در مورد تصورات و تفکر شما روی شکل گیری شخصیت شما صحبت کرده است.
این کتاب با استواری هر چه تمام تر به اثبات رسانده است
که با وجود جثه کوچکش در زمینه تحول خویشتن و خودیاری، ابزاری نیرومند بوده است.
شاید به این دلیل که همواره میتوان حقیقت را به زبانی ساده گفت
اما چون حقیقت بر زبان آید تأثیرش شگفت و شگرف و ژرف خواهد بود.
پیشنهاد می کنم که نسخه ی صوتی کتاب را دانلود کرده و هر از گاهی به آن گوش دهید چرا که این کتاب بسیار پر انرژی و الهام بخش است.
این سخن که ”هرکس آنچنان است که در دل خود فکر میکند
نهتنها همه هستی آدمی را در برمیگیرد، بلکه چنان جامع است که بیرون میرود
و بر همه اوضاع و شرایط زندگیاش دست مینهد.
بهراستی که آدمی، همان است که میاندیشد و منش او حاصل جمع تمامی اندیشههای اوست.
همانگونه که گیاهی که جوانه میزند، نمیتواند بیبذر باشد،
هر عملی که از آدمی سرمیزند، از بذر اندیشه او، نشأت میگیرد
و بدون آن بذرها نمیتواند پدیدار شود.
کنش، شکوفه اندیشه است و شادمانی و رنج میوههایش.
از اینرو، آدمی ثمره شیرین و تلخ کشت خود را درو میکند.
اندیشه ذهن، ما را آفریده است. آنچه هستیم، با اندیشه، پرداخته و بنا شده است.
اگر ذهن آدمی از اندیشههای پلید، آکنده باشد، به درد گرفتار میآید.
اگر آدمی در پاکیِ اندیشه، تاب آورد؛ بیشبهه، شادمانی هم چون سایه به دنبالش میآید.
آدمی توسط خودش آباد یا ویران میشود.
در زرادخانه اندیشه، خود را نابود میکند؛
دانلود http://s4.picofile.com/file/8364186550/To_Hamani_Ke_Miandishi.rar.html
منبع : https://panteashop.ir
پس از دانلود بخاطر فشرده بودن فایل، لازم است روی آن کلیک راست کرده گزینه Extract Here را بزنید تا از حالت فشرده خارج شود.
برای شنیدن زیباترین تلاوت های قرآن کریم می توانید به لینک وب :
http://walieasr.blogfa.com/category/200 مراجعه فرمایید.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعج
حتی اگر به هر دلیلی روزه نتوانستید بگیرید این پیشنهاد ها هدیه ارزشمندی خواهد بود
با آرزوی قبولی عبادات و استجابت دعا
التماس دعا
ارمغانهای دیگر
از آیت الله قاضی رضوان الله علیه
از آیت الله طباطبایی رضوان الله علیه
از آیت الله بهجت رضوان الله علیه
به حق قرآن کریم تمام مشکلات انسان های روزگار با هدایت الهی حل و همگان شادمان گردند
آمین
با اهدای سلام
دعا و زیارتتان قبول
فقط کسی که این فایل را فرستاده التماس دعا داشته . همه را هم دعا کنید
www.imamali.net/vtour
توجه کنید بوسیله کشیدن انگشت روی تصویر میتوانید به هرنقطه ای بروید در جهت فلش یا غیر آن (در موبایل) ودر کامپیوتر با نگه داشتن موس وکشیدن آن (دراگ کردن)میتوانید به هرنقطه ای بروید فقط یه مقدار صبر کنید تا تصویر شفاف بشود
ودر هر صحن باچرخش وعقب وجلو کردن می توانید کاملا زیارت کنید
/در مواقعی هم از ساعات شبانه روز ممکن است سرعت لود سرور آن کند باشد تحمل فرمایید و یا در ساعات دیگری مشرف شوید./
عیدی به مناسبت تولد خانم الانبیا و مرسلین نبی اکرم صلوات علیه و آله الی ابد.
نرم افزار با صفحات زیبا و کاملا کاربردی خدمت عزیزان معرفی می گردد.
http://ganjineh.mobi/
خداوند شما و مومنینش را پاداش نیکو در دنیا و عقبی ارزانی دارد. آمین
درباره این سایت